امیر طاهری: "اسرائیل در حملۀ اخیرش نه مواضع سپاه پاسداران، بلکه مواضع تحت کنترل ارتش سنتی ایران را هدف گرفت. ای بسا اسرائیلیها بر این گمان باشند که میتوانند با سپاه به عنوان گرداننده اصلی جمهوری اسلامی به تفاهمهایی برسند. آقای نتانیاهو در پی یک جنگ تمام عیار با جمهوری اسلامی نیست. او بیشتر در پی بریدن دستهای جمهوری اسلامی در منطقه است و این کار را میتواند بکند و تا حدود زیادی نیز انجام داده است..."
شنبه ٢٦ اکتبر اسرائیل چنانکه وعده داده بود در حملهای تلافیجویانه تأسیسات و پایگاههای نظامی و تسلیحاتی حکومت ایران را بمباران کرد و مسئولیت آن را هم برعهده گرفت. با این حمله حکومت ایران از قرار در تنگنا قرار گرفته و این تنگنا را می توان به وضوح در نخستین واکنش علی خامنهای تشخیص داد به این معنا که حکومت ایران نمیتواند به حملۀ اسرائیل پاسخ ندهد و در عین حال نگران است که با پاسخ خود به اسرائیل به مرور وارد جنگ تمام عیاری بشود که بعید است بتواند از آن به سلامت خارج شود.
چه دورنمایی می توان برای وضع به وجود آمده پیش بینی کرد؟ در پاسخ به این پرسش و پرسشهای دیگر امیر طاهری، نویسنده و روزنامهنگار، از جمله گفته است :
"به نظر من هر دو طرف، اسرائیل و جمهوری اسلامی ایران، تمایلی برای وارد شدن به یک جنگ تمامعیار ندارند. راهبرد نخستوزیر اسرائیل، بنیامین نتانیاهو، این است که نخست نیروهای نیابتی حکومت ایران را از بین ببرد و سرانجام و در صورت لزوم به سراغ رژیم جمهوری اسلامی ایران برود.
👈مطالب بیشتر در سایت رادیو بین المللی فرانسه
در جمهوری اسلامی هم اوجب واجبات حفظ رژیم اسلامی است. علی خامنهای بر این اعتقاد است که این رژیم باید به هر قیمتی ولو بهایی سنگین حفظ شود، زیرا، اگر رژیم حفظ بشود از نو میتوان نیروهای نیابتی را بازسازی کرد. به همین خاطر، در حال حاضر دو طرف، یعنی اسرائیل و حکومت ایران، تلاش میکنند زمان بخرند. آقای نتانیاهو میخواهد نشان بدهد که توانسته نیروهای نیابتی رژیم اسلامی را از بین ببرد و آقای خامنهای میخواهد نشان بدهد که رژیم اسلامی ایران همچنان پابرجاست.
در هر حال، جنگی که اکنون به رویارویی مستقیم میان اسرائیل و حکومت ایران تبدیل شده دشواریهایی برای جمهوری اسلامی ایران به وجود آورده است و در این میان مهمترین آسیب به دکترین دفاعی جمهوری اسلامی وارد آمده است. میدانیم که دکترین دفاعی جمهوری اسلامی بر چهار پایه استوار بوده است. نخست ارتش بیست میلیون نفری آقای خمینی که امروز دیگر وجود خارجی ندارد. دوم تبدیل شدن جمهوری اسلامی به بزرگترین قدرت موشکی و پهپادی منطقه که تا حدودی نیز متحقق شده است. سومین پایه دکترین دفاعی حکومت ایران، نیروهای نیابتی جمهوری اسلامی بوده و بالاخره چهارمین پایه آن تولید سلاح اتمی که اکنون و به دلایل گوناگون به حال تعلیق درآمده است. بنابراین، دکترین دفاعی جمهوری اسلامی اکنون در یک وضعیت آشفته است و آقای خامنهای و مشاورانش بدون تردید این را خوب میدانند.
ولی چون جنگ ادامه دیپلماسی است و رژیم ایران ناتوان از جنگیدن شاید در درون جمهوری اسلامی کسانی باشند که اکنون خواستار بازگشت به دیپلماسی باشند، هر چند شخصاً چشمم آب نمیخورد که حکومت ایران قادر به انجام چنین تحولی باشد. از یاد نبریم که اسرائیل در حملۀ اخیرش نه مواضع سپاه پاسداران، بلکه مواضع تحت کنترل ارتش سنتی ایران را هدف گرفت. ای بسا اسرائیلیها بر این گمان باشند که میتوانند با سپاه به عنوان گرداننده اصلی جمهوری اسلامی به تفاهمهایی برسند. در نزدیکی خرم آباد و کرمانشاه دو پایگاه بزرگ نیروی قدس هم قرار دارد که اسرائیل از حمله به آنها خودداری کرد. در واقع از خلال حملات صورت گرفته از سوی اسرائیل می توان به نوعی یک "گفتوشنود" خصمانه یا باصطلاح "موشکانه" را تشخیص داد.
افزون بر این، اسرائیل نیز در موقعیتی نیست که بتواند وارد یک جنگ درازمدت شود. هم اکنون اقتصاد اسرائیل تحت فشار است. ارتش اسرائیل یک ارتش احتیاطی است و این کشور نمیتواند در درازمدت جوانانش را از اقتصاد خارج و وارد جنگ کند بی آنکه جایگزینی برای آنان در نظر بگیرد. ١٣٥ هزار کارگر فلسطینی نوار غزه و کرانه غربی رود اردن که در اقتصاد اسرائیل فعال بودند، اکنون از کار محروم شدهاند. به همین خاطر آقای نتانیاهو در پی یک جنگ تمام عیار با جمهوری اسلامی نیست. او بیشتر در پی بریدن دستهای جمهوری اسلامی در منطقه است و این کار را میتواند بکند و تا حدود زیادی نیز انجام داده است...
در این اوضاع، پیروزی احتمالی دونالد ترامپ در انتخابات پنجم نوامبر شاید بی تاثیر بر وقایع جاری منطقه نباشد. به نظر می رسد که در قیاس با دولت پیشین خود، دولت احتمالی آینده دونالد ترامپ از انضباط و نظم بیشتر و شخصیتهای بادانشتری برخوردار باشد. با این حال، نباید از یاد ببریم که آقای ترامپ یک شخص معاملهگر است و خودش نیز همواره تأکید کرده که حاضر است با هر رژیمی معامله کند. اما، در قیاس با رؤسای جمهور دموکرات، نظیر اوباما یا بایدن، آقای ترامپ حاضر نیست یواشکی و پشت پرده مذاکره کند. آقای ترامپ باید حتماً با طرف معامله عکس یادگاری بگیرد. او اگر با رژیم ایران معامله کند باید با آقای خامنهای عکس بگیرد. میخواهم بگویم با آقای ترامپ معلوم است چه چیزی رو میز است و چه چیزی نیست. این امر اما در مورد خانم کاملا هریس صادق نیست."