رفتن مابحث کنندگان چپ وراست ، نقطه پایانی براین بحث ها گذاشته خواهد نهاد .نسل های بعد ازما حتی نسل کنونی حوصله چنین بحث های کشاف که هرگز نتیجه عملی آن در مبارزه اجتماعی و سیاسی واتحاد نیروها مشاهده نمی شود را ! نخواهد داشت!کما این که امروز هم بحث های ما برایشان جذابیتی ندارد.نگاه واقعی داشته باشیم به ترکیب سنی شرکت کنندگان و موقعیت های اجتماعی آن ها در جلسات خود وحتی تظاهراتی که می گذاریم.
ممکن است در زمان آینده تک وتوک مورخ وپژوهشگری برای ثبت در گوشه ای از تاریخ به حجم تلانبار شده ای از بحث های تجریدی این جریان های سیاسی مراجعه کنند ،غرق شده در انبوهی از نوشته ،مباحثه با خود بگویند "ما که متوجه نتیجه گیری های عملی این مباحث ذهی نشدیم مثل آن که قرار نبوده از این بحث ها نتیجه عملی مشخص گرقته شود ! بحث هائی بودند برای بحث کردن در فضائی مجازی با بحث کنندگان حرفه ای ! طوری می گقتند،استدلال می نمودند و عمل می کردند که گویا حقیقت تنها در اختیار آنان است و رسیدن بیک جمعبندی کامل وبی نقص تنها با عبوراز منشور ذهن آن ها امکان پذیرمی گردد.از این رو هرگز نتوانسند نه بر روند های اجتماعی ،نه سیاسی ونه فرهنگی تاثیر جدی بگذارندو نه گامی در عرصه نزدیکی و هم گرائی گروهها یر دارند."
براستی نیز چنین است مانه تنها دراین چهل ساله قدر قدرتی حکومت اسلامی بخود نیامدیم بلکه این اوج گیری دامنه اعتراضات مردمی در سال های اخیر از خیزش آبان ماه تا خوزستان و تا جنبش بزرگ مهسا با َشعار "زن ، زندگی، آزادی" ما چه میزان نقش داشتیم؟ این همه کشتار وسرکوب نیزنتوانست بانی تجدید نظر جدی در تفکر ،منش و رفتارما باشد.
متاسفانه هنوز مدال های افتخار آویخته برگردن ومن های بزرگی که با خود همراه می کشیم و اصرار بر وسعت دانش سیاسی نداشته خود!عدم ارزیابی درست از آن چه که در عمق جامعه ونسل جوان می گذرد، بی توجهی ،تن ندادن بیک باز نگری دقیق وجدید تفکر اجتماعی امروز مردم ،از آرایش نیروها در صحنه مبارزه! مانع از نزدیکی ما بدیگر جریان های مخالف حکومت اسلامی می گردد.
رسم چنین بود وهست که در یک مبارزه سیاسی یرای رسیدن بسر منزل مقصود مبارزه با عشق به مردم ،عشق به سرزمینی که ایران نام دارد"جهان در نظر نمی گیرم که در ایرانش مانده ایم" و عشق به آزادی و دمکراسی ،پایبندی یه واقعیت های اجتماعی بدون در نظر گرفتن منافع فردی و گروهی شروع می گردید وهیچ امری یالاتر از منافع مردم در محور مبارزه قرار نداشت وتمامی بحث ها حول تلاش برای گشودن راهی بود برای عیورتمام آزادی خواهان و عدالت طلبان.
بحث های مجرد وتئوریک را حد و مرزی نیست!
اگر این بحث ها قادر نشوند هم پای واقعیت های موجود حرکت کنند وچند قدم بیشتراز حد معمول ازواقعیت فاصله نگیرند.مسائل مردم را فراتر ازمسائل فردی و گروهی خودقرار ندهند.
دنبال اشتراکات برای شکل بخشیدن بیک ائتلاف سیاسی برای میارزه ای مشترک نباشند .ما هرگز از چنبره بحث های مجرد ،ازتاثیر افرادی که خود را فراتر از همه می دانندوحاضر به بر داشتن حداقل گام های هم فکری ،هم صحبتی وهم گرائی ونهایت هم کاری در عرصه مبارزه برای آزادی ،عدالت ونظامی دمکراتیک بر اساس سکولاریسم وانتخابات کاملا آزاد نیستند! خلاص نخواهیم گردید و ره بجائی نخواهیم برد!گرفتار دور خود چون چرخ دولاب خواهیم چرخید.
"زین چرخ دولابی تو را آمد گران خوابی تو را
فریاد از این عمر سبک زنهار از این خواب گران"مولا نا
آن گونه که چهل و اندی سال است خلاص نگردیده ایم و قادر نشدیم در یک همبستگی وائتلاف همگانی نقشی در حد لازم ومورد قبول در کنار مبارزات مردم داشته باشیم .با جمله ای که "دانته"در زمان ورود به دوزخ بر زبان آورد شروع کردم امید که روزی در سایه پایبندی به واقعیت ودرک لزوم یک همگرائی و وحدت عمل ما نیز پس از دیدن دوزخ جمهوری اسلامی از این دوزخ خارج شده! شادمانه بسوی نور قدم بر داریم."تا از روزنه مدور زادگان زیبای آسمان ...ستارگان را باز بینیم."دانته
ابوالفضل محققی