بله. دوباره سراغ خانم مسیح علی نژاد آمدم هر چند از این کار نفرت دارم. نفرت دارم چون ایشان را لایق حتی نقد نمی دانم. به نظرم از کنار ایشان باید در سکوت گذشت و گذاشت تا کار خودش را بکند که خود بهترین جلوه ی خطاکاری های ایشان است. به عبارتی اگر چشم کسی باز باشد خودش در اَعمال ایشان موارد مورد نقد مرا می بیند.
این ها را هم برای تصحیح ایشان نمی نویسم. این کار نه وظیفه ی من است نه چنین قصدی دارم. در دنیای آزاد هر کس به کار خود مشغول است و قرار نیست همه هر کاری که ما می گوییم انجام دهند.
اما وقتی یک نفر به هر دلیلی موقع حرکت های مردمی خود را سر صف می اندازد و عده ی زیادی را به بیراهه می کشاند، اینجا امثال ما باید نقش ترمز و تابلوی راهنما داشته باشیم و جلوی گمراه شدن ها را بگیریم. اتفاقی که در سال ۵۶ - ۵۷ باید در مقابل خمینی می افتاد و نیفتاد و به این روز افتادیم.
خانم علی نژاد در شعارهایش خیلی زن زن می کند. زن زندگی آزادی هم در ورژن های مختلف فارسی و کردی از دهان اش نمی افتد. این شعارِ جدا کننده ی زن و مرد در مبارزه علیه حکومت نکبت اسلامی را هم روی بازویش حک کرده و برای نشان دادن این حک تاریخی دائم بال بال می زند. از هر زن و دختر با اهمیت و بی اهمیتی هم به مناسبت زن بودن اش «مثلا» دفاع و حمایت می کند.
به نظر من این ها همه بازی ست. بازیِ زشتی که در آن واقعیت نقشی ندارد. زنان ایرانی که مورد ظلم قرار گرفته اند فقط «وسایل»ی هستند برای دنبال ایشان راه افتادن و مقام ایشان را نزد خارجی ها ارتقا دادن.
من واقعا متعجب ام که وقتی امثال من سال ها پیش در ایشان جَنَم مبارزه با حکومت می دیدیم، خانواده ی زنده یاد ندا آقا سلطان چطور او را شناختند و مثلا به استفاده از نام ندا در کتاب اش اعتراض کردند. باید به دور اندیشی آنان آفرین ها گفت. آن ها به موقع فهمیدند که این خانم در صدد سوء استفاده از نام ندا ست و جلویش را همان ابتدای کار گرفتند. کار آن ها باعث شد تا امثال من هم در چاله ای که ایشان آن زمان در حال کندن اش بود نیفتیم. این کار را شاید امروز مطالب من انجام دهد و مانع به چاله افتادن و در نهایت سر خوردگی کس یا کسانی شود.
خانم علی نژاد که با شهبانو دیدار و ملاقات و گفت و گو هم کرده اند و لابد در ایشان چیزهایی می دیده اند که این کارها را لازم می دیده اند، وقتی دیدند که از شهبانو برای عملیات رهبرگونه شان نمی توانند سوء استفاده کنند و شهبانو چنان مقام و مرتبه ی والایی در میان ایرانیان و زنان ایرانی دارند که خانم علی نژاد نهایتا بتوانند در حد نامه نگار دفتر ایشان کار و کارَکی داشته باشند لذا شهبانو هم که زن هستند،،، از لیست «افرادِ قابل سوءاستفاده»ی ایشان خط خوردند و برای ایشان انگار نه انگار که وجود دارند.
فائزه هاشمی سال ها پیش در روزنامه ی «زن» خود در ایران آن قدر اهمیت شهبانو را زیاد دید که از ایشان به نیکی یاد کرد و اگر درست به خاطر م مانده باشد به همین خاطر «زن» تعطیل یا محاکمه شد.
خب لابد خانم مسیح علاوه بر زن بودن شهبانو، در مورد خدمات عجیب و رضاشاه گونه ی ملکه در امر فرهنگ سرزمین ما به لحاظ سن شان چیزهایی شنیده باشند که آن را ندیده باشند.
در جریان مقایسه ی ایشان با اسما اسد، انتظار می رفت که از شهبانو لااقل به خاطر زن بودن شان یاد ی می کردند و این مقایسه را در مورد بانویی محترم و ارزشمند مناسب نمی دیدند، و چیزکی در این باره قلمی می کردند.
شاید ارزش برای ایشان مثلا در لباس باز پوشیدن و در گام نهایی عکس با مایو منتشر کردن باشد که طبعا ملکه ی وزین و محترم ما طی ۴۶ سال گذشته به رغم آزادی و نبودن قید و بند خانوادگی می توانستند در زیباترین سواحل جهان آن طور که دوست داشتند لباس بپوشند ولی ۴۶ سال با حفظ حرمت پادشاه فقید و نقش ملکه ی ایران زمین و حرمت مردم ایران به اندازه ی سر سوزن هم کاری نکردند که حتی گروه کوچکی از مردم سرزمین ما خجل و سر افکنده شوند.
باری. این را هم نوشتم تا نشان دهم گول شعار دادن و کارهای نمایشی مدعیان استریوفونیک را نباید خورد و مراقب دوگانه بازی ها و حیله گری های کسانی که کار سیاسی می کنند، باید با حواس جمع بود.
دویست میلیون تومان مقام معظم رهبری
جوابیه وزیر خارجه ترکیه به خامنهای