آگاهی از رویدادهای جهان یا آگاهی از آنچه در آمریکا میگذرد با همدلی و همسویی با رهبران آن کشورها یکی نیست. میتوان هر رویدادی را در رسانهها دنبال کرد اما شادمانی از پیروزی ترامپ یا کامالا هریس، دشمنی با مردمان کشور ماست، چون تاریخ نشان داده است که این گونه سیاستمداران، (چه جمهوری خواهان و یا دموکرات ها)، دشمن کشور ما بوده و هستند. شادمانی برای پیروزی دشمن هر که باشد، دشمنی با کشور ما و هم میهنان ما به شمار میرود. این کشورها، با زرادخانههای بزرگ و جنگ افزارهای گران، دزدان و غارت گران توانمندی هستند. آنها دشمن کشورهای کوچک و دشمن مردمان جهان و مردمان کشورهای خودشان نیز هستند. آمریکا مانند انگلیس و فرانسه، با بهانههای دروغی، ارتشها و سربازان کشور خود را برای غارت کشورهای دیگر به جنگ میفرستد و جوانان کشور خود را به کشتن میدهد. یک سرباز جوان آمریکایی چه دشمنی با کودکان عراقی یا افغانی دارد. چرا خون سرباز آمریکایی دور از خانواده و کشورش باید در عراق یا افغانستان به خاک ریخته شود؟ شکست رسوا کنندهی امریکا در جنگ ویتنام، یورش ویران کننده آمریکا به عراق و افغانستان نمونههای روشنی از این لشکرکشیهای غارت گرانه است که همهی جهانیان به چشم دیدهاند.
ترامپ، کامالا هریس، جیمز کالاهان، نتانیاهو، امانوئل مکرون و... به فکر سود خود و سود کشور خودشان هستند. هر روز در رسانهها میخوانیم؛ "جنگ خاور میانه و تأثیرش بر انتخابات آمریکا"، یا میشنویم که "پیش از انتخابات آمریکا در خاور میانه جنگ نخواهد شد" و یا "خواهد شد". آمریکا همچنان از اسرائیل پشتیبانی میکند یعنی جنگ خاورمیانه با منافع نامزدهای انتخاباتی آمریکا بستگی دارد. پیروزی و شکست نامزدهای انتخاباتی آمریکا با سود و زیان کارخانههای ابزارهای جنگی و سرمایه داران آمریکایی بستگی دارد.
شوربختانه نادانی و بی خردی برخی از ایرانیانی که چشم به راه پیروزی ترامپ بودند، برابر است با، نادانی و کور بینی کسانی که در آمریکا به ترامپ رأی دادند. ترامپ در دادگاههای آمریکا پروندههای خیانت و دزدی اسناد سیاسی و خطاهای دیگر دارد که اکنون همه راکد مانده است چون در آمریکا قانونی هست که اجازه نمیدهد تا زمانی که رئیس جمهور بر صندلی ریاست جمهوری نشسته است او را به دادگاه ببرند. خنده آور است به او اجازه میدهند تا با اختیارات بیشتر یعنی با اختیارات ریاست جمهوری و در جایگاهی مهم تر به خیانتهای خود ادامه دهد. بنا بر گزارش واشنگتن پست، تحریک هواداران ترامپ برای حمله به کاخ کنگره آمریکا (کاپیتول) در ششم ژانویه ۲۰۲۱، یکی از ۹۱ عنوان اتهامی ترامپ بوده که به واسطه آنها حکم بازداشت وی نیز صادر گردید. به راستی که دموکراسی آمریکایی خنده آور و وارونه است!
ما که در کشورمان آزادی و دموکراسی نداریم، ما که دچار نابسامانیهای سیاسی و اجتماعی هستیم و باید راه چارهی درست آنها را بیابیم، چرا باید بازیچهی دروغ پراکنی رسانههای کشورهای بزرگ بشویم و سودای برد و باخت انتخابات آمریکا برایمان مهم باشد؟ ما باید به خودمان و به هم میهنان خودمان باور داشته باشیم و با کمک یکدیگر، میهنمان را از چنگ بیگانگان و نوکران داخلی آنان رهایی بخشیم. وابستگی و عدم استقلال در اندیشهی برخی از ما ایرانیان استعمار زده نهادینه شده است. بیش از سد سال است که سیاستمداران بیگانه میهن ما را بر سر انگشتان خود میگردانند و اداره میکنند و ما به روی خود نمیآوریم و در نمییابیم که نبود آزادی در کشور ما از آن روی است که استقلال نداریم. بسیاری از روشنفکران و مردمان سیاسی از آن روی که خمینی و آخوندها لباس سنتی آخوندی ایرانی را در بر داشتند، تا سالها پس از انقلاب، دروغها، خدعهها و خیانتهای خمینی را به پای کجروی، ندانم کاری و سنتی بودن او میگذاشتند. کسی باور نمیکرد که حکومت آخوندها با برنامه ریزی دقیق اطاقهای فکری بیگانگان، در کنفرانس گوادلوپ، برای ویرانی و نابودی کشور ما انجام گرفته باشد. هر بلایی بر سر کشور ما بیاید، بر سر همهی مردمان ما میآید، ما همه، مردمان یک خاک هستیم. یاختههای تن تک تک ما ایرانیان از خاک ایران ساخته شده است. تن ما پارهای از خاک ایران و یا بهتر بگویم ما خود جزء کوچکی از خاک ایران و صاحبان اصلی و واقعی ایران هستیم. نگهداری و آبادانی کشور ما با هستی همهی ما، با هستی نام ایران و ایرانی بستگی دارد. اگر ایران نابود شود نام و نشان ایرانی هم نابود میشود. بیهوده نبود که سیمین بهبهانی، آن بانوی میهن دوست از نهاد جان خویش سرود:
«دوباره میسازمات وطن، اگر چه با خشت جان خویش، ستون به سقف تو میزنم، اگر چه با استخوان خویش...، دوباره میسازمات به جان، اگر چه بیش از توان خویش»
ما باید تا میتوانیم و "بیش از توان خویش" نیز برای دوباره ساختن خانه خویش تلاش کنیم و به فرزندان خود هم بیاموزیم تا از خانهی همیشگی مادرانمان و پدرانمان نگهداری و پاسبانی کنند.
آن ایرانیان نادانی که امیدوارند تا با لشکر کشی اسرائیل به ایران زندگیشان بهتر شود یا آرزو دارند خامنهای برود و یک خائن دیگری جای او را بگیرد گویا نمیدانند که جنگ همیشه با ویرانی و کشتار همراه است. رهایی کشور ما از بند و اسارت بیگانگان باید با یاری و همکاری مردمان میهن ما انجام شود. این برگردن ما است که از این آب و خاک نگهداری کنیم و نگذاریم تا دشمنان و انیران به آن آسیب برسانند. ما، شما و من، باید راهی برای به دست گرفتن سرنوشت خود و ادارهی میهن خود به دست نمایندگان انتخابی و راستین خود بیابیم. رسانههای مردم فریب و دروغگو، شب و روز به گوش مردمان ساده انگار و نادان میخوانند که اسرائیل فقط تأسیسات نظامی و پادگانها را خواهد زد، زهی خیال باطل، اسرائیل هر جا را بزند خانهی ماست. ملت ما از جنگ زیان جانی و مالی خواهد دید. خمینی گفت جنگ نعمت است و برای خامنهای هم، جنگ رحمت و برکت است. همه میدانند که جنگ برای مردمان میهن ما نکبت و بدبختی به بار میآورد. خامنهای از اسرائیل و از هر دشمن دیگری ویرانگر تر است. او بیش از سی و پنج سال است که با همهی امکانات مالی و نظامی ایران، کشور ما را ویران کرده است و میکند. در بلاهایی مانند سیل و زلزله جلو کمک رسانی به مردمان بلا دیده را میگیرد. در هنگام بیماریهای واگیر دار مانند بیماری کرونا جلوی ورود واکسن را میگیرد تا هزاران و یا میلیونها ایرانی از بیماری کشته شوند. خامنهای آخوندی خائن و جاسوس است که خودش هم در نشست خبرگان رهبری در تاریخ ۱۴ خرداد ۱۳۶۸ خورشیدی دربارهی عدم لیاقت خودش با روشنی و صراحت گفته است:
«... حالا غیر از اینکه خود من حقیقتاً لایق این مقام نیستم و این را بنده میدانم- شاید آقایان هم میدانید- اصلاً از لحاظ فنی، اشکال پیدا میکند این قضیه، رهبری، رهبری صوری خواهد بود و نه رهبری واقعی. خوب من نه از لحاظ قانون اساسی و نه از لحاظ شرعی، برای بسیاری از آقایان، حرفم حجیت حرف رهبر را ندارد؛ این چه رهبری خواهد بود؟... همین آقای آذری که اسم بنده را اول بار آوردند در جلسه، بنده اگر حکم بکنم، قبول خواهند کرد؟...»
خامنهای آن هنگامی که هنوز نمیدانست چه کسی جانشین خمینی خواهد شد، میگوید:
"من حقیقتاً لایق این مقام نیستم و... شاید آقایان هم میدانید... من نه از لحاظ قانون اساسی و نه از لحاظ شرعی... حرفم حجیت حرف رهبر را ندارد... ".
از لحاظ حقوقی اگر کسی به امری اعتراف بکند، حکم درباره آن اعتراف قطعی است. او نه از لحاظ قانون اساسی و نه از لحاظ شرعی لایق مقام رهبری نبوده و نیست. هنر او در این سی و پنج سال حکومت غصبی و غیر قانونیاش ویرانی ایران و کشتار بهترین فرزندان ایران بوده است. بنا بر اصل حجیت (حکم، دلیل قطعی بودن یا دادن) تمام احکام خامنهای از روز نخست تا کنون باطل بوده و هست. یعنی در چنین صورتی تمسک به چنین عدم حجیتی که خامنهای به آن اعتراف کرده است، برای همه ایرانیان "عذر" برای نپذیرفتن به شمار میآید. به گفتهی خودش، یعنی سرپیچی از احکام خامنهای از لحاظ شرعی هم مجاز است. او یک غاصب و یک ضحاک واقعی است.
اربابان خامنهای و اسرائیل که با ایران یعنی مردمان بی گناه کشور ما سر جنگ دارند، با خامنهای و بیت او کاری ندارند. همهی ما بارها شنیدهایم که جاسوسان اسرائیل در بیت خامنهای هم هستند و جای او را میدانند و اسرائیل اگر بخواهد میتواند مانند اسماعیل هنیه یا حسن نصرالله، خامنهای را هم بزند و بکشد اما این کار را نمیکند. حساب سیاست و حساب رهبران حکومتها از حساب مردمان کوچه و بازار جداست. این فرزندان ما و هم میهنان ما هستند که در این گونه جنگها هم کشته میدهند و هم زیان میکنند.
منوچهر تقوی بیات
*
*
دو گزینۀ نامطلوب، رامین کامران