هنوز پزشکیان رسما رئیس جمهور نشده و کابینه را معرفی نکرده، با توهم پراکنی او را گورباچف دوم خواندهاند!
گویی سرزمین کویری ایران سراب را به بخشی از جامعه و واقعیت روزمره آن بدل ساخته است. از روزنامه اصلاح طلب همچون «آرمان امروز» که در ۲۸ تیرماه، که با انتشار مقالهای با تیتر بزرگ از «مانیفست گورباچف ایرانی» سخن گفت (و سپس بدلیل شدت واکنشها آن را تغییر داد) گرفته تا بی بی سی که با انتشار مقالهای از معسود آذر با نام "گورباچف ایرانی، آیا پزشکیان آخرین شانس جمهوری اسلامی ایران است" در ۳۱ تیر چنین تصویری را القا کردند. ایران اینترناسیونال نیز یکی از برنامههای چشم انداز خود را به بررسی ولو انتقادی در این باره که آیا پزشکیان گورباچف ایران خواهد شد، اختصاص داد.
از نظر من نفس مقایسه و تداعی گورباچف حتی با خاتمی نیز فاقد موضوعیت و مسئله برانگیز بود، چه برسد به پزشکیان آنهم پس از نزدیک به سه دهه پس از خاتمی و فرجام آن. شخصا همان زمان و بلافاصله پس از پیروزی خاتمی در نخستین دور انتخابات ریاست جمهوری در گفتگویی با هفته نامه "دیدار" به سردبیری کیومرث نویدی (چاپ فرانکفورت) در گفتگویی با تیتر "خاتمی گورباچف ایران نیست" به بررسی تفاوتهای چشمگیر شرایط ایران و شوروی و جایگاه ریاست جمهوری در تصمیم گیریهای کلان در این دو نظام و ظرفیتهای به شدت محدود اصلاح طلبی در ایجاد فضای باز سیاسی و درسی که هسته سخت نظام از تجربه گورباچف در شوروی بدست آورد و مانع از تکرار آن در ایران خواهد شد، پرداخته و توضیح داده بودم که چرا نمیتوان از او انتظار ظهور گورباچف ایران را داشت.
در دوران انتخاب روحانی نیز بارها تاکید کردم چرا به رغم عقب نشینی اصلاح طلبان به رنگ بنفش، حتی رویای روحانی مبنی بر تنگ سیائوپینگ ایران شدن (در ادامه خط رفسنجانی)، دستکم تا زمان حیات خامنهای، خیال پردازی محض است. اکنون که در این انتخابات و درپی شکست سیاست خالص سازی نظام، و عقب نشینی اصلاح طلبان از سبز به بنفش و سپس به سوی خاکستری و نگرانی بخشی از جامعه از مترسک جلیلی، اصلاح طلبان محافظه کا بخت پیش روی یافتهاند، براستی بهت انگیز است که از پزشکیان "اصول گرای اصلاح طلب" همچون "گورباچف ایرانی" نام برده شود.
نمیخواهم به تکرار دلایل این که چرا -پزشکیان که سهل است - حتی خاتمی نمیتوانست گوربف ایران شود بپردازم که دیگر موضوعیتی ندارد. اما باید تاکید کرد که امروز نه پزشکیان و نه حتی بخش مهمی از اصلاح طلبان خاکستری رنگ نیز چنین تصوری از او ندارند و هم از این رو نسبت به تیتر آرمان امروز واکنش منفی نشان دادند.
من در گفتگو با ایران اینترناسیونال در فردای پیروزی پزشکیان در ۶ ژولای نسبت به توهم پراکنی درباره او هشدار داده و گفتم اکنون که انتخابات پایان یافته است باید منتظر بی اعتنایی او حتی نسبت به خواست رای دهندگان معترضی که کورسوی امیدی به او بسته بودند شد. پزشکیان در اولین سخنرانی خود پس از انتخابات در ۱۶ تیر پیروزی خود را مرهون علی خامنهای و نه حتی این معترضان امید بسته به او دانست و گفت اگر رهبری نبود، نام او از صندوقها بیرون نمیآمد. در هفته گذشته نیز درپاسخ به زن معترضی در یکی از مراسمهای عزاداری محرم که گفت مردم از بغض معاویه به تو رأی دادند نه از حب علی گفت «بابا کار خوبی کردند؛ تو هم از بغض معاویه رای دادی نه از حب علی. انتظار نباید داشته باشی». بدین ترتیب آب پاکی بر روی دستان بخشی از رایهای اعتراضی به خود ریخت.
از همه بدتر اما حمله او به تحریم کنندگان بود که نخست از مشت محکم به دهان آنها که مشوق رای ندادن در انتخابات بودند سخن گفت و در توئیت بعدی آنها را دشمنان مردم ایران خواند!
این تنها از نتایج "سحر" پزشکیان در پیش از تشکیل کابینه است که زمزمه آن بر سر زبانها است که حتی جنایتکاران علیه بشریت در ایران همچون پورمحمدی نیز به آن راه ممکن است راه یابند. بیشک کارنامه پزشکیان بهترین ملاک داوری در باره او است. در این گیرو دار بدترین نگاه تلاش برای توجیه سخنان پزشکیان و افسونگری و امید واهی ایجاد کردن به ظرفیت یا تمایل او برای بدل شدن به گورباچف ایران است!
به نقل از [فیسبوک نویسنده]
حکم نبودن، رضا فرمند
چگونه پزشکیان مشت خود را باز کرد! فرید انصاری دزفولی