Monday, Dec 30, 2024

صفحه نخست » بهار می‌شود ولی، ویدا فرهودی

Vida_Farhoudi_2.jpg

بهار می‌شود ولی به صورتش چوبنگری
به یاد آورد تورا نوید روز دیگری

نوید دور سالیان شروع سرخ عاشقان
که بود در نگاهشان طلوع ناب اختری

تمام شهر شورشد در آن زمان از آرزو
وقهر کهنه داد جان به هر کجای دفتری

دمید شعر آتشین ز پشت توده‌های خس
و سوخت کینه تا دهد روان به روز بهتری

بلور یخ شکفته شد ز جای جای برگ آن
شکوفه زارتازه زا به دست سبز باوری

گشود پنجه شبنمی. به روی نرم غنچه‌ها
ومست شد هوا که دأشت ز نو بهار یاوری

بهار راست می‌رسد کنون ز پشت چله‌ای
که یاد آورَد تورا ز اهرمن نگون تری

بهار می‌شود هراس نی زدیو فتنه‌ها
جوانه پای بسته بر طلوع‌ها، چوبنگری

ویدا فرهودی
زمستان ۱۴۰۳



Copyright© 1998 - 2025 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy