Monday, Dec 2, 2024

صفحه نخست » آمد غزلخوانِ خوشم ـ برای آزادیِ نازنین مان توماجِ جان، رضا بی شتاب

toumaj.jpg*

*

*


آمد غزلخوانِ خوشم با آرزوهای جوان
آوازه خوانِ آرزو رؤیایِ زیبایِ جهان
ایران جوانی می‌کُنَد مَی می‌خورد رقصان وُ مست
دف می‌زند کَف می‌زند چون شعله‌ای در کهکشان
نبضِ زمان توفنده شد زندانِ تن ویرانه شد
هنگامه‌ها آهنگِ ما گرمایِ هستی مهربان
مَه می‌دَوَد از پله‌ها آسیمه سر در کوچه‌ها
عشقم عزیزم آمده سروِ سرایِ جاوِدان
آغوشِ من مینایِ تو آتش بزن پاییزِ ما
لبخندِ شیدایت عیان‌ای جلوۀ رنگین کمان
پروانه‌ها گِردِ سرت چرخان وُ مست از بودنت
پرچین وُ زندان مُرده‌اند گُردِ زمانِ آمد دَمان
رخساره سرخ وُ مو سپید با دسته گُل از ره رسید
در آرزویِ دیدنت آمد دماوندِ گران:
‌ای صورتِ سیمرغِ جان این سینه‌ام مأوایِ تو
‌ای قلۀ مغرورِ قاف با من بیا‌ای گُلسِتان
گفتار وُ کردارت عجب دلدارِ بی همتا نگر
اوجِ شهامت هستی‌ات با ما زِ توفانها بخوان
نجوایِ گُلها را نگر فریادِ دریا را نگر
خورشیدِ رخشان آمده اِستاره‌ها بر بامِ جان
چندی ندیدم رویِ او افسرده چون زندانِ او
شب تا سحر بر در زدم آخر برآمد آسمان
آمد درختِ نُونَوار در گفتگو با نوبهار
حاشا که بی تو لحظه‌ای خندان وُ شادان آشیان
برگ وُ برم غمگین وُ زار تنها رها وُ بی صدا
اشکوفه‌ها نشکفته وُ مرگِ دلم دادی نشان
آمد سپیدارِ صبا با قامتِ غوغایِ خود
اکنون تماشا می‌کنم این شور وُ جشنِ بیکران
گُل آمده دیدارِ تو چون باغبانِ غمخوارِ تو
مقصودِ شادی‌ها تویی من بی سخن تو در بیان
عطرِ تن‌ات بخشیده‌ای لبخندِ تو خنیایِ ما
تنها کجا بودی بگو من بی تو در کُنجِ خزان
دیدم که باران آمده بارانی از عشق وُ فسون
با ارغنونِ نغمه‌ها توماجِ آزاد ارمغان
جانانِ ما چیزی بخوان از خشمِ خود با ما بگو
‌ای روحِ عاصی تُندری بی تاب وُ یکتا بی گمان
یارانِ ایران پیشباز! فرزندِ دوران آمده
توماجِ جانم آمده بادا درودت‌ای جوان
تاریکی از این خانه شد کاشانه روشن کرده‌ای
روشن تر از اندیشه‌ای شور وُ خروشی در زمان

رضا بی شتاب
دوشنبه ۱۲ آذرماه ۱۴۰۳///۲ دسامبر ۲۰۲۴
*



Copyright© 1998 - 2025 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy