Sunday, Jul 21, 2024

صفحه نخست » پیام های تاریخی دیکتااتور ها که هنوز تکرار می شوند، ابوالفضل محققی

Abolfasl_Mohagheghi_3.jpgپریاندار فرمانروای مستبد کورنت که با اتکا مردم فرودست به فرمانروائی رسیده بود .در آغاز فرمانروائی خویش فرستاده ای پیش تراسیبول فرمانروای ظالم ملط فرستاد تا از وی بپرسد که چگونه قادر میشود مملکت را اداره کند؟
تراسیبول فرستاده را با خود به گندم زاری برد و با او به گردش در آن مزرعه پرداخت . حین گردش کردن تراسیبول پی در پی ازفرستاده می پرسید که هدف از مسافرت ودیدار او با وی چیست ؟در همان حال که فرستاده توضیح می داد او اگر به خوشه ها ای از گندم مواجه می شد که سر سبز تر ، شاداب تر وبلند تر ازخوشه های دیگر بود ند سر آن ها را می شکست وبرزمین می افکند .این عمل را آنقدر تکرار کرد تا زیباترین وسالم ترین خوشه های گندم زار از بین رفتند!
هم اینکه گردش بپایان رسید بی آن که سخنی بگوید فرستاده را مرخص کرد. فرستاده در بازگشت شگفتی خود را از عمل ترانسیبول که به نظر او عقل درستی نداشت! ابراز کرد.پریاندار پاسخ خود را گرفته بود !"از بین بردن هر شاخه جوان و برجسته ."بنقل از هرودوت جلد پنجم تاریخ نوشته او " حال قرن ها از آن گردش و پیام یک جنایتکار به جنایتکار دیگر می گذرد .پیامی که هنوز آویزه گوش حاکمان جنایتکار و مستبد جهان است . برای حکومتهای مستبد راهی جز سرکوب جان های خواهان آزادی نیست .دیکتاتور ها هرگز توان تحمل فرهیخته گان ، نیروهای جوان وشاداب ستایشگرزندگی در آزادی، آفرینشگران زیبائی و خردمندی را ندارند . نخستین قربانیان هر رژیم دیکتاتوری سرکوب هر صدای اعتراضی، سرکوب هر تجمع آزادی خواهانه است. فرقی نمی کند ترانسیول قبل میلاد باشد یا خمینی دو هزار سال بعد میلاد.روزی که خمینی زیر نام امام بهمراه جناتکارانی چون لاجوردی ،خلخالی هیئت پنج نفره مرگ ، داس مرگ بر پیکر زیباترین خوشه های ایران زمین کشید! روزانه صدها شاخه نو رس وپر بار را سر برید و خاوران ها ساخت !

یا جنایت کاری جانشین او! مردی بیمار، نشئه از قدرت که خود را نماینده خدا می داند با لشگری ازقاضیان ، جلادان و خیل دانه چینان متملق خود در مزرعه وطن می گردد،هر جا به دانه ای سالم وشاداب که قد بر افراشته است می رسد .سر خوشه می شکند تا هیچ دانه شادابی بر آن نباشد.دستور کشتن زیبا ترین فرزندان این آب خاک را می دهد حماسه پرستش گران زن ،زندگی ، آزادی و شادی را به خاک وخون می کشد.

"قتل هائی که وحشتش کودکان دبستانی را از بازی باز می دارد".لونگ فوشاعر چینی تلخ! ودرد آوراست نگاه کردن به مزرعه ای به نام وطن که چنین وحشیانه زیر سم مشتی جنایت کار غارتگر و دزد .چنین غریبانه ویران می شود. شاخه های سرسبز آن شکسته می شود .نگاه کردن بر مزرعه ای که بجای گشتکاران و سبزینه آفرینندگان و زیبائی بخشندگان به آن .مشتی متملق نان بنرخ روز خور، ابن الوقت های دهان به لقمه خون آلود از خون فرزندان این آب وخاک گشوده ، تحدی کنان در حال درو کردن شاخه های جوان و قد کشیده ااین مزرعه اند.. لشگریانی بدتر از مغولان که اگر آمدند ،غارت کردند ،سوزاندندو رفتند . دردا که این بر آمده گان از درون پست ترین لایه های این مزرعه ، بر آمدگان از درون غارهای تحجر و تعصب .هنوز غارت می کنند ، ویران می سازند ،می سوزانند و نمی روند . چه روزهای سختی با این لشکریان پروار شده ، عادت کرده بر سرکوب و غارتگری در پیش است . روز هائی که جز در سایه یک وحدت ملی .مبارزه ای عمومی در تمامی جهات نمی توان براین طاعون سیاه فائق آمد.



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: info@gooya.com تبلیغات: advertisement@gooya.com Cookie Policy