علی خامنهای بر تابوت دو بازوی ولایتش که به ضرب گلوله آبدارچی اتاق اعضای دیوانعالی کشور در ۱۱ ثانیه کشته شدند، با بغض نماز میخواند و خدا را سپاس میگوید که آقایان مقیسه و رازینی را «عاقبتبخیر» کرد و به فیض شهادت نائل شدند، پس خوشا به سعادتشان
علیرضا نوریزاده - ایندیپندنت فارسی
چند هزار کیلومتر دورتر با فاصله کوتاهتر از چند ساعت، در ساختمان کنگره آمریکا مراسم تحلیف دونالد ترامپ برگزار شد. اسقفهای کاتولیک و لوتری و پروتستان، خاخام بنیموسی و روحانی شیعه ضد رژیم نیمعراقی و نیمایرانی، موذن رنگینپوست آمریکایی و... هریک به زبانی سخن از مهرش گفتند.
تصویری که رژیم ۴۶ سال است از آمریکا ترسیم میکند، این است: جامعهای فاسد و شیطانی، مروج کفر و زندقه و دشمن بشریت و آزادگی و مساوات. اما آنچه من میدیدم، جز منظری دلنشین از ایمان نبود.
هربار که زمزمهای به نیایش برمیخاست، چشمهای بسته انسانهایی را میدیدم که آوای صلح و دعای خیر بر لب داشتند. هیچکس از نام خدا نمیپرسید که خدا است یا اورمزد، لُرد است یا یهوه، بوداست با برهما، الله است یا آفریدگار؛ خدای آنها مشترک بود، زیبا، بخشنده، پاسدار صلح و پاینده. حسرت میخوردم که در وطنم مشتی فریبکار خدا را مصادره کردهاند و هر روز دروغی تازه به پایش مینویسند.
رئیسجمهوری آمریکا علیرغم سوءقصد به جانش، آرام و خونسرد، به احتمال زیاد بدون جلیقه ضدگلوله، چندین ساعت در مراسم تحلیف در کنگره و بعد ورزشگاه نزدیک به کاخ سفید گفت و خواند و با همسرش به رقص آمد و از آرمانهایش گفت. عشقش به وطن، پرچم کشورش و فردای سرفراز آن در بند بند کلماتش حس میشد.
رهبر جمهوری اسلامی اما روضه خواند و بغض کرد و مرگ را ستود.
خلوص حاضران در واشینگتن و نمایش فریب در حسینیه رهبر جمهوری اسلامی، چند نوبت به تاملم کشاند. پیش خود میگفتم آن سو از زندگی میگویند و این سو از مرگ و به ۴۶ سال فریب میاندیشم. خمینی را به یاد میآورم؛ همان روز ورودش با آن «هیچی» مرگبار و بعد سخنان مزورانهاش در بهشت زهرا، شب خونین ژنرالها بر بام مدرسه رفاه، هزاران کشته و بنیان نهادن امپراتوری ترور و هشت سال جنگ.
روزی که رفت، کسانی بر رفتنش گریستند، اما بسیاران شادمانه به امید روزگاری بهتر نشستند. ۳۶ سال بعد، جانشین او برای ۹۰ میلیون هموطنش امیدی به فردای بهتر باقی نگذاشت. ایران سربلند را به عجز و فقر کشاند تا مالیخولیای جنونآلودش را به ایران و منطقه تحمیل کند.
آتشبس در غزه آخرین ضربهای بود که برجان و جهانش فروآمد.
همه آمار و ارقام را دارید. من هم نوشتهام که از فردای به تخت نشستن خمینی، رویای تسخیر منطقه را با ثروت ملت ایران پیوند دادند. بیش از دهها میلیار دلار به کیسه دلشدگانی رفت که اوج نمایششان را در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ با گلوله و مرگ و آتش و ویرانی مشاهده کردیم. جدولی نهچندان بزرگ را از آنچه ولی فقیه برای نیابتیهایش تاکنون هزینه کرده، برابرتان بگذارید؛ همان نیابتیهایی که امروز اسرائیل چشمان «مقام معظم رهبری» را در عزای آنها، به اشک و خون آلوده است. گروههایی که از فردای انقلاب، به طور منظم از رژیم جمهوری اسلامی کمکهای مالی دریافت کردند و بعضی بودجه سالیانه مشخص داشتند.
در حزبالله لبنان، علاوه بر میلیشیای داوطلب که حقوقی بین ۱۵۰ تا ۳۰۰ دلار دریافت میکردند، در آستانه ۷ اکتبر ۲۰۲۳، حدود ۱۶ هزار کادر و جنگجوی ثابت و کارمند و کارشناس صاحب کارت حقوقی بودند. این افراد حقوقی معادل ۵۰۰ تا پنج هزار یورو در ماه دریافت میکردند. دبیرکل حزب، معاونانش، روسای دوائر و فرماندهان منطقهای همراه با کارکنان بخش رسانهای (تلویزیون المنار و روزنامهها و مجلات و سایتهای حزب و یک تلویزیون لبنانی با رنگوبوی غیراسلامی و مدیری غیرلبنانی) هم مستمریهای کلان داشتند. نصرالله و نعیم قاسم هم که علاوه بر معاونت دبیرکل، نماینده خامنهای در لبنان بود، بودجه مخصوص داشتند.
بودجه سالیانه حزبالله در اکتبر ۲۰۲۳ بیش از ۹۰۰ میلیون دلار بود. یادتان باشد که از فردای جنگ ۳۳ روزه اسرائیل و حزبالله، بیش از ۶۰۰ میلیون دلار برای بازسازی مناطق تحت نفوذ حزبالله در جنوب لبنان و بخش جنوبی بیروت به حزبالله پرداخت شد که یک فقره آن همان چک ۳۵۰ میلیون دلاری سیدعلی آقا به سید حسن نصرالله بود.
خامنهای این پول را از محل فروش خانه ۵۰ متری ابوی در مشهد تامین نکرد، بلکه این پول کلانــ که میشد از محل آن اعتبار لازم را برای افزایش حقوق کارگران شرکت واحد فراهم کرد و به فریاد بیماران تهیدست رسیدــ به فرمانش به سه شماره اعطا شد.
مطالب بیشتر در سایت ایندیپندنت فارسی
یک بار گفتم و نوشتم که خامنهای به شنیدن خبر بیوه شدن زن حزباللهی یا یتیم شدن کودک شیعه اهل جنوب لبنان احتمالا غصهدار شده و امکان دارد خواب به چشم مبارکشان راه نیابد. در حالی زجر و درد و فقر میلیونها کارگر ایرانی احساسات مبارک را بر نمیانگیزاند و اصلا اعتنایی ندارد که اعتیاد در بین جوانان چه میکند و وضع فحشا از سر فقر و ناچاری در قم به کجا رسیده است. او دل در گرو مهر حماس و جهاد و حزبالله و جیش المهدی و حوثیها داشت و دارد، بنابراین در قلبش جایی نمانده است که از آن اهالی خانه پدری شود.
نیابتیهای عراق هم با آنکه با غارت ثروت ملتشان وضع مالی خوبی دارند، همچنان از سپاه قدس مزد میگیرند. میزان این کمکها در سال گذشته به گفته مقامها و رسانههای عراقی، بیش از ۵۰۰ میلیون دلار بوده است. بخشی از این پول از طریق بنیاد بازسازی عتبات عالیات تامین میشود.
حرکت نجبا، عصائب اهل حق ، جیش ابوالفضل العباس از جمله برخوردان از خزانه ایراناند. البته به شماری از روحانیون نجف و کربلانشین بهمنظور ترویج اندیشههای ولایت فقیه و جمعآوری هوادار برای سیدعلی خامنهای هم کمکهای ویژهای پرداخت شده است. گروههای زیرزمینی شیعه و سنی در عراق نیز کمکهای مالی و نظامی نامحدودی دریافت کردند و میکنند. همینطور شماری از شخصیتهای عراقی کرد و عرب و شیعه و سنی که کد حقوقی و مستمری منظم ماهیانه از جمهوری اسلامی دارند.
بودجه تیم حماس در قطر و ترکیه و لبنان سه برابر شده و جهاد اسلامی هم بهعنوان وفاداران به اندیشه ولایت و ۴۰ــ۳۰ شیعهشده در جمع رهبران و کادر اصلیاش، علیرغم محدودیت عملکردش، از مراحم ویژهای برخوردار بوده است. تنها اسماعیل هنیه، رئیس شورای سیاسی حماس، در دو سفر به تهران بیش از ۲۰۰ میلیون دلار، محمود زهار وزیر خارجه پیشین کابینه ائتلافی فلسطین و از رهبران قدیمی حماس (پیش از ۷ اکتبر) ۶۲ میلیون دلار کمک دریافت کردند.
جهاد اسلامی، این نوزاد کجومعوج رژیم که از شکم حماس بیرون آمد، با داشتن نزدیک به ۷۰۰ جنگجو و کادر رهبری داخل و خارج، بیش از ۹۰ میلیون دلار در سال برای ملت ایران، هزینه داشته است.
گروه فتح انتفاضه و جبهه خلق برای آزادی فلسطینــ فرماندهی عمومیــ به رهبری احمد جبریل (تا قبل از مرگش) و بقایای دارودسته جورج حبش نیز از کیسه پرفتوت ولی فقیه هرازگاه مبلغی برخوردار میشدند.
گروههای افغان چه قبل از طالبان و چه بعد از سلطه طالبان همهگاه از مواهب مالی برخوردار بودند تا برای رژیم در سوریه «گوشت دم توپ» و برای سرکوبی مردم وطنمان، نیرو تامین کنند.
حرکت تنفیذ فقه جعفری در پاکستان که میلیشیای بعضا آموزشدیده در ایران دارد، سالیانه میلیونها دلار کمک از ایران دریافت میکرد و میکند تا در برابر جیش صحابه سنی افراطی چیزی کم نیاورد.
حداقل هشت واحد نیمهعلنی حزبالله در حاشیه خلیج فارس، آفریقای شمالی و جمهوری آذربایجان هم از کمکهای مالی سپاه و دکانهایی مثل سازمان تبلیغات و سازمان ارتباطات و فرهنگ و مجمع جهانی اهل بیت والبته جامعه المصطفی العالمیه برخوردار میشوند.
علاوه بر این گروهها، دارودستههایی مثل گروه شیخ زکزکی در نیجریه و مالی و ماداگاسکار نیز همه ساله میلیونها دلار از کیسه ملت ایران نصیب میبرند.
این کمکها را که روی هم بگذارید و میزان کمکها در سالهای رفته را به طور تقریبی حساب کنید؛ آن وقت درمییابید رژیمی که از دادن ۵ درصد اضافه حقوق به بازنشستگان، معلمان و کارگران ابا دارد و تظاهرات کارگران و معلمان و طبقات محروم را به شدیدترین وجهی سرکوب میکند، ثروت ملت ایران را چه آسان خرج ستونهای مقاومت کرده و با کشته شدن صدها تن از آنها به دست اسرائیل، چه سرمایه هنگفتی از ثروت ملت ما به آتش کشیده شده است.
دونالد ترامپ در سخنانش از بازگشت عظمت آمریکا گفت؛ از نشاندن پرچم کشورش در مریخ. از رویایی گفت که به دیده هر شهروند آمریکایی موجد غرور و سربلندی میشود. سیدعلی اما با جلیقه ضدگلوله از مقاومت گفت و ذلیل کردن آمریکا و اسرائیل.
برایش در جوار خانهاش نمایشگاه برپا کردند تا بگوید: «آن متوهم خیالباف اعلام کرد که ایران ضعیف شده است. آینده نشان خواهد داد چه کسی ضعیف شده است.» و در جایی دیگر آتشبس در غزه را «نشانهای آشکار از تحقق پیشبینی [خودش] در زنده بودن و زنده ماندن مقاومت» دانست.
رهبر رژیم در برابر تهدید ترامب مبنی بر برقرار کردن تعرفه ۱۰۰ درصدی برای کشورهای عضو بریکس در صورت استفاده از ارزی به جز دلار، از کرامات بریکس گفت: «امروز یکی از مشکلات ما آویزان شدن به دلار است» و البته به سران مافیای اقتصادیاش در سپاه توصیه کرد هرچه زودتر در اندیشه جایگزین کردن بریکس در معاملات بینالمللی باشد.
ممکن است بعضی از شما در بخشهایی از سخنان ترامپ نیز وهمی خارج از واقعیتهای جهانی ببینید اما آثار وهم مهمترین ابرقدرت جهان با خیالات و اوهام خامنهای که ثروت و اعتبار و منزلت مردمانش را قربانی توهماتش کرد، تفاوت بسیار دارد.
در کمتر از یک هفته از آغاز ریاستجمهوری ترامپ در آمریکا و در ایران، چند روز پس از قطع دو بازوی قضایی رهبر، بنگرید و لبخند فتح بر لبان آمریکا و رنج و اندوه را در چشمهای بیفروغ ملت بزرگمان رصد کنید. اما تردید نداشته باشید که ایران با دستها و اراده پولادین مردم برای تغییر وضع، بار دیگر جایگاه شایسته خود را باز خواهد یافت.
پرسشهای جدید من درباره حادثه بالگرد
درخواست فوری احمد زیدآبادی از محسنی اژه ای