همان گونه که انتظار میرفت چند هفته پس از نمایش تمام عیاری از ناکامی توسط رئیس جمهور امریکا یعنی جو بایدن در مقابل رئیس جمهور پیشین امریکا یعنی دونالد ترامپ در جریان نخستین مناظره انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۴ که ترکیبی از حواس پرتی، کهولت و ضعف جسمانی و شناختی بود، جوبایدن اعلام کرد که از صحنه رقابتهای انتخاباتی کنار میرود و درعین حال گفت از معاون خود کاملا هریس برای ادامه مسیر حمایت میکند.
جو بایدن در حدود دو هفته قبل (۱۶ تیر ۱۴۰۳) در اولین مصاحبه بعد از اولین مناظره با ترامپ، در مصاحبه با شبکه امریکایی "ای بی سی" درپاسخ به این سوال که "اگر به این نتیجه برسد که نمیتواند ترامپ را در انتخابات، شکست دهد؛ آیا از رقابتها کنار میکشد؟ " جواب داد: "بستگی دارد. اگر خداوند پایین بیاید و چنین پیامی به من بدهد این کار را انجام میدهم. "
مسلم است که نعوذ بالله خداوند از عرش به بایدن پیامی برای کناره گیری صادر نکرد بلکه این کناره گیری ناشی از فشارهای پشت پرده و علنی دموکراتها از فعالان حزبی گرفته تا سناتورها و همینطور روسای پیشین جمهور از این حزب برای کناره گیری از رقابتها و از همه مهمتر تهدید حامیان مالی حزب به قطع حمایت در صورت ماندن بایدن در رقابتها بود.
کناره گیری او امریکاییها را حیرت زده نکرد اما برای ما ایرانیها و جهان سومیها قابل هضم نبود. وقتی میبینیم علی خامنهای بیش از ۳۵ سال است که در راس قدرت جاخوش کرده و اگر کسانی هم خواستار کناره گیری او شوند همه طعم زندان را میچشند و احمد جنتی دبیر شورای نگهبان در سن ۹۷ سالگی همچنان بر مصوبات مجلس و صلاحیت نمایندگان و روسای جمهوری نظارت میکند و محمود احمدی نژاد بعد از دو دوره ریاست جمهوری سیر نشده و هم چنان پیگیر است.
اما چرا چنین اتفاقی به این آسانی برای قدرتمندترین رئیس جمهور جهان رخ داد و بعد از یک مناظره تلویزیونی و انتشار دادههای چند نظر سنجی کنار رفت؟ چه رازی در دموکراسی امریکا نهفته است که آن را از سایر دموکراسیهای قلابی مثل دموکراسی روسی، چینی و ایرانی متمایز میکند؟ پاسخ در یک کلمه است: آزادی در همه شعبات آن: اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و....
آزادی اقتصادی و عدم دخالت دولت در اقتصاد اجازه شکل گیری قدرتی بیرون از قدرت واقعی، یعنی قدرت مردم را نمیدهد. دولت صاحب هیچ بنگاهی که از طریق آن بخواهد مردم را استثمار کند نیست و در نتیجه مردم در جریان زندگی به کوششهای خود متکیاند و در نظام شایسته سالاری که به هیچ دین، نژاد، رنگ و قومیت برتری نداده است مسیر قدرت برای هر کسی که اهل آن باشد بسته نیست و احزاب به شدت به حامیان مالی خود که در تحلیل نهایی در واقع مردم هستند وابسته هستند و نمیتوانند بر خلاف نظر اکثریت عمل کنند.
آزادی سیاسی به این معنا که این حزب است که رئیس جمهور را کنترل میکند نه بالعکس. رئیس جمهور برای آنکه به کاخ سفید برسد باید از هفت خوان سنگین لایههای مختلف حزبی نه با توصیه و سفارش و رانت که مبتنی بر توانمندیها و لیاقت و مبارزات انتخاباتی عبور کند. حزب تیول خانوادگی روسای جمهور یا مجلس یا فرمانداران نیست برآمده از مردم است و باید به مردم پاسخگو باشد. در شعبه آزادی سیاسی باید به مساله مهم آزادی اسلحه اشاره کرد که قائم به این مهم است که دولت به واسطه داشتن انحصار زور نمیتواند هر رویه دلبخواهی را بدون لحاظ کردن منافع مردم امریکا در پیش بگیرد.
آزادی فرهنگی و رسانهای در امریکا اجازه شکل گیری انسداد در جامعه امریکا را نمیدهد و به دلیل همین آزادی رسانهای بود که بایدن در برابر موج انتقادات رسانههای قدرتمند تاب مقاومت را ازدست داد. به رسانههای امریکایی در چند هفته گدشته نگاه کنید که چگونه از پائین ترین سطح مردم تا بالاترین ردههای حزبی پیام خود را به گوش بایدن رساندند که باید کنار برود. آنچه بایدن را وادار به کناره گیری کرد خدا نبود خدایگان حزب بود...
حامد آئینهوند