به بند کشیدن مخالفان توسط دیکتاتورها و روانه ساختن آنها به مراکز روان درمانی تحت عنوان مجنون و دیوانه امر جدیدی نیست و شاخص ترین آن را در شوروی سابق و روسیه امروزی میتوان دید.
در شوروی سابق فرستادن مخالفان سیاسی به آسایشگاههای روانی بطور سیستماتیک انجام میگرفت. خروشچف رهبر وقت کشور شوراها «افکار ضد شوروی» را نوعی بیماری روانی و مخالفان نظام کمونیستی را دیوانه میخواند. بر اساس این ایده، بیمارستانهای روانی بسیاری برای نگهداری مخالفان نظام کمونیستی ایجاد شده بود و مخالفان بعد از دادگاه به جای انتقال به زندان به بیمارستانهای روانی تحت کنترل سیستم امنیتی، منتقل میشدند. جایی که در آن روانپزشکان به آنالیز و روانکاوی متهم که از نظر سیستم امنیتی، بیمار روانی بود، میپرداختند. این روانپزشکان بدون اینکه ما بدانیم که آیا هم نظر با دولت شوروی اصل حکومتی روانپریش بودن مخالفان نظام شوروی را قبول داشتهاند و یا به هر مخالفتی به عنوان یک ناهنجاری روانی مینگریستهاند، به کند و کاو روانی برای یافتن علت و یا علتهای روانی این مخالفتها در بیماران خود، میپرداختند.
پوتین هم در این راه پای جای سلف خود گذاشته است و با دنبال کردن سیاستهای شوروی سابق، مخالفان خود را تحت عنوان دیوانه روانه آسایشگاههای روانی میکند.
ویکتوریا پترووا زن شجاع روسی که در شبکههای اجتماعی فعالیتهای وسیعی علیه جنگ اوکرائین به راه انداخته بود، تازه ترین شاهد بر این مدعا است. او در می۲۰۲۲ دستگیر و بعد از دادگاه به جای زندان، روانه آسایشگاه روانی شد.
دستگاه امنیتی خامنهای هم با پیروی از پوتین و دستگاه سرکوبش، مخالفان خود را با برچسب روانپریشی روانه بیمارستانهای روانی میکند.
صدور حکم «مراجعه به مراکز درمان روانی» برای عدهای از مخالفان و فعالان هنری و سیاسی در سالهای اخیر صادر و آنها را روانه بیمارستانهای روانی کرده است. از این میان میتوان به کیانوش سنجری روزنامه نگار، لیلا میرغفاری کنشگر مدنی، پیام درخشان وکیل دادگستری، بکتاش آبتین نویسنده، بهنام محجوبی درویش گنابادی و سامان یاسین خواننده رپ، اشاره نمود که بعد از دستگیری روانه مراکز روان درمانی شدند و روزهای تلخ و دردناکی را در آنجا سپری نمودند.
حاکمان جمهوری اسلامی هم صدا با خروشچف میخواهند با برچسب روانی زدن به مخالفان خود، به مردم بگویند که مخالفان آنها دیوانه و فاقد شعورهستند.
در ادامه این پروژه دیوانه سازی جمهوری اسلامی، آهو دریایی زن معترض و شجاع که پس از تعرض ماموران و پاره شدن لباسش بدست آنها در واکنشی رادیکال و اعتراضی لباس خود را از تن خارج میکند و جسورانه و بی پروا اعتراض خود را به حجاب اجباری و خرد شدن کرامت انسانی، در برابر دیدگان جهانیان قرار میدهد، بدون هرگونه روند قانونی و حتی قبل از هرگونه روانکاوی و بدون هیچ دادگاهی روانه بیمارستان روانی میشود.
صرف نظر از این واقعیت که داشتن هرگونه اختلال روانی هیچ محدودیت و محرومیتی برای داشتن ایدههای اعتراضی و شرکت در اکسیونهای اجتماعی ندارد، کمتر افرادی با بیماریهای سخت روانی وجود دارند که بطور فعال در جنبشهای اجتماعی شرکت کرده باشند.
بنابراین تلاش حکومتیان برای وارد کردن برچسب مشکلات روانی به این بانوی معترض و یا هرگونه تلاش برای پیدا کردن یک ناهنجاری روانی از طرف روانپزشکان هیچ خدشهای به اصالت تصمیم و جوهر آگاهانه اعتراضی او وارد نخواهد کرد.
سیستم امنیتی برای مخدوش کردن این حرکت اعتراضی تاثیرگذار که میرود تا ابعادی جهانی به خود بگیرد، روزهای آینده با سناریوهای از پیش شناخته شده وارد میدان خواهد شد و حجم عظیمی از دروغ را تحویل جامعه خواهد داد.
با شناخت از دستگاه دروغ پرداز جمهوری اسلامی، آنها در این رابطه از حداقل سه مسیر مختلف برای انجام این سناریو استفاده خواهند کرد:
۱- برپا کردن بساط معمول و همیشگی اعترافات اجباری و مجبور کردن متهم به ایراد اتهامات مختلف ازجمله اختلالات روانی علیه خود.
۲- وادار کردن فامیل و وابستگان آهودریایی به انتشار مسائل خصوصی و خانوادگی به منظور صحه گذاردن به ادعای بیهوده آنها مبنی بر روانی بودن آهودریایی و به خیال خود بی ارزش کردن حرکت اعتراضی این زن آگاه و شجاع.
۳- استفاده از روانپزشکان و روانشناسان و نتایج روانکاوی آنها برای اثبات مدعای خود مبنی بر روانی بودن متهم.
به عنوان ناظران خارجی و کنشگران اجتماعی نمیتوانیم و یا به بهتر سخن به خود اجازه نمیدهیم که در موارد ۱ و ۲ مداخله گری و یا اندرزگویی کنیم. اما در مورد سوم و آنچه میتواند استفاده ابزاری از علم و در این مورد خاص سوء استفاده از روانپزشکی است، میتوانیم و باید پیشاپیش جامعه روانپزشکان و روانشناسان را از هرگونه همکاری مستقیم یا غیر مستقیم با دستگاههای امنیتی برحذر داریم.
همکاری مستقیم یعنی انتشار گزارش کذب تحت تاثیر فشار و تهدید دستگاه امنیتی و همکاری غیرمستقیم یعنی انتشار گزارش تحقیقات روانکاوی بیمار بدون اجازه بیمار، حتی اگر هیچگونه فشاری از طرف دستگاههای امنیتی هم در کار نباشد.
شرکت و همکاری روانپزشکان و روان شناسان در این بازی کثیف و ضد مردمی با هر عذر و بهانهای به هیچوجه قابل قبول و قابل توجیه نیست. گو اینکه رژیم همیشه و در موارد مشابه از پزشکان و کادر درمانی وابسته به سیستمهای امنیتی خود استفاده کرده و پزشکان و کادر درمانی مستقل کمتر اسیر فشار و ارعاب آنها شدهاند.
اما فارغ از هر فریب و دسیسهای که رژیم برای به زیر سئوال بردن حرکت بغایت شجاعانه و رادیکال این زن به ستوه آمده از ستمهای ۴۴ ساله جمهوری اسلامی، بکار خواهد برد، مردم همچون گذشته فریب دستگاههای امنیتی را نخواهند خورد و برای دسیسه گران جز روسیاهی سودی نخواهد داشت.
وقتی ده سال پیش ویدا موحدی در خیابان انقلاب به صورت نمادین و برای اعتراض به حجاب اجباری، روسری سفید خود را از سر برداشت و تصویر او به عنوان اولین دختر انقلاب منتشر شد، هیچکس گمان نمیکرد که هشت سال پس از آن شاهد جنبشی باشیم که تنها یکی از نتایج آن برداشته شدن روسری از سر هزاران و شاید میلیونها زن معترض به حجاب اجباری و خلق دلاورانی چون آهو دریایی خواهد شد.
ویدا موحدی و آهودریاییها و حرکتهای نمادین و اعتراضی آنها برای همیشه در تاریخ مبارزات ایران خواهد ماند و شاید هم در آیندهای که نمیدانیم کی خواهد بود، جرقهای باشد برای روشن شدن خرمنها خشم نهفته در زنان و مردان تحت ستم در نظام جمهوری اسلامی.
محمود زهرایی
*
*
شما دروغ میفرمایید اکبرآقا! مهدی اصلانی
خامش نمانیم، مهران رفیعی