عبارت "هنر نزد ایرانیان است و بس" جملهای معروف است که غالبا برای تأکید بر جایگاه بلند هنر در فرهنگ و تمدن ایران به کار میرود. ایران از دیرباز یکی از مراکز مهم هنری و فرهنگی جهان بوده و آثار برجای مانده از دورههای هخامنشی، ساسانی، اسلامی و سایر دورهها گواه روشنی بر این ادعا هستند.
با این حال، استفاده از عبارت "و بس" میتواند گمراه کننده باشد. هنر و خلاقیت مختص هیچ ملتی نیست و تمدنهای بزرگ دیگر نیز سهم بزرگی در رشد و توسعه هنر و فرهنگ بشریت داشتهاند. به عنوان مثال، تمدنهای مصر باستان، یونان، چین، هند و بسیاری دیگر فرهنگها نیز در خلق آثار هنری و فرهنکی بینظیر نقش برجستهای داشتهاند.
این جمله به هیچ وجه بیانگر یک حقیقت مطلق نیست، و نباید به گونهای تفسیر شود که دستاوردهای سایر تمدنها را نادیده بگیرد. بنابراین، هرچند ایرانیان سهم بزرگی در توسعه هنر جهانی داشتهاند، هنر تعلق به همه انسانها دارد و هر تمدنی به نوعی در پیش برد آن نقشآفرینی کرده است.
متأسفانه، این عبارت در برخی موار مورد سوءاستفاده قرار گرفته است، به ویژه در زمینههای سیاسی و نژادی. گروههائی با گرایشات ناسیونالیستی و شووینیستی تلاش کردهاند از این جمله استنتاجات نژادپرستانهای مانند برتری قوم آریائی یا تقابل با نژاد عرب بنمایند. چنین نگرشی نه تنها مخرب، بلکه خطرناک است.
رژیم پهلوی سعی داشت با تحریف مفهوم این عبارت به تفکرات ناسیونالیستی و عظمت طلبانه برتری قوم آریائی میدان دهد و از آن سوء استفادههای سیاسی خاص خود را بنماید. ولی هیچگاه موفق نشد این تفکر را به طور گسترده در جامعه نهادینه کند. و حال امروزه برخی جریانات بازمانده از آن دوران تلاش دارند با سوء استفاده از شرایط موجود برای احیای چنین ایدئولوژیهائی بهره برداری کنند. ولی امروزه در عصر اطلاعات و اینترنت، این گونه تفسیرهای نژادپرستانه به سرعت افشا و رد میشوند.
بهروز ورزنده
*