بنیامین نتانیاهو امروز گفت که طی روزهای اخیر سه تماس تلفنی با ترامپ داشته است که میتوان گفت این تعداد تماس میان نخست وزیر اسرائیل و رئیس جمهور منتخب آمریکا پس از پیروزی در انتخابات، تاکنون در روابط دو طرف بیسابقه است.
اولین تماس، چهارشنبه گذشته از جانب نتانیاهو انجام شد و مضمون آن هم روشن بود: تبریک پیروزی ترامپ در انتخابات سه شنبه.
اما دو گفتگوی تلفنی دیگر مشخص نیست که پس از تبریک نتانیاهو، دوباره خود او تماس گرفته یا ابتکاری از ترامپ بوده است.
اگر ترامپ تماس گیرنده دوم باشد که معنای خاصی دارد؛ از جمله این که او از هم اکنون کار خود را در سیاست خارجی و مهمترین چالش فراروی آن در خاورمیانه شروع کرده است. در این صورت او با این تماس به دنبال چه بوده است؟ آیا میخواهد این بازه زمانی را مدیریت کند؟ در چه جهتی؟ کاهش تنش یا تشدید آن؟
آیا هدف گوشزد کردن این نکته به نتانیاهو بوده که در این دو ماه و ده روز تا روز تحلیف در 20 ژانویه جنگها و تنشها را به مرحلهای برساند که با شروع کارش پایان یابد؟ یا ...؟
اما اگر نتانیاهو تماس گیرنده در دو تماس دیگر باشد که میتواند تلاشی زودهنگام و گسترده برای شناخت دقیق رویکرد خاورمیانهای ترامپ در دور دوم خود به ویژه در قبال ایران و جهتدهی به آن باشد. البته این دور برداشتن نتانیاهو در عین حال نیز میتواند منعکس کننده نوعی نگرانی او از ترامپ و رویکرد احتمالیاش باشد؛ چنان که اخیرا برخی رسانههای اسرائیلی نسبت به آن هشدار دادند و نوشتند که نسخه دوم ریاست جمهوری ترامپ ممکن است متفاوت از نسخه اول باشد.
خود نتانیاهو انجام این سه تماس را «با هدف تقویت اتحاد قوی میان اسرائیل و ایالات متحده آمریکا» اعلام کرد و گفت که «گفتگوهای بسیار خوب و مهمی» داشته است.
اما پیداست که ایران در صدر و متن گفتگوهای نتانیاهو و ترامپ بوده است. نتانیاهودر این باره میگوید که «ما درباره تهدید ایران با همه عناصر و خطر آن متفق القول هستیم». اما اشارهای به این نکرد که چنین اتفاق نظری هم درباره دو جنگ غزه و لبنان وجود دارد یا خیر.
هیچ دیتایی وجود ندارد، اما بعید نیست که ترامپ در این تماسها خواستار جمع کردن دو جنگ غزه و لبنان شده باشد. به این دلیل که نتانیاهو در سخنان امروز یکشنبه خود بیان داشت که «ما (یعنی ترامپ و خود او) معتقد هستیم فرصتهای عظیمی فراروی اسرائیل در زمینه صلح و گسترش آن و در دیگر زمینهها قرار دارد».
در وهله نخست منظور از چنین فرصتهایی همان ادامه توافق ابراهیم و این بار با عربستان و فراتر از آن ادغام اسرائیل در نظمی امنیتی در منطقه است. اما چنین فرصتی نیز فعلا با تداوم این دو جنگ و تنش نظامی در منطقه میسر نیست.
ریاض حتی اگر از پیششرط تشکیل کشور فلسطین برای عادی سازی روابط با تل آویو صرف نظر کند، بسیار بعید است که در سایه تداوم این دو جنگ و تنش نظامی در منطقه تن به عادیسازی روابط دهد. ترامپ نیز این را میداند و به همین علت برای شکار این فرصتها، احتمالا از نتانیاهو خواسته است که مقدمات آن را با توقف این جنگها در آینده فراهم کند.
گزارش امروز روزنامه عبری زبان یدیعوت احرونوت به نقل از منابعی مبنی بر درخواست ترامپ از دولت بایدن برای تحقق توافق در جنگ لبنان میتواند در این راستا باشد.
به نظر میرسد که در مقابل، نتانیاهو در این گفتگوها تلاش وافری کرده است که ترامپ را با سیاست خود علیه ایران همراه کند و آن هم از دریچه اقناع او به "خطر" برنامه هستهای ایران که مطابق گفتههای قبلی ترامپ مهمترین دغدغه او در مواجهه با تهران است.
در این باره نیز گویا نتانیاهو به ترامپ گفته است که اطلاعات جدیدی درباره این برنامه دارد و میخواهد با او به اشتراک بگذارد. از این رو، روزنامه "اسرائیل هیوم" لحظاتی بعد از سخنرانی نتانیاهو نوشت که ران درمر وزیر امور راهبردی اسرائیل در سفر خود به آمریکا با ترامپ دیدار خواهد کرد و آخرین تحولات برنامه هستهای ایران را به اطلاع او خواهد رساند.
البته این تنها دستور کار دیرمر نیست، بلکه گفته شده است که محورهای اصلی توافق احتمالی با لبنان و همچنین پرونده غزه را نیز با ترامپ و دولت بایدن در میان خواهد گذاشت.
اما مهمتر از همه این که نتانیاهو با طرح برنامه هستهای ایران با ترامپ از هم اکنون و در این شرایط جنگی در منطقه به دنبال چیست؟ به ویژه که به نوشته اسرائیل هیوم قرار است که وزیر امور راهبردی نگرانی اسرائیل نسبت به دستیابی ایران به «بمب اتمی در آینده نزدیک» را به ترامپ منتقل کند.
اکنون پرسش این است که ترامپ در مقابل ادعاهای نتانیاهو و تکاپوی آن برای خطدهی به سیاستش علیه ایران چگونه برخورد و چه مسیری را انتخاب خواهد کرد؟ در نوشته بعدی به آن خواهم پرداخت و این که تهران چه انتخابی فراروی خود دارد؟
سوابق رادیو تندر و جمشید شارمهد، بهروز ورزنده