احمد وحدت خواه - ویژه خبرنامه گویا
جامعه شناسان برای سنجش درجه سقوط ملتها معیارهای گوناگونی را بیان می کنند. برخی اقتصادی و برخی سیاسی.
یونان که زادگاه تمدن و فلسفه غربی شناخته می شود امروز بدهکارترین کشور در اتحادیه اروپاست و وامهای میلیارد دلاری آلمان و آمریکا در دهه گذشته آن را از خطر سقوط به دره هرج مرج اجتماعی فعلا نجات داده است.
در کشورهایی مانند ایران امروز که نه اقتصاد و نه سیاست آنها بویی از تمدن بشری نبرده است، این سقوط بیشتر در جنبه های فرهنگی دیده می شود.
درگذشت آلن دلون هنرپیشه سرشناس فرانسوی که در اوج شهرت خود بارها از ایران دیدن کرده بود یک جلوه این سقوط را به نمایش گذاشته است.
کشوری که روزگاری هنرپیشگان هالیوود و خوانندگان بزرگترین کنسرت ها و اوپراهای اروپایی برای ورود به آن و هنرنمایی صف می کشیدند، امروز میزبان رهبران سازمانهای تروریستی فلسطینی و لبنانی و خنجر بدستان حوثی شده است!
زیرا امروز دیگر روشن شده است که هدف نهایی رهبران انقلاب شوم اسلامی در برداشتن نقطه ای از روی صفت «غربگرایی» حکومت شاه فقید و تبدیل آن به «عربگرایی» برای ایران و ایرانی خلاصه می شده است.
تخم لق «غرب زدگی» را هم جلال آل احمد، توده ای سرخورده و مسلمان شده و بت روشنفکران مذهبی، در واژگان سیاسی دوران پیش از انقلاب جا انداخت. به دیده او غرب و «فرهنگ ماشینی» آن پس از جنگ دوم جهانی به نفوذ و رسوخ همه جانبه در جامعه سنتی ایران روی آورده بود و هویت ایرانی از این رهگذر مسخ شده بود.
بر اساس این اندیشه ارتجاعی و ضد ملی، همزمان ورود بی رویه کالاهای صنعتی و تجملی غرب به ایران و همراه آنان فرهنگ مادیگرایی کشورهای سازنده آنها این هویت را مورد تهدید قرار می داد و ایرانی می بایستی با دست یابی به تکنولوژی بومی در مقابل این تهاجم ایستادگی کند.
تعاریف و شعارهایی بی پایه که هنوز پس از نیم قرن تحولات عظیم جهانی در دهان حاکمان رژیم تهران نشخوار سیاسی و تبلیغاتی می شود.
غرب گرایی مورد نفرت آل احمد ها و سپس روح الله خمینی و هوادارانش در کشاندن ایران به مهلکه تضادهای تاریخی و منطقه ای میان اعراب و اسرائیل از یکسو و اختلافات مذهبی میان ایران شیعه و خاورمیانه سنی از سوی دیگر همین وحشت بزرگی است که شاه فقید علیه سلطه آن بر میهنمان هشدار می داد!