چند ساعت قبل از "حمله" اسرائیل، گفتگویی با دوستان در باره حمله/عدم حمله و انتظار اینکه آیا می کند و حتما می کند و چگونه می کند، داشتیم. گفتم که نظرات بسیاری از کارشناسان نظامی- سیاسی آمریکایی، اسرائیلی، عرب، اروپایی و...و را تعقیب کرده ام و نظرات را اینگونه متفاوت و متضاد یافته ام:
- اسرائیل در قبل از انتخابات آمریکا حمله خواهد کرد.
- اسرائیل در بعد از انتخابات آمریکا حمله خواهد کرد.
- حمله اسرائیل بسیار قدرتمند و کشنده خواهد بود.
- نتانیاهو، قبل از انتخابات حمله خواهد کرد و این اکتبر سورپرایز او خواهد بود. چرا که ترامپ را ترجیح می دهد.
- به مراکز اتمی حمله خواهد کرد.
- به ساختارهای نفتی حمله خواهد کرد.
- به دو ساختار بالا حمله نخواهد کرد.
- نه به مراکز بالا که به مراکز نظامی و موشکی حمله خواهد کرد.
- درز کردن اسناد حمله اسرائیل به ایران در پنتاگون، نشان از آن دارد که یا دولت آمریکا و یا پنتاگون مخالف حمله مخالف است.
- اسرائیل از حمله تلافی حویانه ایران وحشت دارد. چرا که می داند قدرت مقابله با حمله جدی موشکی ایران را ندارد.
- نیویورک تایمز گفته است که ایران با 1000 موشک بالستیک تلافی خواهد کرد و این ضربه ای است که اسرائیل نمی تواند تحمل کند.
- اسرائیل ممکن از بمب اتم استفاده کند. ولی این به معنی سند مرگ خود را امضا کردن است.
- آمریکا به کمک اسرائیل در حمله به ایران خواهد شتافت. چرا که در وضعیت انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و قدرت خارق العاده لابی صهیونیستها، دو نامزد در حمایت کردن از اسرائیل از یکدیگر پیشی می گیرند.
- پنتاگون با همکاری داشتن آمریکا با اسرائیل سخت مخالف است چرا که پایگاه های نظامی آمریکا در منطقه زیر باران حملات موشکی قرار خواهند گرفت.
- نتانیاهو می خواهد آمریکا را وارد جنگ با ایران کند. چرا که خود توان مقابله به ایران را ندارد. ولی بایدن مخالف حمله به ایران است. از جمله به این دلیل که در باتلاق اوکراین و غزه گیر افتاده و کفگیر زرادخانه های ارتش آمریکا به ته دیگ خورده و برای پر کردن آنها سالها کار لازم است.
- آمریکا می داند که نمی تواند رژیم ایران را با حمله هوایی سرنگون کند و به نیروی عظیم زمینی نیاز دارد که آن را ندارد.
- افکار عمومی آمریکا، بخصوص بعد از تجربه جنگ در عراق و افغانستان، با جنگ و به خصوص با حمله به ایران مخالف می باشند.
- حملات پهبادی حزب الله به خانه نتانیاهو و دیگر مراکز حساس، بدون اینکه رادارهای اسرائیل متوجه حمله شوند، ارتش اسرائیل را به فکر واداشته است.
- حمله به لبنان شکست خورده است و حدود 30 هزار نیروهای نخبه اسرائیلی، بعد از یکماه جنگ حتی چند صد متر هم نتوانسته اند در لبنان پیشروی کنند و تلفات سنگینی را متحمل شده اند. این به این معنی هم می باشد که اگر حمله جدی به ایران انجام شود، حزب الله حتی می تواند وارد خاک اسرائیل شود.
- ایران، جنگ نمی خواهد. آمریکا هم نمی خواهد. کشورهای منطقه هم جنگ را نمی خواهند. چین و روسیه و کشورهای غربی نیز جنگ را نمی خواهند. تنها فرد و دولتی که جنگ را می خواهد، نتانیاهو می باشد و مهدیون فناتیک در دولت او که به دنبال ظهور حضرت مسیح خود از طریق نسل کشی فلسطینی ها می باشند تا در سایه جنگ دست به کشتار و پاکسازی فلسطینی ها نه فقط در غزه که در ساحل غربی رود اردن نیز می باشند. حال سوال این است که کدام طرف برنده خواهد شد؟
- نتانیاهو و مردم اسرائیل بعد از ترورهای اخیر و پیجرها جشن گرفته بودند که حماس و حزب الله شکست خوردند و حال می بیندد. بنا بر این جشن گرفتند و به خود تبریک گفتند. ولی وقتی صبح با خماری شب قبل از خواب بیدار شدند دیدند که بر توان نظامی آنها، بخصوص حزب الله افزوده شده و حملات موشکی حزب الله به تل آویو هم رسیده است. بنا بر این دچار افسرده گی شده اند.
- ارتش اسرائیل بشدت خسته و کوفته شده است. سازماندهی این ارتش برای جنگ پر قدرت ولی کوتاه مدت بود، ولی بیش از یکسال است که در باتلاق غزه گرفتار جنگ چریکی 10 سازمان فلسطینی شده است و حال در زیر حملات حزب الله قرار گرفته است.
- اگر اسرائیل به ساختارهای نفتی ایران حمله کند، نه تنها قیمت نفت سر به آسمان خواهد زد، بلکه، پالایشگاه های اسرائیل نیز نابود خواهند شد. ایران کشوری است بسیار بزرگ و حملات را می تواند تحمل کند، ولی اسرائیل با اقتصادی که دچار سقوط آزاد شده است این توان را ندارد.
- برای حمله به ایران نیاز به عبور از عربستان هم دارد و محمد بن سلمان با وجودی که میل دارد تا اسرائیل، حماس و حزب الله را شکست دهد ولی از توسعه طلبی های دولت اسرائیل تا جایی که اخیرا حتی بخشی از عربستان را جزء "اسرائیل بزرگ" و "سرزمین موعود" دانسته، به وحشت افتاده و اینکه در صورت شکست ایران، اسرائیل در منطقه یکه تاز می شود و هژمونی و سلطه خود بر منطقه را تحمیل و آنوقت آمریکا را نه در کنار خود که در کنار اسرئیل خواهد یافت. به همین علت از افعی جهنم اسرائیل به مار غاشیه رژیم پناه برده تا هیچکدام نتوانند به تنهایی در منطقه یکته تاز شوند و به همین علت فضای خود را بروی اسرائیل بسته و مانور مشترک دریایی با ایران انجام داده است.
- و...و.
در آخر کار نتیجه گیری کردم که واقعا هیچکس نمی داند که چه خواهد شد و ما باید برای بدترین ها خود را آماده و آنچه را که در حد خود می توانیم برای جلوگیری از حمله به مام وطن بکار بگیریم.
اینگونه بود که گفتگوها به پایان رسید و به خواب رفتم. صبح که بلند شدم و تلویزیون را روشن کردم و رفتم روی بی بی سی و الجزیره و اسکای و یورو نیوز و...، دیدم که بله، حمله انجام شده و معلوم شد که کوه اسرائیل موش زاییده است، که سبب شادی شد. البته تاسف بسیار برای شهادت چهار نظامی وطن در حال انجام وظیفه در دفاع از وطن. ارتش اسرائیل آن را موفق آمیز جلوه می دهد. این همان ارتشی بود که وقتی ایران 200 موشک بالستیک بطرف آسرائیل فرستاد اعلام کرد که بالای 99 درصد آنها را نابود کرده است. از جمله به همین علت است که تلویزیون خبری کانال 14 اسرائیل می گوید که حمله شکست خورده است. البته رژیم ایران هم دروغ می گوید. ولی واقعیت این است که اسرائیل مکرر وعده داده بود که حمله هوایی آن، ایران را کن فیکون خواهد کرد!!!
حال سوال این است که چرا رجز خوانی های دولت و طوفان ارتش اسرائیل که ایران را کم فیکون خواهیم کرد، به بادی ملایم و یا نسیم منجر شد؟ و بیشتر برای حفظ ظاهر به حملاتی نمایشی دست زد؟
پاسخ/ها را اینگونه می توان یافت که در جهان واقع و وضعیت ژئوپلیتیک سیاست جهانی در منطقه، اسرائیل بیش از آن نمی توانست بکند و اگر می توانست حتما می کرد چرا که از یکطرف ارتش اسرائیل نیک می داند که، بقول فرمانده سابق پادگان غزه، اسرائیل در غزه شکست خورده است. ولی با این وجود، همان ارتش را نتانیاهو برای حفظ خود مجبور کرد تابه لبنان حمله کند و حال هر روز بیشتر در باتلاق جنوب لبنان هم فرو می رود و ترور فرماندهان حزب الله و نیز کشتار مردم لبنان برای شوراندن آنها بر ضد حزب الله آنها را به نتیجه عکس رسانده است و لبنان هیچگاه به اندازه حال متحد نبوده است.
در چنین وضعیتی و در وضعیتی که اسرائیل پی برده است که سه لایه گنید آهنی آنها در برابر موشکهای بالستیک تقریبا بی دفاع است ( گزارشها می گویند که در حمله اخیر ایران، بیش از 80 درصد از موشکها به هدف خوردند.) می باشند و حمله به لبنان شکستی کامل خورده است و نه تنها آن 60 هزار نفر به شمال اسرائیل باز نگشته که بر تعداد آنها افزوده شده است، واقعیت خود را به او تحمیل کرده است و اینگونه حقارت حمله نمایشی به وطن را پذیرفته است. البته ما هیچ نمی دانیم که در پشت پرده چه گذشته است و برای دانستن آن باید صبر کرد. ولی واقعیت امر واقع به ما می گوید که کوه اسرائیل موش زاییده است.
در آخر باید گفت که هیچگاه نباید مخالفت با رژیم جنایت، فساد و خیانت سبب شود که چشم بر دفاع از مام وطن ببندیم و قدرت انیرانی را وارد مسئله ای داخلی کنیم. مسئولیت مبارزه با استبداد حاکم، تنها بر عهده مردم می باشد و به هیچ قدرت انیرانی نباید اجازه داد تا خشم مردم نسبت به استبداد حاکم را به سود خود مصادره کند و ایران را به سوی تجزیه ببرد و طرح موزاییکی کردن آسیای غربی/خاورمیانه را به اجرا در بیاورد. استبداد تبهکار حاکم، دیر یا زود خواهد رفت، همانگونه که پهلوی ها رفتند. ولی برای اینکه جنبشهای 130 ساله ایرانیان موفق شود تا جمهوری شهروندان ایران را در وطن مستقل و آزاد مستقر کند، باید مام وطن باقی بماند و وطنی باشد تا نتیجه جنبشهای یکی از قدیمی و انسانی ترین تمدنهای بشری را در این خاک را هست کنیم.
در همین رابطه است که باید از نیروهای نظامی وطن و موفقیتهای علمی و صنعتی آنها و دانشمندان ایرانی، که سپهبد رزم آرای کودتاچی در تحقیر ایرانی می گفت که حتی نمی تواند لولهنگ بسازد، و این موفقیتها را ممکن کرده اند، سپاسگزار بود. این نیروها متعلق به ایران و مردم ایران می باشند و وقتی استبداد حاکم نیست شود، این نیروها باقی خواهند ماند تا مرزهای وطن را پاس بدارند. همانگونه که بعد از سقوط دیکتاتوری سلطنتی، نیروهای نظامی ماندند و همین نیروها بودند که در دفاع از مام وطن در برابر دشمن انیرانی نه حماسه که معجزه آفریدند.
محمود دلخواسته
خلیفه ای در بغداد، گیله مرد