Tuesday, Oct 15, 2024

صفحه نخست » جمهوری اسلامی خودش یک نیابتی است!

avkh.jpgاحمد وحدت خواه - ویژه خبرنامه گویا

مهدی بازرگان در خاطرات خودش می نویسد که حضور روحانیون در کنار سایر طبقات و گروهها در جنبش های اجتماعی دویست سال گذشته ایران امر بی سابقه ای نبوده. اما آنچه آنها در جریان «انقلاب اسلامی» به دنبال آن بودند به دست گرفتن کامل قدرت و حذف همه آن نیروهایی بود که آنها را در این قدرت یابی یاری کرده بودند.

هم او می افزاید که فرق کسانی مانند او با خمینی این بود که مهدی بازرگان و همفکران او اسلام را برای ایران می خواستند ولی خمینی و دارو دسته او ایران را برای اسلام می خواستند.

مرامی ضد ملی و ویرانگر، که تا امروز هم ادامه داشته است.

اما می توان گفت که خمینی در لحظاتی که ایران به عنوان پایگاه به اسارت درآمده او و منبع گسترش اسلام و ایدئولوژی ارتجاعی ولایت فقیهش توان ملی خود را از دست داده بود، مانند نوشیدن جام زهر و قبول آتش بس در جنگ با عراق، زیرکانه کوتاه می آمد تا حکومت اسلامیش به خطر نیفتد.

علی خامنه ای از این ترفند خمینی بویی نبرده و دیگر امروز هم حکومت استبدادی خود و هم ایران را به لبه پرتگاهی رسانده که بازگشت از آن برایش جز مرگ همه اندیشه های مالیخولیایی او، مانند «رهبری جهان اسلام»‌ و «داشتن نقش در ظهور امام زمان» و غیره برایش معنا ندارد.

اما چرا خامنه ای در این لحظات مرگ و زندگی رژیم مانند خمینی عمل نمی کند؟

سرگذشت و تفکرات خامنه ای را بسیاری از صاحبنظران و کسانی که با او معاشرت و دوستی داشته اند به تفصیل بیان کرده اند و این نوشتار در پی تکرار آن نیست.

خامنه ای بخشی از رژیمی است که کوران عظیم تحولات بین المللی پس از پایان جنگ دوم جهانی، تاسیس کشور اسراییل، جنگ سرد، سقوط امپراتوری شوروی و شکست ارتش آن در افغانستان و انقلاب اسلامی در ایران، کل جهان اسلام را تحت تاثیر خود قرار دادند.

با اینکه نفرت تاریخی مسلمانان از تمدن غربی در قرون اخیر همواره به نوعی وجود داشته، اما دشمنی آنها با آمریکا به عنوان پرچمدار اصلی این تمدن با حمایت بی چون و چرای آن از اسراییل به مرکزیت این نفرت تبدیل شده.

اگرچه حمایتهای همیشگی رژیم از سازمانهای رادیکال آن را غیرمستقیم به مرکز ایدئولوژیکی این رویارویی «ضد غربی» تبدیل می کرد، اما حوادثی مانند نهم سپتامبر و ظهور القاعده و داعش این «مرکزیت» را به چالشی جدید کشید.

حالا رژیم با رقیبی روبرو بود که در «توحش انقلابی» گوی سبقت را از او می ربود و تنها چاره برای عقب نماندن از این قافله، سبعیت هرچه بیشتر علیه مردم خود و تحریک مزدوران نیابتی به ضربه زدن و مقابله با نیروهای آمریکایی در منطقه و محاصره نظامی اسراییل به عنوان دو سمبل «استعمار غربی» بوده.


اما رژیم بدون یاری گرفتن از قدرتهای اقتصادی و نظامی بین المللی نه توان و نه جرئت اجرای این سیاست را نداشته. این قدرتها (چین، کره شمالی و روسیه) در تضادهای گوناگون با آمریکا، مفت و مجانی رهبری رژیم و سپاه پاسداران را به عنوان نیابتی خودشان برای آتش افروزی به جان منطقه انداخته اند.


چنین است که ما امروز با جنگ ایران و اسراییل روبرو نیستیم. ایران عزیز ما زیر حاکمیت رژیم جمهوری اسلامی به میدان نبرد میان دو قطب جهان آزاد غربی با رژیم های «کمونیستی» دشمن دموکراسی تبدیل شده!



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy