*
*
۱
قدیس
نیلوفر سمّی تالابهای ایمان است
۲
قدیس
واگیر است
سرایتاش از ندانستن حتمیست
۳
قدیس
کشنده نیست، ولی
گوهر ناب انسانی را آلوده میکند
۴
قدیس
گردنفرازی را برنمیتابد
مهرورزی را درنمییابد
شمشیرش را قدسی میداند
و خون ناباوران را جویی
که ایماناش را سیراب میکند
۵
قدیس در ندانستنها خداست
قدیس در ندیدنها خون میریزد
۶
قدیس
در عنکبوتها ناپدید شده است
با اینهمه دینداران زندهاش میانگارند
و گریان گریان میجویندش
۷
سدها اسیر ناباور
از پیامبر ویرانی حکم نبودن گرفتهاند
مردان و نوجوانان را دست بسته برای گردن زدن
به گوشه و کنار شهر میبرند
تا هراس را همگانی کنند
سرآمد سراندازان
قدیس اعظم
آکنده از شهوت ثواب و غنائیم
آستین ایماناش را بالا زده
کمر دیناش را بسته
شمشیر الهیاش را برمیکشد
۸
مومن کسیست که شمشیر قدیساش را
یاس و زنبق و رنگینکمان ببیند
و خون آن را گلاب
۹
قدیس
دوشیزگان مومن را که شیفتهی بهشتاند
دسته دسته در شهوتاش به چرا میبرد
۱۰
مردیِ معصوم آن قدیس
آسوده تر از ماهی در آب
در شکاف باکرگان مومن وول میخورد
تا راهی به دریای لذت بگشاید
۱۱
ای حضرت، ای قدیس
در بارگاهات چه هست
که دینداران
دسته دسته به آن وارد میشوند
و گله گله خارج میشوند
۱۲
دینداران دقیانوسی
بودن را
با تفنگ و دگنگ
از نبودن قدیسشان پُر میکنند
رضا فرمند
*
*
چرا ما سیاسی نیستیم؟ منوچهر تقوی بیات
نبض خاوران، ی. صفایی