ابراهیم نبوی - گزارش هفتگی
خانم زهرا بهروز آذر معاون رئیس جمهور در یکی از اموری که به زنان مربوط است اعلام کرد که « طرح کلینیک ترک بی حجابی با هدف جنگ روانی است وگرنه گستردگی ندارد.» در همین زمینه ما بررسیهای فراوانی کردیم و روشهایی را برای درمان ترک بیحجابی پیدا کردیم که آن را به کلیه خواهران بیحجاب توضیه میکنیم.
یک، به خواهران هرمون آندروژن به میزان بالا تزریق شود، در این حالت موهای سبیل و ریش در بانوان رشد میکند. لازم است که در چنین وضعیتی همزمان آرایشگاههای زنانه و یا مراکز درمان موی زائد زنان غیرقانونی شود، در این حالت بانوان همگی دارای ریش و سبیل خواهند شد و در نتیجه خودشان بدون هیچ اجباری حجاب را بطور کامل رعایت خواهند کرد.
دو، وزارت بهداشت و بسیج یک واحد عملیاتی مشترک تاسیس نمایند. این واحد باید موظف شود تا در رژیم غذایی زنانی که زیادی خوشگل هستند، تستوسترون اضافی تزریق کنند و در نتیجه امکان تغییر جنسیت برای همه زنان فراهم شود. حالا ممکن است بیست سی درصد زنان نخواهند تغییر جنسیت بدهند و با همان حالت آشفته بین بانوان و آقایان آویزان باشند، در بقیه موارد هم وزارت بهداشت میتواند بیست تا سی درصد زنان را تغییر جنسیت بدهد و آنها را به مرد تبدیل کند. با توجه به این که در حال حاضر هم میزان ازدواج بسیار پایین است و هم میزان باروری خیلی بسیار پایین است، حداقل بیست و پنج درصد زنان تغییر جنسیت داده و مرد خواهند شد و دیگر نیازی به رعایت حجاب هم ندارند.
سه، صادرات خواهران به خارج: یکی از راه حلهای مناسب برای درمان بیحجابی مهاجرت گسترده زنان از ایران به خارج است. در این حالت کلینیکهای ترک بیحجابی با برنامه منظمی روی زنانی که عاشق ایران هستند ولی به حجاب اعتقاد ندارند، تبلیغات علیه کشور را آغاز میکنند و در نتیجه بیست تا سی درصد بانوان به خارج مهاجرت میکنند و وقتی مهاجرت صورت گرفت دیگر لزومی ندارد که زنان ایرانی در اروپا و آمریکا یا جاهای دیگر حجاب را رعایت نمایند. در این حالت در مقابل هر هفتاد مرد سی زن وجود خواهد داشت که این موضوع بطور کلی بسیاری از جرائم را ریشه کن میکند.
البته یکی دیگر از روشهای درمان بیحجابی این است که از طریق مهندسی ژنتیک میزان دخترزایی در خانوادههایی که اعتقاد محکم و شدید به حجاب ندارند، کلا کاهش پیدا کند. در این حالت کلا زنهای کمتری به دنیا میآید و علاوه بر مشکل بی حجابی مشکلات دیگری هم که به دلیل حضور زنان در جامعه ایجاد میشود حل میشود.
رضایت ما، رضایت آنها
حتما این را شنیدید که مردی دلباخته زنی زیبا قصد ازدواج با او را داشت. از او پرسیدند: آیا با آن زن ازدواج خواهی کرد؟ مرد گفت: حتما، نصف مشکل حل است، مانده ثسمت دوم. گفتند: کدام مشکل حل است؟ گفت: فعلا خانواده عروس میدانند که من راضی هستم و به آنها گفتم که قصد ازدواج با دخترشان را دارم، فقط مانده اینکه دختر و خانوادهاش رضایت بدهند، که تا حالا رضایت ندادند. حالا داستان فیلترینگ و دولت پزشکیان است. سخنگوی دولت گفت: « در شورایعالی فضای مجازی در فاز نخست بر سر رفع فیلتر به وفاق رسیدهایم اما در فاز دوم که چگونگی رفع فیلتر است، هنوز جمع بندی نهایی حاصل نشده است.» در واقع نصف مشکل حل است و مردم و دولت اعلام کردند که مایل هستند که فیلترینگ رفع شود، فقط مانده مشکل اصلی و آن اینکه مسئولان فیلترینگ که کار در دست آنهاست باید رضایت بدهند که فیلترینگ برطرف شود. البته مشکل FATF هم حل شد، یعنی نصف دومش حل شد و مانده نصفه اولش. تا حالا سازمانهای بینالمللی خواستار عضویت ایران در FATF هستند و فعلا توافقنامه ایران با دبیرخانه گروه منطقهای مبارزه با پولشویی اوراسیا جهت اخذ مشاورههای فنی و حقوقی در تکمیل برنامه اقدام جمهوری اسلامی ایران با FATF حل شده و مانده اجرای کار که معلوم نیست چه زمانی حل شود یا اصولا حل بشود یا نه. فعلا سارقین محترم و پولشویان عزیز با تمام نیرو در پی حل نشدن مشکل FATF هستند. کلا در مملکت ما همیشه نصف مشکل حل میشود.
دانلد ماسک و ایلان ترامپ
عشق افلاطونی یعنی همین، داستان ایلان ماسک و دانلد ترامپ، فعلا ماه عسل این دو تاست، البته من به آینده این دو امیدوارم و اصولا فکر میکنم این دو تا با هم کنار میآیند. فعلا ایلان ماسک بطور نیمه وقت مشاور عالی ترامپ است و در نصفه دوم وقتش، آن 376 کمپانی خودش را اداره میکند. خبر این که ایلان ماسک گفته است که: « سیستم جدید استارلینک امکان اتصال به اینترنت را برای موبایل بدون نیاز به هیچ تجهیزات خاصی فراهم میکند.» یعنی واقعا دستش درد نکند، البته من تقریبا مطمئنم که باید نهایتا یک پولی بابت استفاده از استارلینک پرداخت، چون گربهها کلا برای رضای خدا موش نمیگیرند. فعلا برخی از مشکلات خاورمیانه در حال حل شدن است.
فعلا دو موضوع مهم درباره ترامپ و ماسک وجود دارد، اول اینکه این دو تا برای چی اینقدر به هم چسبیدند و اصولا چه شباهتهایی به هم دارند؟
یک، هر دو عاشق توئیت زدن در توئیتر سابق( ایکس) هستند.
دو، هر دو عاشق دوربین و به نمایش درآمدن هستند.
سه، هر دو در فضا سیر میکنند.
چهار، هر دو به زن گرفتن و بچهدار شدن علاقه دارند.
پنج، هر دو به پول علاقه وافری دارند.
شش، هر دو به دادن نظرات الکی و بدون اساس در شبکه ایکس علاقه دارند.
فعلا همین یکی دو روز گذشته اسرائیل و لبنان بر سر آتش بس توافق کردند. در مورد توافق ایران و آمریکا هم علی لاریجانی که شبیه همه کارهها حرف میزند، ولی تا همین لحظه هیچ کاره است، به آمریکاییها گفته: « ما به سمت بمب نمیرویم، شما هم شروط ما را بپذیرید و توافق بکنید.» فعلا شرایط ایران معلوم نیست ولی معمولا شرایط ایران اینقدر سخت است که هیچ کس نمیتواند قبولش کند، خدا کند که این دفعه شرایط معقول و زمینی باشد و لاهوتی و هپروتی نباشد. فعلا مخالفتها با نتانیاهو در داخل کشور و بالاخص کنست اسرائیل بالا گرفته و یکی از بانوان عضو کنست اسرائیل گفته است: « ما نخست وزیری داریم که علیه امنیت اسرائیل عمل میکند.» امیدواریم که با دیپلماسی بایدن هم نشده با کله خریهای ترامپ هم جنگ غزه تمام شود و هم رابطه ایران و آمریکا حل شود. البته من مثل خیلی از هموطنانمان نیستم که شدیدا احساس میکنند که انتخابات آمریکا و فرانسه و انگلیس و بقیه همه بخاطر تغییر حکومت در ایران است، اما برای من این نکته مهم است که با توجه به ادا و اصول خامنهای و عشوه و ناز و اداهای اصولگرایان ایرانی و پایداریچیها، چگونه میتوانیم با ترامپ مذاکره کنیم. در زیر راههای مذاکره با ترامپ را پیشنهاد میکنیم:
یک، زن بگیرد
دو، از او بخواهیم در ایران سرمایه گذاری کند و چون نباید مالیات بدهد، قطعا عاشق ایران خواهد شد و بعد هر نوع توافقنامهای با ایران امضا خواهد کرد.
سه، برایش یک شبکه تلویزیونی درست کنیم و هر روز تمام وقت برنامههای او را پخش کنیم و به او اجازه بدهیم هر کسی را خواست اخراج کند، بعدا با ما توافق خواهد کرد.
و آن خاخام یهودی
یعنی واقعا اگر اسلام ایرانی هم مثل اسلام تاجیکستان و ازبکستان بود، نود درصد مردم ایران واقعا مسلمان بودند. و برغکس اگر اسلام تاجیکستان و ازبکستان مثل اسلام ایران بود، الآن 95 درصد مسلمانان این دو کشور ملحد و کافر و بیدین میشدند. البته من خودم به تاچیکستان و ازبکستان نرفتم، ولی محمد حسین جعفریان برایم در مورد مسلمین آنجا کلی تعریف و توصیف کرد. مثلا میگفت که کلا نماز خواندن خلاصه میشود در اینکه سه بار صلوات بفرستند و دست به صورتشان بکشند. یعنی اسلام اگر اینقدر راحت باشد، این همه مومن مسجد ندیده در ایران نداریم. البته از آن طرف مسلمانان تاجیکستان و ازبکستان درست است که نماز نمیخوانند و اصولا نمیدانند نماز و روزه چیست، ولی مثل آب خوردن حاضرند شهید بشوند. من واقعا فکر میکنم الآن در ورودی بهشت کلی تاجیک و ازبک بلاتکلیف علاف منتظرند که بخاطر شهید شدن بروند به بهشت ولی بخاطرنماز نخواندن قرار است بروند به جهنم. حالا زیاد گیر ندهیم. ماجرای خاخام ربوده شده و به قتل رسیده در امارات به اینجا رسید که سه نفر رباینده و قاتل این خاخام دستگیر شدند و اتفاقا ایرانی نبودند، البته این اتفاقا را از قول اسرائیلیها گفتند، وگرنه ما خودمان میدانیم که مسلمان ایرانی هرگز دست به ترور یا کلا کارهای خطرناک نمیزند و به جای این کار پولش را میدهد به یک مراکشی یا لبنانی که آنها ترور کنند. فعلا سه نفر از اهالی ازبکستان به جرم ربودن و قتل این خاخام یهودی دستگیر شدند و تا یکی دو روز دیگر اعتراف خواهند کرد. این که میگویم اعتراف خواهند کرد بخاطر این است که امارات هم مثل ایران است و اگر کسی در آنجا دستگیر بشود خودبخود اعتراف هم میکند. اسامی این سه ازبک رباینده چنین است: اولمپی توهیروویچ داولاتیاروف( 28 ساله)، محمود جون عبدالرحیم کینجابیوف( 28 ساله)، عزیز بیک کاملوویچ اسماعیلووف( 23 ساله).
فعلا آقای ترامپ گیر داده به نتانیاهو که زودتر یا منو ببر به خونهتون یا بیا به خونه ما، یعنی که آقای هوگشتاین فرستاده آمریکا تهدید کرد که: « آمریکا در صورت عدم پاسخگویی اسرائیل طی چند روز آینده از میانجیگری کنارهگیری میکند.» به گمانم داستان دارد به جاهای باریک و تاریک روابط فیمابین آمریکا و اسرائیل میرسد. فعلا که دیوان بین المللی لاهه حکم بازداشت نتانیاهو و گالانت را صادر کرده، البته آمریکا این حکم را مقادیری زیاده روی خواند، اما وزارتخارجه آلمان اعلام کرد که پایبند به قانون است و در صورت سفر نتانیاهو به آلمان احتمال دستگیری او وجود دارد. آقای عراقچی هم که پس از صدور حکم دستگیری در زیرزمین خانهشان مراسم عقد و عروسی همزمان برگزتر میشود، گفت: « حکم دستگیری نتانیاهو و گالانت اولین گام امیدوار کننده برای احیای عدالت و پاسخگو کردن جنایتکاران اسرائیلی است.» اما آقای خامنهای که همواره در نقش علی بونه گیر بازی میکند، گفت: « حکم بازداشت کافی نیست، باید حکم اعدام نتانیاهو صادر شود.»
از طرف دیگر مذاکره میان ایران با تروئیکای اروپا شامل انگلیس، آلمان و فرانسه آغاز شد. ظاهرا قرار است این مذاکره به جاهای مناسب برسد. البته به محض آغاز این مذاکرات سروصدای مشهدیها در آمد، در واقع سروصدای علم الهدی درآمد. همزمان با آغاز مجدد خیزش اسلام ناب محمدی توسط داعش یا همان تکفیریها که درست نیم ساعت بعد از آغاز آتش بس میان اسرائیل و لبنان بود، فعلا روابط ایران و عربستان گوش شیطان کر و چشمش کور فعلا رو به آرامش میرود. کلا دشمنی میان عربستان و ایران که تبدیل به جنگ جهانی سوم داشت میشد، فعلا شهر در امن و امان است، آسوده بخوابید که فعلا ترامپ بیدار است.
حتی اگر گشت ارشاد
یعنی بعضی اوقات آدم نمیداند از دست این عزیزان حکومت جمهوری ظفرنمون اسلامی ایران باید سرش را به چه نوع دیوار بتون آرمهای بزند. ظاهرا اجرای قانون حجاب و عفاف فعلا به تعلیق افتاده، اما مرتضی آقا تهرانی عضو مهم جبهه پایداری تنها لحظاتی پس از اعلام تعلیق تاریخ ابلاغ برای آن تعیین کرد. البته خانم فاطمه مهاجرانی سخنگوی دولت چهاردهم گفت: « حتی اگر خود گشت ارشاد هم به صورت فیزیکی وجود داشته باشد، اما عملا اتفاقی نمیافتد و این موضوع نشان میدهد که گفتمان وفاق در حال پیشرفت است.» یعنی واقعا این حکومت مرض دارد که اگر قرار است عملا اتفاقی نیافتد، برای چه باید گشت ارشاد به صورت فیزیکی وجود داشته باشد؟ یعنی مرض دارند؟ بیماری روانی موجود است؟ واقعا یعنی چی؟ و اصلا معلوم نیست این ماموران اجرای قوانین مصوب یا معلق برای چه این کارها را میکنند. چنانکه گفته شده که « ضرب و شتم شهروند راسک توسط یکی از ماموران انتظامی در حال پیگیری است.» یعنی این ماموران انتظامی را نمیشود کنترل کرد؟ یعنی شده حکایت بهشت و جهنم ایرانی، یا قانون نیست، یا مامور نیست، یا در حال پیگیری است. به این موضوع توجه کنید: « ماده 220 قانون مجازات اسلامی که شامل معافیت پدر از قصاص در قتل فرزند، یکی از بزرگترین نقاط ضعف قانونی است.» یعنی هم پدر و مادر میدانند و هم کارشناس و فقیه و مجتهد که معافیت پدر از قصاص در قتل فرزند قانون مزخرفی است. ولی هیچ کس انگار نمیتواند کاری بکند.
براساس لایحه معروفه حجاب اتباع خارجی که همان مهاجران افغانستان هستند، میتوانند امر به معروف و نهی از منکر بکنند، اما براساس مصوبه همان حکومتی که این افغانها میتوانند امر به معروف و نهی از منکر بکنند، وزارت خارجه اعلام کرد که بیش از 2 میلیون تبعه غیرمجاز افغانستان به کشورشان باز گردانده میشوند. در حال حاضر 2.5 میلیون تبعه افغانستانی در ایران حضور دارند. البته برخی میگویند پنج میلیون افغانستانی در ایران حضور دارند و بعضی دیگر هم میگویند حداقل سی میلیون افغانستانی در ایران دارند زندگی میکنند.
لطفا سکوت را رعایت کن، فریدون!
سال 1358 من در خوابگاه نادر دانشگاه شیراز که قبل از انقلاب پهلوی بود و بعد از آن شیراز شد، ساکن بودم، یک طبقه بالاتر از من که طبقه سوم بودم، در طبقه چهارم امیر آهنگری و امیر آقا محمدی و مسعود علیمحمدی و فریدون عباسی همکلاسی شدند. از این چهار نفر هم اتاقی که همه دانشجوی رشته فیزیک بودند، یک نفر یعنی امیر آهنگری تبدیل شد به یکی از بهترین دندانپزشکهای مملکت، یکی یعنی امیر آقا محمدی شد یکی از بهترین فیزیکدانان مملکت، یکی که از بقیه هم با استعدادتر بود شد فیزیکدان و توسط ماموران اسرائیل کشته شد و یکی هم که از همه بیکارتر بود شد فریدون عباسی و یک دوره شد رئیس سازمان انرژی اتمی و همراه با یک خل و چل دیگر دانشگاه شیراز یعنی مهدی کوچک زاده رفت توی حکومت در منتها الیه راست ساکن شد و نه تنها راست شد بلکه اولترا راست شد. در این میان به گمانم هر سه تا هم اتاقی- جز فریدون عباسی- شدند اصلاح طلب و در جنبش سبز هم طرفدار میرحسین موسوی بودند. البته همین هفته قبل فریدون عباسی گفت: « دشمن شهید علی محمدی را به جنبش سبز نسبت داد. برایش نقشه کشیدند ولی اسمش را علم نمیکردند.» احتمالا منظور فریدون عباسی از دشمن هم همکلاسیهای مسعود بود و هم خانوادهاش، چون همه کسانی که مسعود را میشناختند میدانستند که مسعود شرافتمند تر و خوش فکر تر از این بود که اصلاح طلب و طرفدار جنبش سبز نباشد. فقط دلم میخواهد یک جمله دیگر از فریدون عباسی در مورد مسعود علیمحمدی صادر شود تا دلایل قوی و معنوی کافی بقرایش بیاورم. یعنی واقعا از نظر من هیچ اشکالی ندارد که آدم خودش را به گند بکشد، اما حق ندارد مسعود علیمحمدی را به گند بکشد، لطفا سکوت را رعایت کن فریدون!
تهران باید برود به اصفهان
فکر میکنم اولین بار بیش از پنجاه سال قبل در حکومت پهلوی طرح انتقال پایتخت به تهران مطرح شد و از آن پس، نخست وزیران و روسای جمهور مملکت انگار نذر دارند که هر ده سال یک بار طرح انتقال پایتخت از تهران به یک جای دیگر را مطرح کنند. و معمولا هم بعد از اینکه طرح انتقال پایتخت مطرح شد، تعدادی از کارشناسان شهرسازی و محیط زیست و سایر موارد یکی دو ماه بحث میکنند و معلوم میشود که همین که هست بگذار باشد، دست بهش نزن بدتر میشود. یعنی آدم نمیداند که انگیزه انتقال تهران به یک جای دیگر برای چیست؟ آیا با این کار مشکلات تهران حل میشود؟ آیا با این کار مشکل تهران بزرگ حل میشود؟ آیا با انتقال پایتخت به اصفهان زلزله در تهران نخواهد آمد؟ آیا اگر پایتخت از تهران منتقل شود و یک مشکل عظیم در تهران رخ بدهد، مسئولان مملکت در آن پایتخت جدید بدون مشکل به زندگی ادامه میدهند؟ البته اگر پایتخت به اصفهان که رودخانه دارد منتقل شود، رودخانه خشک شده زاینده رود زنده میشود؟ به نظرم عزیزانی که رئیس جمهور میشوند بد نیست مطالعهای روی نظرات روسای جمهور قبلی بکنند تا اشتباهات قبلی را تکرار نکنند.
اتوبوس از مینی بوس بزرگتر است
یکی از خصوصیات اتوبوس این است که از مینی بوس بزرگتر است. از طرف دیگر به گفته مسئولان در ایام اربعین زائران کربلا و نجف با کمبود 5000 اتوبوس مواجهند و با توجه به اینکه اگر این همه آدم در ایام اربعین با این همه مکافات مملکت به سفر زیارتی نروند، مملکت نابود میشود، پس میتوان نتیجه گرفت که چون مینی بوس از اتوبوس بزرگتر است، اگر به جای اتوبوس برای انتقال زائران اربعین از مینی بوس استفاده میشد، الآن به جای 5000 اتوبوس با کمبود 8000 مینی بوس مواجه بودیم، پس جای شکرش باقی است. چون 3000 مینی بوس هم خودش کلی مینی بوس است.
از طرف دیگر وزیر ارتباطات اعلام کرد که 83.5 درصد گوشیهای تلفن همراه در کشور فیلتر شکن دارند، یعنی کلا فیلترینگ کاری است احمقانه و در واقع عملی است که حداقل 83 درصد ناموفق است. حالا فرض کنیم از آن 17 درصدی که فیلترشکن ندارند، حداقل بیست درصد با سیاستهای جمهوری اسلامی در مورد فیلترینگ موافقند، یعنی فقط یک پنجم مردم با فیلترینگ اگر موافق باشند، در این حالت منفی 3.5 درصد سیاستهای جمهوری اسلامی به نتیجه رسیده است. یعنی کلا سیاستهای جمهوری اسلامی در این زمینه به نتیجه نرسیده است، یعنی در این زمینه نیز مثل زمینههای دیگر سیاستهای جمهوری اسلامی بی نتیجه بوده است. خیالتان راحت شد؟
میرحسین موسوی در بیمارستان بستری شد