Sunday, Nov 17, 2024

صفحه نخست » آیا هر نوع مذاکره بین جمهوری اسلامی و آمریکا به نفع مردم ایران است؟! بابک خطی

Babak_Khati.jpgدیدار سفیر حکومت اسلامی در سازمان ملل با ایلان ماسک و افسانه‌سرایی‌های اطراف آن بساط گمانه‌زنی‌ برای آینده‌ی مذاکرات احتمالی بین حکومت ایران و آمریکا را داغ کرده است.

در این بین ظاهرا یک خط تفکری حتی در اپوزیسیون وجود دارد که هر نوع مذاکره حکومت با آمریکا را به نفع ملت ایران می‌داند.

اینکه در بستر این مذاکرات وضعیت مردم ایران "حتما" بهتر می‌شود و بنابراین از "هر" گفتگویی باید استقبال کرد، البته دلفریب و امیدوار کننده است

اما سوای اینکه سیاست با "هر" ميانه‌ای ندارد، اگر نوع رفتار حکومت اسلامی در برابر بحران‌ها مثل گروگانگیری از سفارت آمریکا، پایان جنگ و خصوصا همین یک و دو دهه اخیر در مساله‌ای کاملا مشابه را در نظر بگیریم این "هر" سوال انگیزتر هم می‌شود.

🖍دو دهه قبل کشف تاسیسات اتمی رژیم بقای آن را در خطر جدی قرار داده بود، شورایعالی وقت به دبیری حسن روحانی و در بستر دولت اصلاح‌طلب مدعی گفتگوی تمدن‌ها مسوول مذاکرات و حل و فصل مساله شد و نهایتا با بیانیه سعدآباد که در قبال تعلیق فعالیت هسته‌ای ایران قرار شد سه کشور اروپایی از ارجاع پرونده اتمی ایران به شورای امنیت خودداری کنند، رژیم از لبه پرتگاه نجات یافت. اما دیری نپایید که با رئیس جمهوری احمدی نژاد وضعیت به حالت قلدرانه تغییر کرد و کار بجایی رسید که لاریجانی مذاکرات قبلی را به مثابه‌ی دادن دُرّ غلطان در برابر نقل و نبات تصویر کرد. هرچند فاجعه اصلی بعد از استعفای او و حضور فاجعه‌بار جلیلی در این پست رخ داد که نهایتا پرونده ایران به شورای امنیت ارجاع داده شد.

به همین خاطر قبل از انتخابات سال ۹۲، رهبر در حالی که حکومت بقای خود را پس از ارجاع پرونده به شورای امنیت در خطر جدی می‌دید از لزوم "نرمش قهرمانانه" گفت.

در ادامه هسته قدرت در انتخابات رئیس جمهوری یک اصلاح‌طلب نیابتی را در برابر ۴ کاندیدای راست قرار داد و با عجله تکلیف انتخاباتی که با چند هزار رای به مرحله دوم می‌کشید را نیز در همان دور اول یکسره کرد تا هرچه زودتر پیمانکاری نرمش قهرمانانه را به ظریف و شرکا بسپارد. نهایتا هم برجامی تصویب شد که کلمه به کلمه‌ی آن مستقیما با بیت هماهنگ می‌شد و اینجا بود که نظام بار دیگر بقای خود را تضمین‌شده دید.

رئیس جمهور در سخنان نوروزی خود در ابتدای سال ۹۵ مشکل اصلی کشور را مشکلات اقتصادی عنوان کرد و برای گشایش برجام دو را پیشنهاد داد:

"ما به دنبال رونق اقتصادی و به دنبال اشتغال هستیم و به نظر من باید با دنیا تعامل کنیم."

او ادامه داد:

"می‌توانیم با تلاش و کوشش همگانی به رشد پنج درصدی برسیم...رشدی که بتواند رونق اقتصادی را بسازد و بتواند کارگران بیکار ما را به کارخانه‌ها و مزارع برگرداند. رشدی که بتواند جوانان عزیز فارغ‌التحصیل مارا به بنگاه‌های اقتصادی بکشاند. آنچه برای ملت ما مهم است اشتغال پایدار است و این کار در سال آینده با برجام دو انشا الله شروع خواهد شد."

بلافاصله رهبر در پیام نوروزی خود پاسخی دندان‌شکن داد:

"می‌گویند همانطور که توافق هسته‌ای برجام نام گرفت، گفت‌وگو با آمریکا در موارد دیگر می‌تواند ....برجام‌های دو و سه و چهار باشد، تا با این گفت‌وگوها و توافق‌ها، مردم راحت زندگی کنند و مشکلات آنها حل شود" و در ادامه این تفکر را "خطرناک" و "غیرممکن"خواند.

احمد خاتمی نیز در اولین نماز جمعه سال ۹۵ به آب بندی سخنان ارباب خود پرداخت.

او اصطلاح «برجام دو» را زاده تفکر معمول حکومتداری در برابر تفکر ویژه حکومتداری جمهوری اسلامی دانست و افزود: «در این نگاه همه امیدها به غرب است و جوری وانمود می‌شود که اگر برجام حل شود، کشور گلستان می‌شود و فتح‌الفتوحی صورت گرفته و حالا که ظاهراً این آب نبات خیلی مزه کرده، از برجام یک، دو و سه سخن می‌گوید.»

این را هم از یاد نبریم که هرچند ترامپ از برجام خارج شد اما خامنه‌ای هم صریحا اعلام کرده بود اگر طرف آمریکایی بخواهد برجام را پاره کند ما آن را آتش می‌زنیم و در تمام این ۸ سال کیهان، نماینده‌ی رهبر در مطبوعات و سردبیر آن که منتسب مستقیم رهبر است در کوبیدن برجام لحظه‌ای از پای ننشستند.

خامنه‌ای بعد از یکدست کردن قوا با آوردن رئیسی در آذر ۱۴۰۱ باز هم به تخریب برجام دو و سه پرداخت:

"برجام ۲ یعنی ایران حضور منطقه‌ای خود را کاملاً رها کند و برجام ۳ یعنی ایران متعهد شود که هیچ سلاح راهبردی و مهم مانند موشک و پهپاد تولید نکند تا در مقابل تهاجم، دست خالی باشد."

حکومت اکنون هم باردیگر در تنگنای بقا گرفتار شده، در منطقه نیز پس از اتفاقات ۷ اکتبر در در بدترین شرایط خود طی چند دهه اخیر قرار دارد.

انتخاب پزشکیان با چینش کاندیداهایی که آرایش سال ۹۲ را در خاطر می‌آورد(با این فرق که پزشکیان شخصیتی بسیار ضعیف‌تر از روحانی و بیش از او ذوب در بیت است) تا نظام را با آوردن مجدد تیم مصالحه برای نرمشی دیگر آماده کند. نرمشی که انتخاب مجدد ترامپ آن را اجتناب ناپذیرتر هم نشان می‌دهد.

نگاهی به این سیر رفتاری پینگ پنگی حکومت طی رخدادهای مشابه می‌تواند چراغ راه رفتارهای آینده و یادآور این مساله برای تحلیگران خوش‌بین نسبت به "هر" نوع مذاکره فیمابین باشد که حکومت اسلامی فقط در حد بقای خود و نه بیشتر حاضر به مذاکره است. نفع و ضرر و وضعیت مردم در این میان محلی از اعراب ندارد و هر اتفاق احتمالی مثبت به نفع مردم را نیز باید شانسی تفسیر کرد که برای نظام عارضه جانبی محسوب می‌شود و البته نباید این مساله مهم را از یاد برد که نظام پس از آسودگی خیال از بقای خود، مردم را در تنگنای بیشتری قرار می‌دهد.

به قول سعدی:

از بدان نیکویی نیاموزی

نکند گرگ پوستین دوزی

بنابراین این مهم هرگز نباید در تحلیل‌ها فراموش گردد که در حال حاضر حکومت اسلامی و بقای آن که با حکمرانی مفتضحانه و ناشایست خود طی چهار دهه اخیر وضعیت اقتصادی را به فروپاشی کامل و فضای سیاسی را به حداکثر انسداد کشانده، بزرگترین مشکل مردم ایران و حکومت اسلامی بزرگترین دشمن مردم ایران است.

بابک خطی



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy