مهران مصطفوی ـ پس از سفر اخیر آقای رافائل گروسی به ایران و بازدید از سایتهای پارچین و فردو، توافقی شفاهی صورت گرفت که طبق آن جمهوری اسلامی قول داد که از این پس، بر میزان اورانیوم غنی شده ۶۰ درصدی خود اضافه کند. اما با رای شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی، اروپا خستگی خود از قولهای متعدد ایران که عملی نمیشوند را نشان داد و جمهوری اسلامی در شورای حکام محکوم شد.
بلافاصله بعد از این محکومیت، جمهوری اسلامی اعلام کرد تعداد بیشتری سانتریفوژهای جدید را در مرکز فردو براه خواهد انداخت اما در عین حال اعلام شد که این کار برای غنی سازی اورانیوم تا حد ۵ درصد میباشد. اما با اتفاقات جدید در سوریه و پیشروی مخالفان بشار اسد یکباره آقای گروسی اعلام کرد: "نرخ غنیسازی اورانیوم ۶۰ درصد ایران به طرز چشمگیری افزایش یافته و ممکن است به هفت یا هشت برابر، یا بیشتر برسد". گروسی به رویترز گفت: "ایران پیش از این ماهانه حدود پنج تا هفت کیلوگرم اورانیوم با غنای تا ۶۰ درصد تولید میکرد اما اکنون این مقدار افزایش چشمگیری داشته است.
" وزارت خارجه ایران روز قبل از سقوط بشار اسد اعلام کرد: "برنامه صلحآمیز هستهای ایران در چارچوب معاهده عدم اشاعه و موافقتنامه جامع پادمان کاملا شفاف و تحت نظارت آژانس دنبال میشود و فعالیتهای اخیر نیز با اطلاعرسانی دقیق به آژانس بینالمللی انرژی اتمی صورت گرفته و تحت نظارت مستمر آن است. "
حال باید به این موضوع بپردازیم که چرا یکباره جمهوری اسلامی این تصمیم مهم افزایش ذخیره غنی سازی ۶۰ درصدی اورانیوم را گرفته است. به نظر میرسد این تصمیم در عین حال دو هدف را دنبال میکند که عبارتند از:
۱ ـ با اضافه کردن میزان غنی سازی اورانیوم در حد ۶۰ درصد، جمهوری اسلامی در اصل خود را برای مذاکره با ترامپ آماده میکند. از دید جمهوری اسلامی برای مذاکره باید میزان غنی سازی را بالا برد تا مذاکرات هستهای در موضع ضعف صورت نگیرد. فرصتی بیش از یک ماه برای جمهوری اسلامی نیست تا در این زمان بتواند هر آنچه میتواند بر ذخیره اورانیوم با غنای بالای خود بیفزاید. بویژه اینکه، قصد جمهوری اسلامی در گفتگو با حکومت ترامپ، این خواهد بود که اصولا مذاکره بیشتر محدود به غنی سازی ۶۰ درصدی گردد و این با خواسته ترامپ نیز سازگار است. زیرا ترامپ درخواست مشخصاش از جمهوری اسلامی این است که بدنبال ساختن بمب نرود. با متوقف کردن کامل غنی سازی ۶۰ درصدی و فرستادن اورانیوم غنی شده به روسیه و یا حتی از بین بردن آن، ترامپ به پیروزیای سیاسی دست خواهد یافت و اعلام خواهد کرد کاری که بایدن نتوانست انجام بدهد، او موفق شده است در کوتاه مدت انجام دهد و جلوی ساخت بمب اتمی از سوی ایران را بگیرد. از سوی دیگر جمهوری اسلامی هم به غنی سازی ۵ درصدی خود ادامه خواهد داد و به خیال خود سیاستهای هستهای ویرانگر خود را توجیه و دنبال خواهد کرد. هم موفق میشود که با آمریکا به توافقی برسد تا از خطر "رژیم چنج" عبور کند و هم در داخل بتواند سیاست هستهای را حداقل به داخل رژیمیها که برخی از آنها اخیرا منتقد آن شدهاند، بقبولاند.
۲ ـ هدف بالا، با هدفِ رفتن بسوی ساختن بمب اتمی منافاتی ندارد. بخشی از جمهوری اسلامی، بر این نظر است که اکنون بهترین فرصت برای ساختن بمب اتمی است و بمب اتمی نقش بازدارنده خود را بازی خواهد کرد و در صورت داشتن توان بمب اتمی، کشوری جرأت حمله به ایران را پیدا نخواهد کرد. آنها بر این نظر هستند که برای اینکه این پروژه موفق شود حداقل باید ده بمب همزمان ساخته شود تا بتواند نقش تعیین کننده بازی کند. از اینرو بالا بردن غنی سازی ۶۰ درصدی، زمینه را برای اینکار آماده میکند. میدانیم که برای ساختن بمب اتمی، اورانیوم باید تا ۹۰ درصد غنی شود و میدانیم که ایران اکنون با توجه به انبار اورانیوم غنی شده ۶۰ درصدی خود میتواند خوراک ۴ تا ۵ بمب را تامین کند. برای تامین اورانیوم ۹۰ درصدی یک بمب، حدود ۴۰ کیلو اورانیوم ۹۰ درصدی نیاز هست. بنا بر گزارش آژانس، ایران اکنون ۱۹۰ کیلو اورانیوم با غنای ۶۰ درصد دارد. با زیاد کردن ذخیره اورانیوم ۶۰ درصدی در فرصتی ۶ ماهه، جمهوری اسلامی میتواند ذخیره را تا حدی بالا ببرد که خوراک مورد نیاز برای ساخت ۱۰ بمب آماده شود. در این صورت، ایران به سمت پروژه کره شمالی شدن خواهد رفت و نظارتهای سازمان آژانس بین المللی اتمی متوقف خواهد شد. از دید طرفدارانِ این راه حل، جمهوری اسلامی در وضعیت ضعف مفرط به سر میبرد و با سقوط رژیم بشار اسد و ضربههای سنگینی که حزب الله لبنان خورده است، جمهوری اسلامی تنها کارت بمب اتمی را در دست دارد و باید سریعا از آن استفاده کند حتی اگر شده قبل از ریاست ترامپ، باید غرب را در مقابل عمل انجام شده قرار دهد.
اما با اینکه از نظر علمی، عملی و تکنیکی راه حل دوم برای جمهوری اسلامی ممکن است اما به نظر میرسد به علل زیر جمهوری اسلامی به دنبال راه حل اول است:
۱ ـ فردای سقوط اسد، دستگاههای تبلیغاتی جمهوری اسلامی با اینکه مخالفان سوری سفارت جمهوری اسلامی را اشغال کردند اعلام کردند "رفتار گروههای مسلح سوری نشان میدهد یک عقلانیتی بر آنها حاکم است. باید روی نقاط اشتراکمان با ملت سوریه تاکید کنیم و مانع از سوگیری منفی بین جریانهای جدید در سوریه بشویم. " این موضع به این معنی است که جمهوری اسلامی همچنان بدنبال نرمش قهرمانه است و بیشتر قصد دارد خود را با شرایط جدید تطبیق دهد.
۲ ـ برای رفتن بسوی ساختن بمب اتمی، حداقل یکی از قدرتهای خارجی باید از ایران دفاع کند اما نه روسیه و نه چین، کوچکترین تمایلی به قبول ایران اتمی ندارند. کره شمالی حمایت ضمنی چین و روسیه را همراه داشت و در جنگی طولانی با همسایه جنوبی خود قرار داشت.
۳ ـ در داخل کشور، مردم ایران با شرایط بسیار سخت اقتصادی و فقر شدید روبرو هستند و آمادگی پذیرفتن فشار بیشتر و پرداختن بهای بیشتر را ندارند و تصمیم به ساختن بمب ممکن است انفجارهای اجتماعی را آماده تر کند.
۴ ـ ترامپ برای نشان دادن حمایت خود از اسرائیل به هیچوجه حاضر نیست اجازه ساخت بمب اتم را به ایران بدهد و جمهوری اسلامی توان مقابله با حملههای هوایی امریکا را نخواهد داشت.
این عوامل باعث خواهند شد که انتخاب اول صورت پذیرد و جمهوری اسلامی وارد معامله با ترامپ شود خصوصا اینکه ترامپ با اینکه مخالف شدید ساختن بمب ایران است اما همانطور که قبلا گفته است هدفاش تغییر رژیم نیست.
این هشدار ضروری است که حال با توجه به آنچه در پیشاروی ما ایرانیان قرار گرفته، چه جمهوری اسلامی به معاملهای بزرگ دست بزند و چه بدنبال ساختن بمب برود، تا کی باید نظاره گر مانورهای جمهوری اسلامی و قدرتهای خارجی در صحنه سیاست و اداره وطن باشیم؟ تا کی باید بپذیریم این رژیم با هست و نیستِ وطن مان بازی کند و هر بار نیز که نیاز داشت به معامله و زد و بند با قدرتها بپردازد. تاریخ نشان داده است که تا کنون چنین تعاملاتی با بیگانگان، اکثرا بر علیه منافع و حقوق ملی ایران و ایرانیان انجام پذیرفته است. ایران در حلقه آتش است و تنها حرکت مردم برای ساختن ایرانی مستقل و آزاد میتواند میهن را نجات دهد. پر واضح است که تلاش برای ساختن آلترناتیوی مستقل از رژیم و قدرتهای خارجی، دمکراسی خواه و متکی به مردم ایران، بیش از هر زمان ضرورت روز است.
مهران مصطفوی
*
اتفاقی عجیبتر از سقوط دمشق!