مساحت کشور اسرائیل تنها کمی بیش از یک درصد خاک ایران است (دقیقتر، ۱.۳ درصد خاک ایران) و کمابیش دو هزار کیلومتر فاصله بین پایتختهای دو کشور وجود دارد. بخاطر دوری ایران و اسرائیل از هم این دو کشور هیچگونه اختلاف ارضی یا مرزی و هیچگونه منابع مشترکی که مورد اختلاف باشند ندارند. با این وجود دولت اسلامی که پس از انقلاب بر ایران چنگ انداخت سالهاست که جنگ اعراب و اسرائیل را بدل به جنگ ایران و اسرائیل کرده و حتا در زمانهای که کشورهای عربی این جنگ و کشمکش را تعطیل کردهاند رژیم شیعی حاکم بر ایران هنوز قصد آتش زدن به این انبار باروت خطرناک را دارد که تاکنون صدمهاش تنها به مردم کشور ما خورده و خواهد خورد.
باید در اینجا اشاره کنم که این یادداشت در دفاع از جنگ نیست. بهیجوجه. جنگ پلید است و من همانطور که با اعدام مخالف هستم با جنگ هم مخالفم. در اینجا میخواهم نگاهی بیاندازم به موضعگیری دلواپسان و حامیان حکومت جنگ افروز اسلامی حاکم بر ایران. تضادی که در موضعگیری دلواپسان و حامیان رنگارنگ دارالامامهی تهران همیشه وجود داشته اکنون سر باز کرده و به ویژه دست آنها که وجود حکومت اسلامی را برای مقابله با اسرائیل لازم میدانند رو کرده است.
این دسته افراد همیشه از یکسو خود را به شدت صلحطلب و مخالف جنگ نشان میدهند و از سوی دیگر -- اگر چه خود را جزو اپوزیسیون جا میزنند -- همیشه خواهان استمرار حکومت اسلامی و حماس و حزبالله برای مبارزه با اسرائیل بودهاند و هستند.
نتیجهی منطقی ضدیت بیمارگونهی حکومت دینی حاکم بر ایران با اسرائیل و محاصره کردن آن با نیروهای مختلف این بود که اکنون میبینیم: کشیده شدن جنگ به خود ایران.
چطور کسی میتواند وجود جمهوری اسلامی را برای مقابله و جنگ مستمر با اسرائیل و «استعمار» لازم بداند و از آنسو ادعا کند که صلح جو و طرفدار صلح است؟
این از باز شدن مشت مدعیان صلحجویی که سالها به شیوههای گوناگون از استمرار این حکومت ضدایرانی دفاع کردهاند.
مایلم در اینجا توجه شما را به یک نکته دیگر جلب کنم. کسی که آشکار و پنهان خواهان جنگ نیروهای محور به اصطلاح «مقاومت» و در راس آن حکومت اسلامی با اسرائیل است، وقتی پرچم صلح و «نه به جنگ» به دست میگیرد در واقع دارد مانند همکار تبلیغاتی ملایان شیعه عمل میکند، چون از یکسو خواهان جنگ با اسرائیل است و از سوی دیگر تبلیغ او علیه جنگ همسو با تبلیغات سپاه و حکومت و کاملن یکسویه است.
اینکه کسی صبح تا شب بر طبل «دیگر»ستیزی (و بگونهی مشخص یهودیستیزی) بکوبد و بعد یک مخالفت رقیق سر یکی از هزار مساله به حکومت اسلامی بکند کافی نیست و نمیتوان رد همسویی و همسخنی با حکومت اسلامی را به این سادگی پوشاند.
صلحطلبی و انسانگرایی به ادعا نیست و به عمل است. تکلیف کسانی که از یکسو بخاطر یهودستیزی، چپگرایی و یا هر انگیزه دیگری در عمل خواهان جنگ مستمر جمهوری اسلامی با اسرائیل هستند اما مدام از تلفات جنگ در غزه و لبنان میگویند روشن است و باید با صدای رسا به آنها یادآوری کرد:
اگر خواهان جنگ امت اسلامی بر علیه امت کلیمی/عیسوی هستی و تبلیغش را میکنی، تو خود در جبههی جنگطلبان هستی و آن اعتبار اخلاقی را نداری که دم از کودکان غزه بزنی! تو این سرپوش انساندوستی را علم کردهای تا به جبههی مسلمین جنگ طلب کمک کرده باشی. اگر خودت و هماندیشانت این را نمیبینند این جایگیری بر سایر ایرانیان آشکار و روشن است و گواه آن عملکرد توست.
یک چپ اروپایی شاید بتواند از دور چنین ژست انساندوستانهای بگیرد و کسی متوجه تناقض بنیادین در کارش نشود اما یک ایرانی که سرمایههای کشورش دارد خرج ستیز با اسرائیل و تحریک آن کشور به جنگ و تقابل نظامی میشود نمیتواند چنان چهرکی به صورت بزند. یک ایرانی صلحطلب بایستی تمام کوشش خود را متوجه مخالفت با سرچشمهی جنگ افروزی که حکومت اسلامی است بکند.
در یک کلام: اگر خواهان جنگِ حکومت اسلامی با «صهیونیسم» و «استعمار» هستی برای کودکان غزه اشک مریز!
□□□
در پایان، روشن است که عاقبت ستیز با اسرائیل و هر کشور دیگری در نهایت درگیری و جنگ مستقیم است. نخستین و بالاترین مسوول آشوب و کشمکش در خاورمیانه جمهوری اسلامی است و بس. اگر کسی در ادعای دلسوزی برای کودکان غزه و فلستینیها صادق است باید بیش از هر کس با حکومت ضدبشری حاکم بر ایران مخالفت کند. حکومت اسلامی با کشیدن سرزمین ما به جنگ مشت دلواپسانی که در پشت جبهه به او کمک تبلیغاتی میکنند را باز و آنها را با جنگطلبی خود و کشاندن دامنهی جنگ به ایران افشا کرده است.
مدتهای مدیدست که مرزها و نقش هر نیرویی روشن شده و به ویژه الان که جمهوری اسلامی دو بار به اسرائیل حملهی موشکی گسترده کرده است نمیتوان بین دو صندلی نشست و مسوولیت را به گردن اسرائیل انداخت و سر و ته کار را با یک انتقاد آبکی و فرمالیته از ملایان شیعه هم آورد.
مسوول جنگافروزی و کشیده شدن جنگ به خاک ایران دارالامامهی اسلامی حاکم بر کشور ماست نه دولتی که نزدیک به دو هزار کیلومتر آنسوتر کنار مدیترانه جای دارد و از هر سو توسط نیروهای نیابتی جمهوری اسلامی محاصره شده است.
یج
مغازلۀ پاییزی، برای عاشقانِ زندگی، رضا بی شتاب