سخن زیاد گفته شده. ولی هرچه فکر میکنم انگیزهی امضا کنندگان این بیانیهها که از نحلههای گوناگون سیاسی هستند و تعدادشان به چند صد نفر میرسد و اتفاقاً بعضی از آنها از چهرههای سرشناس هستند چیست، نمیدانم. علیرغم اینکه خود را طرفدار صلح و دشمن جمهوری میدانند، در زمین جمهوری اسلامی بازی میکنند و در این برههی حساس که ترس حمله تلافیجویانه اسراییل سراپای رژیم را فراگرفته و با فرستادن وزیر خارجهاش عراقچی به کشورهای منطقه وعده نرمش قهرمانانه میدهد که ما خواهان جنگ نیستیم، این دوستان با طرح این شعار بیمعنا و بیخاصیت «نه به جنگ و نه به جمهوری اسلامی» به یاری او میشتابند. مردم ایران به یاد دارند کمتر از سه ماه پیش برخی از این نامبردگان مشتاقانه در انتخابات ریاست جمهوری شرکت کردند و به ندای خامنهای لبیک گفتند.
جمهوری پلید اسلامی نیک میداند در صورت حمله اسرائیل به مراکز سرکوب بسیج، سپاه، و احتمالاً بیت خامنهای و یا مراکز وابسته به آن شیرازه امور بهطور جدی ضربه خواهد خورد و رژیم که بقا و دوام خود را مرهون سرکوب لخت و عریان است، سخت آسیبپذیر خواهد شد، در نتیجه برای رهایی از این تنگناها حاضر است هر امتیازی بدهد. روشن است که رژیم از طرح چنین شعاری سود میبرد و از آن استقبال میکند، زیرا حفظ رژیم جمهوری اسلامی بنا به گفته رهبر بنیانگذار آن از اوجب و اجبات است، و در این رهگذر منافع ملی و سرنوشت مردم ایران پشیزی برای آنان ارزش ندارد.
طرح این شعارها هیچگونه کمکی به جنبش رهایی بخش ایران نمیکند و عنوان کردن آن علاوه بر یاری رساندن به رژیم، نوعی اظهار وجود و مطرح کردن بیمعناست. این جماعت که خود را اپوزیسیون جمهوری اسلامی مینامند اگر خود را ملزم به صدور بیانیهای در این زمان میدیدند، بهتر نبود به جای دل سوزاندن برای قربانیان غزه و لبنان و تکرار شعار نخنمای دولت راست افراطی اسرائیل که از جعبه مارگیری طرفداران شرمگین رژیم بیرون میآید دست به اقدام نمادین دیگری میزدند.
این دوستان خوب میدانند جایی که منافع عالیه اسرائیل در میان باشد، فرقی بین نخستوزیر سوسیالیست گلدا مایر و مناخیم بگین محافظهکار یا اهود براک و نتانیاهو نخواهد بود و همه یکسان عمل میکنند. تکرار تهمت جنگطلبی با دیگرانی که با شما موافق نیستند نیز ره به جایی نخواهد برد.
شاید طرح موضوع به شکل دیگری میتوانست حداقل از منظر عمومی توجه افکار جامعه جهانی و رهبران منطقه را به دمل چرکین جمهوری اسلامی که قریب پنجاه سال است کشورمان ایران و منطقه را به آتش کشیده است جلب میکرد و درد و اندوه مردم سرکوبشدهمان را به گوششان میرساند.
شاید نمونه زیر میتوانست تا اندازهای بازگوکننده وضعیت دردناک مردم باشد:
«ما امضاکنندگان این بیانیه بدین وسیله اعلام میکنیم، که رژیم جمهوری اسلامی رژیم ترور و کشتار است و ما ایرانیان از نخستین قربانیان این دستگاه ترور و وحشت بودهایم. از جامعه جهانی خواستاریم که ما را در نبردمان علیه این رژیم تمامیتخواه یاری کند. ما مردم ایران خواهان صلح و همزیستی با تمامی کشورهای منطقه از جمله اعراب و اسرائیل هستیم. این جنگ، جنگ ما مردم صلحدوست ایران نیست. ما مردم ایران زخمهای بیشماری بر روح و روان خود از سلطهی بیرحمانه این رژیم سرکوبگر به یادگار داریم.
ما بهعنوان عضوی از اعضای جامعه جهانی خواستاریم که با طرد این رژیم از مجامع جهانی، معاهدات و پیماننامههای بینالمللی، ما را در نبرد سرنوشتسازمان یاری کنید.»
روشن است نوشتهای از این دست زمینه هیچ سوء استفادهای را به رژیم درمانده نخواهد داد و جهان بار دیگر با مشکلات و دردهای ایرانیان آشنا خواهد کرد.
مردم خاورمیانه خواهند دید که جهان بدون جمهوری اسلامی جهانی زیباتر و امنتر خواهد بود.
صادق حسینی
*
*
عطای لندنی در بیروت، مهران رفیعی