چه خوش گشتم من از دیدارِ رویت
بگو با ما کنون اصلِ روایت
خوراک و مسکنت از جیبِ کی بود؟
چه کس یعنی بَرَد از غیبتت سود؟
گمانم مجتبی کرده دخالت
و یا عظما گرفته نصفِ حالت
ز هاله حِکمتی محشر بیاموز
و گرنه گُم شوی با مرگِ مرموز
نه با پیجر بزن حرفِ اضافی
نه با رهیر بکُن هرگز تلافی
روال مُلکِ ما اینک چنین است
که تحتِ رهبری بر روی زین است
همین امشب برو پابوسِ آقا
بگو وا دادهای از راهِ اغوا
نمیگردی دگر گِردِ پرستو
و نانی میخوری از زورِ بازو
بمانی این چنین بر روی قله
نمیری بی سبب در پایِ پله
همین نکته به آن اکبر بگفتم
درونِ گوهرِ معنا بسفتم
چو پندِ ناصحان آن باخه نشنید
در آن حوضِ نهان رنجِ گران دید
مهران رفیعی
*
*
زمان آزمون معجزهها، رضا فرمند
دکتر عمه جان، گیله مرد