بالاخره چهارشنبه خامنهای کابینه دولتاش را بنام پزشکیان تشکیل داد. بر همگان روشن است که پزشکیان همه وزرا را به فرمان خامنهای انتخاب کرد.
پزشکیان بی پرده گفت " این کابینه در هماهنگی کامل با رهبری و مراکز امنیتی معرفی شده است، از ظفرقندی تا عراقچی، از میدری تا خانم صادق و همه کابینه. او بارها تاکید کرد کاری نکنید تا آنچه را که نباید، همه را بگویم! "
بیاد دارم دولت هویدا را میگفتند دولت بله قربان گو. قربان هم کسی نبود بجز اعلیحضرت محمد رضا شاه شاهنشاه آریامهر. شاهنشاه آریامهر خود هم نخست وزیر و هم وزیر و هم وکلای مجلس و سناتورهای مجلس سنا را انتخاب مینمود. حتی در انتخاب استاندارها و مدیر کلها دخالت میکرد.
از آنجائیکه جمهوری اسلامی ادامه دهنده راه سلطنت شاهی میباشد. امروز شاه ایران شده شاه سلطانعلی و بجای لقب شاهنشاه آریامهر به شاه سلطانعلی لقب رهبر معظم انقلاب دادهاند. او عین محمد رضا شاه در همه امور مملکت دخالت میکند و به تنهایی هم رئیس جمهور، هم نخست وزیر، هم وزیر، هم وکلای مجلس، هم اعضای مجلس خبرگان، اعضای شورای نگهبان، هم سر و هم سردار تعیین میکند.
او هم اکنون یک رئیس جمهوری بله قربان گویی انتخاب کرده است که عملا نخست وزیر است و نه رییس جمهور. پزشکیان بقول خودش منتخب خامنهای برای ریاست جمهوری بوده است و بدون اشاره او نمیتوانسته رئیس جمهور شود.
اگر هویدا بله قربان گو بعنوان ظل السطان فرمانبر شاه بود. امروز رئیس جمهور بله قربان گوی ما بعنوان ظل الله خود را فرمانبر شاه سلطانعلی میداند. او وظیفه خود را اجرای منویات و اوامر و سیاستهای شاه سلطانعلی میداند. او بعد از ظهر چهارشنبه نخستین جلسه هیئت دولت خامنهای را در پاستور تشکیل داد. آقای پزشکیان بدون اینکه کوچکترین نامی از ملت ایران و حتی از آن بخش از ملت که به او رای داده بودند ببرد و بیاورد، در نخستین روز " دولتش "، ضمن تبریک به وزرای منتخب خامنهای برایشان آرزوی موفقیت کرد. آرزوی توفیق در کسب رضایت همیشگی رهبر و نه مردم ایران نمود، او همچنین از نمایندگان مجلس قدردانی کرد که با همراهی و همدلی و رای قاطعشان به کابینه، زمینه را برای آغاز جدی کار دولت خامنهای با ترکیب کامل فراهم کردند.
اعضای دولت خامنهای عمدتا از پرسنل سپاه پاسداران و یا از نیروهای امنیتی - اطلاعاتی میباشند. قدر مسلم مسئولیت دولت خامنهای با شخص خامنهای است. اینبار خامنهای دیگر نمیتواند از زیر بار مسئولیتاش در برود چون همه ناکامی دولتاش بنام او تمام خواهد شد.
رئیس جمهوری که معاون اولش کاردانی و لیاقت زنان را نفی مینماید و خودش قادر نیست یک وزیر سنی به کابینهاش دعوت کند، چه انتظاری میتوان از او داشت.
بجز دلخوشان و انهایی که امیدهای کاذب برای خود ساختند، واقعا چند درصد باور دارند که قرار است در هفتهها و ماههای آینده تحولات ملموسی در دولت و اوضاع ملت رخ دهد؟
مسلما بیش از ۸۰ درصد جامعه از جمهوری اسلامی قطع امید کردهاند. زیرا پیش از ۴۵ سال است که زبالهدانی بنام جمهوری اسلامی بی کفایتی و ناکارآمدی و محتوای خود را به همگان نشان داده و آشکار ساخته است. دولتمردان و عوامل نظام ولائی قبلاً در حرف و عمل امتحان خویش را پس دادهاند و مراتب بی قابلیتی و ضد مردمی خویش را، اینجا و آنجا و گاه بیش از یک بار، به اثبات رساندهاند.
در شرایط کنونی و با انباشتی از نارضایتیهای عمومی در زمینههای اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، و بخصوص اقتصادی و با چنین وزرایی، دولت خامنهای ممکن نیست بتواند کوچکترین قدمی در راه بهبود وضعیت اقتصادی و سروسامان دادن انبوهی از مشکلات بردارد. متأسفانه ایران در همه زمینهها رو به اضمحلال و استهلاک میباشد.
هر فرد ایرانی، خواه یک مقام دولتی، خواه یک انسان عادی، خواه یک کنشگر سیاسی و اجتماعی اگر بر این گمان باشد که ایران با این دولت و این وزرا و این رئیس جمهور و با این رژیم میتواند از مسیر اضمحلال رو برگرداند سخت در اشتباه میباشد و در خواب و خیال و توهم بسر میبرد، همه باید از رؤیاپردازی بیدار شوند، این توهم را از سر بیرون کنند که در ساختار توتالیتر نظام حاکم میتوان و یا حتی احتمال و کوچکترین امکانی دارد ریل سیاست داخلی و خارجی عوض شود.
اگر بیدار نشویم اگر بخود نیابیم و باز اگر بیدار نشویم جز آیندهای تلخ و دردناک چیز دیگری را برای ایران و ایرانیان تصور نمیکنم.
در کشوری چنین ویران و فروپاشیده راه نجات عبور از ساختار توتالیتر حکومت اسلامی به ساختار حکومتی دمکراتیک است. تنها آلترناتیو هم برای رسیدن به حاکمیت مردم بر سرنوشت خویش، آلترناتیو مصدقی استقلال و آزادی و عدالت اجتماعی میباشد.
فرید انصاری دزفولی