مصاحبه خانم مسیح علینژاد با فرداد فرحزاد را دیدم و متاثر شدم.
خانم مسیح علینژاد که تقریبا هر روزه رسانههای فارسی زبان فرصت تبلیغات و پلتفرمهای خبری و مصاحبهای در اختیار او قرار میدهند، در آخرین برنامه فرداد فرحزاد (مجری ایران اینترنشنال) به "منتقدین بی صدای" خود حمله کرده و با اینکه در همین برنامه اعتراف میکند که قبلا "اصلاح طلب" بوده، اما اکنون مخالف رژیم است و ابراز ناخرسندی میکند که چرا بقیه مخالفان از طیفهای گوناگون و بعضا متضاد (مثل مجاهدین و طرفداران مشروطه) به گفته خود ایشان به او "حمله" میکنند. بسیاری از اصلاح طلبان قبلی بخصوص بعد از جنبش سبز به خارج از کشور آمدند و اکثریت آنها به مخالفان رژیم تبدیل شدند و از پیشینه همکاری خود با رژیم و اصلاح طلبی اظهار ندامت و عذرخواهی کردند، و مورد حمایت و استقبال مخالفان برانداز قرار گرفتند. البته به استثنای عده قلیلی که همچنان "اصلاح طلب خجالتی" باقی ماندند و به صورت مستقیم و غیر مستقیم از رژیم حمایت و علیه "براندازان" سمپاشی میکنند.
و اما چرا خانم علینژاد از این امر استثنا است و علیرغم فعالیتهای فراوان علیه رژیم هنوز نتوانسته اعتماد بخش قابل توجهای از مخالفان نظام را به خود جلب کند، حتی تا بدانجا که بسیاری از آنها اخبار رسانهها در مورد وی و توطئههای ترورها را با دیده شک و تردید مینگرند. این ادعای بنده نیست بلکه گله و شکایت خود ایشان در برنامه "۲۴ با فرداد فرحزاد" (از دقیقه ۳۵) نسبت به هموطنان است.
صرف نظر از اینکه ایشان با نوعی چند زیستی که هم بعنوان روزنامه نگار کارمند دولت آمریکا (صدای آمریکا) و هم فعال سیاسی است که زمانی میگفت رهبر منم رهبر تویی، و اینکه علیرغم مجری صدای آمریکا بودن اما در حین حال رسانههای دیگر مثل بی بی سی و ایران اینترنشنال و رادیو فردا به او پلتفرم سیاسی میدهند که مقیاس تواتر و تکرار و وفور آن نسبت به بقیه مخالفان ابدا قابل مقایسه نیست، و با توجه به اینکه بنده نیز جزو منتقدین برخی از عملکردهای خانم علینژاد بودهام و ایشان را از لندن میشناسم، و حتی به رئیس بخش فارسی صدای آمریکا نامه نوشتم و تحریم شدم، اکنون درخواست مشخصی دارم. زیرا معتقدم اکنون زمان آن فرا رسیده است همه ما باید نوک تیز پیکان انتقاد خود را به سوی رژیم نشانه برویم و نه علیه مخالفان و یا رقبای یکدیگر.
یکی از دلایل انتقادات بنده نسبت به ایشان موضع گیری خانم مسیح علینژاد (بعنوان یک اصلاح طلب در لندن در معیت امثال مهاجرانی، نگهدار، علیزاده، بهنود و امثالهم) به زمانی برمی گردد که ایشان معتقد به شرکت در انتخابات ریاست جمهوری رژیم و حمایت بی شائبه از اصلاح طلبان بخصوص در دوره خاتمی و روحانی بودند. وی زمانی که در لندن بود، برای سالیان متمادی مدعی بود مخالفان برانداز در خارج از کشور هیچگونه جایگاهی در میان مردم داخل کشور ندارند و فقط منتظر کمک خارجی هستند و اصولا عددی نیستند؛ و فقط اصلاح طلبان چه در خارج و چه در داخل مطرح هستند. وی مخالفان برانداز را بی ربط و مردود میشمرد.
با توجه به اینکه همه ما اشتباه میکنیم، اعتراف به اشتباه و ابراز پشیمانی امر پسندیدهای است. زیرا بقول سعدی که میگوید عاقل آن است که اندیشه کند پایان را و یا "گناهی که تو را پشیمان کند بهتر از کار نیکی است که تو را به خودپسندی وادارد". حمایت کردن از رژیم چه در لباس اصلاح طلبی و غیره، آن هم بعد از کشتارهای دهشتناک اوایل انقلاب و بخصوص دهه ۶۷ و سرکوب و اعدامهای هولناک بیشمار چند دهه و نابودی تدریجی ایران توسط مشتی آخوند (از جمله کروبی و خاتمی و روحانی) کار بسیار اشتباهی بوده و است و باید با تهور سیاسی و شجاعت در پیشگاه ملت عذرخواهی کرد و خط بطلان بر کارنامه رفوزه گذشته کشید؛ که خانم علینژاد تا به امروز نکرده است. زیرا بقول حافظ "تو به تقصیر خود افتادی از این در محروم / از که مینالی و فریاد چرا میداری".
لذا برای تغییر وضع کنونی و دگرگون شدن موضع مخالفان، ایشان مثل بسیاری از اصلاح طلبان سابق که اکنون "برانداز" شدهاند و عذرخواهی کردهاند باید حداقل بخاطر مواضع خود در لندن و توهین به اپوزیسیون برانداز عذرخواهی کنند. عذرخواهی علنی و عمومی از خطای گذشته خود به معنای "خود حقیر پنداری" نیست بلکه نشانه شجاعت و بزرگی است. کاری که بعنوان مثال کارگزاران رژیم و امثال خامنهای تا هزار سال دیگر نخواهند کرد. خانم علینژاد باید نشان دهد که در مولفه رستگاری و استخلاص و عذر آوردن گناه با حاکمان متکبر و پرنخوت کاملا متفاوت است. منتظر عذرخواهی ایشان نسبت به عملکرد وی در لندن هستم و بعد از آن نگاه بنده و بسیاری دیگر نسبت به ایشان تغییر پیدا خواهد کرد. زیرا درختان بارور خم میشوند و انسانهای فروتن متواضع میگردند.
عبدالستار دوشوکی
*
*