در ماە مارس 1971 جمهوری خلق چین پس از دو دهه خصومت شدید با آمریکا که در مواردی شامل جنگ مستقیم بود، تیم ملی پینگ پنگ آن را به پکن دعوت کرد.
چینی ها قبل از آن در جریان مذاکرات صلح ویتنام گفتگوهای پنهانی را با آمریکا شروع کرده بودند.
دعوت از یک تیم ورزشی که در قالب آن چند دیپلمات هم حضور داشتند، دیپلماسی پینگ پنگ نام گرفت و نهایتا به سفر وزیر خارجەی آمریکا به پکن انجامید.
این سفر مقدمەی عادی سازی مناسبات و برقراری رسمی روابط دیپلماتیک سی سال پس از قطع آن گردید.
در شرایطی که گونەای جنگ پینگ پنگی میان ایران و اسرائیل جریان دارد، بازخوانی این تجربه خالی از لطف نخواهد بود.
اگر این حقیقت را بپذیریم که اسرائیل به نوعی نیروی نیابتی آمریکا در نبرد پینگ پنگی پیشگفته است، و احتمال ورود مستقیم واشنگتن به آن هم کم نیست، وجوه راهبردی این یادآوری تاریخی بیشتر روشن می شود.
مساله خیلی ساده است. ادامەی ضربات رفت و برگشتی در حالی که هر بار شدیدتر و پردامنه تر می شود، معنایی جز ورود به یک جنگ فراگیر فرسایش زا نخواهد داشت.
بازگشت ترامپ به صحنه هم در شرایط رسیدن خصومت ایران و اسرائیل به نقطەی جوش، کاتالیزوری آتش زنه خواهد شد.
ایران در دورەی نخست ترامپ برای مقابله با سیاست فشار حداکثری او، راهبرد نه جنگ و نه مذاکره را برگزید.
این سیاست اکنون زمینه و زمانەی خود را از دست داده و هم جنگ و هم مذاکره به نحوی به گزینه های تخطی ناپذیر تبدیل شدەاند.
مسالە صرفا انتخاب میان آنهاست. یک راه سوم وسوسه انگیز شاید " نیمه جنگ و نیمه مذاکره " باشد.
به سبکی که در سالهای گذشته وجود داشته و هنگام رسیدن به نقطەی احتراق، کانال های عمان و قطر باز شدەاند.
سیر حوادث ماه های گذشته نشان داده که مذاکرەی محدود و موضوعی دیگر کار ساز نیست.
به طریق اولی نمی توان به اختیار خود دستور کار جنگ را تعیین و احیانا آن را به نیابتی و نامتقارن و محدود بدل نمود.
با این اوصاف هیچ راه حل سیاسی پایدار و معطوف به پرهیز از افتادن در تلەی جنگ، بدون عبور از دالان تنش زدایی با آمریکا، موضوعیت نخواهد داشت.
این همان مسیری است که دریافت استراتژیک چینی ها در ابتدای دهەی هفتاد به آن رسید.
پکن با داشتن اقتصادی ضعیف و منزوی، دارای روابطی متشنج و سطح پایین با دو قطب جهانی آن روزگار بود.
نفوذ سیاسی چین در میان دولت ها بلکه به برخی محافل دانشجویی کوچک در غرب و چند سازمان و جریان مائوئیست در آسیا و آفریقا محدود شده بود.
حملات پینگ پنگی اخیر بهتر از هر زمانی تنهایی استراتژیک ایران را برملا کرد.
در حالی که آمریکا و قدرت های اروپایی از الف تا یای مایحتاج دفاعی و تهاجمی اسرائیل را تامین کردند، چین و روسیه در مقام نظارەگرانی منفعل باقی ماندند.
ایران در درجەی اول محتاج بازگشت به جهان است. گویا کار بازسازی ورزشگاه آزادی تا پایان آذر به اتمام می رسد و می تواند پذیرای تیم های بسکتبال و پینگ پونگ خارجی باشد!