روزی که ویدا موحد روسری برچوب کرد و به شکلی کاملاً مدنی و در کمال متانت به حجاب اجباری اعتراض نمود، با داغ و درفش به سراغش رفتید. او را به یک سال زندان محکوم کردید تا از زنان کشورمان زهره چشم بگیرید و به خیال خود این کنش به زعم شما ناهنجار را به شدت سرکوب نموده و شکلگیری پرخاشگری بانوان علیه ظلم را در نطفه خفه سازید.
دیدید که نشد، با ندانمکاریهای پیاپی شرایط یک جنبش عظیم را رقم زدید، اما با مرگ مهسا و خیزش یک خلق به جان آمده تنها به خیال خود دست به یک عقبنشینی تاکتیکی زدید و به محض اینکه گمان کردید که اوضاع کمی عادی است، دوباره به تنظیمات کارخانه بازگشتید.
با چشمان سر میدیدید که پس از خیزش عظیم زن، زندگی، آزادی، دختران این سرزمین چون شیر میغرند و بنای پا پس کشیدن ندارند، پرکشیدن آرمیتا گراوند هم از خواب بیدارتان نکرد.
ایستادگی زنان در گوشهگوشهٔ این دیار نه فقط ذرهای تلنگر به اردوگاه مدهوش جماعت خود حقپندار نزد که با یکدندگی غیرقابل فهم دست به کار نگارش قانون حجاب و عفاف شدید.
این نوشتار از جمیع جهات مشکلات ساختاری داشت، چنان نگارش شده بود که شورای نگهبان نیز به دفعات آن را برای اصلاح به جایی فرستاد که هیچ شباهتی به خانهٔ ملت نداشت. اگر عدهای متوهم گمان داشتند که این وجیزه شقالقمر خواهد کرد، اما قریب به اتفاق اهل خرد آن را مایهٔ ننگ میپنداشتند و به شکست قریبالوقوع آن باور داشتند.
هرآنکه شب هنگام گذری در کوی برزن امالقرای اسلام داشته باشد، از این همه نترسی و شجاعت زنان ایران در شگفت میگردد ولی، این همه آیت و نشانه باز هم شما را از این رؤیای شیرین، اما خالی از واقعیت بیدار نکرد.
حالا پس از دختران مترو، اتوبوس، رستوران، ورزشکار وکوه و کمر، نوبت دختر دانشگاه علوم تحقیقات رسید. با این فرق که او دیگر نه فقط به روسری، که حتی لباس زیر نیز بسنده نکرد. لخت و عور در میان مردمان گام میزد و به ریش شمایان میخندید.
باز هم کتاب توجیهالمسائلتان را بردارید و هزار دلیل بتراشید که این مادینه به هزار جور مرض روانی و جسمانی مبتلا میباشد. خیال میکنید که این مردم به شما و مستندات از جنس شریعتمداریتان اعتنا خواهند کرد؟
در آغازین روزهای پسا پیروزی انقلاب ۵۷ در یکی از مدارس به نام تهران، فرمان به عدم جواز پوشیدن لباس جین نمودند. تا آن روز اگر ۱۰ درصد بچهها از چنین لباسی استفاده میکردند، از همان لحظه به بعد ۹۰ درصد آنان چنین کردند.
آهای روحانیت معظم، مگر شما از قول نبی گرامی اسلام بر سر منابر فریاد نمیکردید که الانسان حریص علی ما منع، حال چه اتفاقی افتاده که بر سر لج افتادهاید و ابلهانه بر شاخ نشسته بن میبرید.
آقای خامنهای، اگر فردا صد نفر از دختران کشورمان، برای اعلام انزجار از پوشش اجباری به شکل هماهنگ چنین کنند، چه خاکی بر سرتان خواهید کرد؟ باز هم به روی مبارک نخواهید آورد و واقعیتهای جامعه را انکار مینمایید؟
حضرتآقا به خدا تشت رسواییتان بر زمین افتاده و صدای نخراشیدهاش را همهٔ عالم شنیدهاند، انگشتهایتان را از گوشهای نازنین بیرون آورید و به این کار عبث و بیمنطق پایان دهید.
عزت زیاد
عصیان یا بی عفتی؟ مجتبی نجفی