کارتر؛ نه ایران را شناخت و نه شاهنشاه را!
عرفان قانعی فرد - کیهان لندن
سهم ایالات متحده در بلوای ۵۷ واقعیتی غیرقابل انکار است. ریگان بارها گفت که سیاست غلط آمریکا در ایران باعث سقوط شاه شد که لکه سیاهی در تاریخ آمریکاست. (مناظره تلویزیونی/ نوامبر ۱۹۸۴)
درواقع امر، بدون توجه به ۳۷ سال اتحاد شاه فقید با آمریکا در منطقه خاورمیانه، کارتر فرش را از زیرپای شاه کشید. (جرج بوش / ۲۶ ژانویه ۱۹۷۹) وقتی کههایزر را به ایران فرستاد تا ارتش را فلج کند. (ریچارد نیکسون / پولیتیک اینترنشنال، بهار ۱۹۸۱) خود کارتر معتقد است که از سیاستهای مزورانه سالیوان (سفیر باورمند به مصدقیون) پیروی کرده است (کتاب خاطرات کارتر، ۱۹۸۲، ص ۴۴۳) و مقامات آمریکا سیاست کارتر را مزورانه و تفکر سالیوان را منحرفانه نامیدند (شومر، ۱۹۸۰، ص ۱۴۸)
البته بعدها برژینسکی هم گفت که قیام سیاسی علیه شاه تحت حمایت آمریکا بود (کتاب قدرت و اصول، ۱۹۸۳، ص ۳۵۶) و عاقبت، شاه را از تاج و تخت برکنار کرد. (کیسینجر، مجله اکونومیست، ۱۰ فوریه ۱۹۷۹) و همان سیاست غلط هم باعث سقوط شاه شد و هم ایران را به گورستان تاریخ فرستاد. (مصاحبه با الکساندر هیگ)
کارتر از دور بلوای ۵۷ و بحران ایران را نظاره میکرد. وزارت خارجه او هم دشمنی خاصی با شاه ایران داشت. (برژینسکی، همان، ص ۳۵۵) اما شاه دریافت که آمریکا و کارتر برنامهای برای کمک به وی ندارند و سیاست آمریکاییها خیالبافی است. (سالیوان، خاطرات، ۱۹۸۱، ص ۳۳۶)
حضرات وزارت خارجه حکومت کارتر هم بارها برای سفیر آمریکا پیام دادند که شاه را از عواقب حقوق بشر آگاه کند (گزارش ایکاونتر، نوامبر ۱۹۸۴) و بعدها در تاریخ ثبت شد که حکومتی سردرگم و ریاکار و مزور بود و اشتباهات وی در مقابل بحران وخیم و تشنج در ایران مانند یک شخص فلج بود. (مایکل لدین، شکست در ایران، ۱۹۸۰، ص ۲۳۱) و حکومت وقت آمریکا، شاه را در میانه بحران به حال خود رها کرد. (نیکسون، کتاب رهبران، ۱۹۸۴، ص ۳۶۰) کارتر درکی از واقعیت و عواقب مصیبتبار آن نداشت. تصمیم درستی هم نگرفت. (نیکسون، همان، ص ۳۱۲) او نمیخواست بداند که چه زیانهای جبرانناپذیری را به بار خواهد آورد. (برژینسکی، همان، ص ۳۸۰)
سالیوان توصیه کرده بود که کارتر از شاه بخواهد که فورا ایران را ترک کند و با خمینی دوست شود. (کارتر، همان ، ۴۴۳) البته نهادهای امنیتی آمریکا هم سردرگم بودند و کسی حرف دیگری را نمیشنید. (وزیر کشور فرانسه، ۶ نوامبر ۱۹۸۰) و از همه مهمتر، سازمان سیآیای هم از پیشبینی بلوای ۱۳۵۷ یا انقلاب فلاکتبار مُلاها در ایران عاجز بود! و میتوان یکی از مسئولان این وضعیت را کارتر دانست.
کارتر عوامفریبانه اهل موعظههای کشیشوار و اخلاقی بود. (تایم، ۱۰ مه ۱۹۷۶) میخواست به خاطر خدا کار کند (هرالد تربیون، آوریل ۱۹۷۶) اما تا حد زیادی احمقانه مینمود. (لدین، همان)
و شاه فقید هم در مصاحبهای از خجالت کارتر در آمد و گفت: «بزرگترین اشتباهم توجه به توصیههای مقامات آمریکا بود و همه تروریستهای آدمکش را آزاد کردم و گذاشتم تا دستههای جنایتکار را برای آدمکشیهای تازه رهبری کنند.» (واشنگتن پست، ۲۲ ژوئن ۱۹۸۰) شاه فقید هوشمندانه به سالیوان گفته بود: «نمیفهمم چرا سیآیای علیه من با این شدت به فعالیت برخاسته!» (سالیوان، همان، ۱۹۸۱، ص ۱۵۶)
شاه فقید به درستی میدانست که چه فاجعهی ویرانگری در راه است. کارتر با آن دستگاه سیاسی و اطلاعاتی خود عامدانه همراه مخالفان شد تا به شاه فشار بیاورد. بعدها رئیس سیا سخنان شاه را تائید کرد و گفت: «اگر ما هوشیاری بیشتری نشان داده بودیم، سیاست آمریکا در جریان وقایع نافرجام ایران میتوانست صورت دیگری پیدا کند. (ترنر، نیوزویک، ۵ مارس ۱۹۷۹)
کارتر سیاستی غیرواقعبینانه، ناشیانه، کوتهبینانه، حسابگرانه و پر از ضعف و تردید و تغییر جهت داشت که فاجعهای برای جهان به بار آورد. (شفا، جنایت و مکافات، ص ۶۱۱)
رفتار بسیار زشت و غیرانسانی کارتر با شاه بیمار هم که نیازی به گفتن ندارد. کارتر همان کسی است که در میان رهبران جهان، فورا خمینی را «مقدس» نامید و او را فردی مذهبی و معتدل قلمداد کرد! روابط خمینی و کارتر هم قبل از ۱۳۵۷ بر همگان عیان شد. (گزارش بی بی سی ۲۱ مه ۲۰۱۶) و بعدها هم روزنامه «توس» در آخرین شماره خود، گفتگویی با ژیسکار دستن منتشر کرد که گفت« «آمریکا زنگ خاتمه حکومت شاه را به صدا در آورد، چون کارتر امیدی به بقای رژیم شاه نداشت». (روزنامه توس ، چهارشنبه ۲۳ شهریور ۱۳۷۷)
وقتی هم که خمینی گروگانگیری کرد، کارتر اول نامه ملتمسانه به خمینی نوشت و بعد دعا میخواند و آمین میگفت. (جودی پاول، خاطرات، ۱۹۸۴، ص ۴۴) گرچه بعدها با هواپیما نیرو به ایران فرستاد تا شاید عملیات نجات موفق باشد. کارتر رئیس جمهور ضعف و تردید بود. حکومت او توالی تناقضها و خطاها و ناشیگریهای پیاپی بود که نتیجهی آن، بیاعتباری دولت ناهماهنگ او و بیاعتباری جهانی سیاست آمریکا بود. (شفا، همان، ص ۶۲۴)
خود آمریکاییها هم بعدها در کتابهایشان بارها و بارها رفتارهای عوامفریبانه و جنجالی کارتر را به نقد کشیدهاند. (رونالد کسلر، سرویس امنیتی رئیس جمهور، فصل کارتر، ۲۰۰۳) کارتر یکشنبه ۲۹ دسامبر ۲۰۲۴ در ۱۰۰ سالگی رفت. اما سیاست کارتر ۲ (اوباما) و کارتر ۳ (جو بایدن) همچنان درباره جمهوری اسلامی ادامه یافت. شاید مرگ او باعث پایان این سیاست و میراث شوم آن شود. در هر حال اما جهان در دوران کارتر با رشد بنیادگرایی اسلامی روبرو شد و هنوز هم جنگ علیه تروریسم ادامه دارد.
ممنوع الاُتومبوس!
كاردی كه به استخوان رسيده است