سخنرانی طوفانی دونالد ترامپ در ساختمان کنگره که تمام شد، احتمالا مقامهای جمهوری اسلامی نفسی به راحتی کشیدند که دست کم در نخستین سخنان رئیسجمهوری جدید ایالات متحده، ردی از ایران نبود
اما این راحتخیالی دوام چندانی نیاورد، ترامپ ساعاتی بعد پیش از امضای فرامین اجرایی اولیه خود یاد ایران کرد.
با این که او از سابقه اعمال سیاستهای دولت نخست خود بر ایران سخن میگفت اما آشکارا مشخص بود که دونالد ترامپ با یادآوری آن خاطره، چراغی برای آینده این رابطه روشن کرده است.
آمادهایم اما نگرانیم
به گفته ترامپ ایران در دوره دولت نخست او، ورشکسته شده بود هر کس که از ایران نفت میخرید از تجارت با آمریکا محروم می شد، چین از ایران نفت نمیخرید، هیچ کشوری از ایران نفت نمیخرید و پولی برای ایران نمانده بود.
او حتی حمله مرگبار هفت اکتبر ۲۰۲۳ حماس به اسرائیل و گروگانگیری پس از آن را با رویکرد متفاوت دولت بایدن در قابل تحریمها علیه ایران مرتبط دانست، چرا که به گفته رئیسجمهوری آمریکا، اگر آن وضعیت باقی میماند ایران آنقدری بیپول میشد که دیگر حماس و حزبالله را تغذیه نمیکرد.
همین چند جمله کافی بود تا صبح سهشنبه چهارراه استانبول تهران و بازار ارز و طلا شاهد ثبت رکوردهایی جدید بود، حال آنکه همزمان با پخش مراسم تحلیف ریاستجمهوری در واشنگتن، عبدالناصر همتی، وزیر امور اقتصادی و دارایی در برنامهای زنده به مخاطبان اطمینان میداد که دولت آمادگی دوره دوم ریاست جمهوری ترامپ را دارد و فشار حداکثری شکست خورده است.
همتی در همان گفتوگو اذعان کرد که در سال ۱۳۹۹، همزمانی فشار حداکثری و فراگیری کرونا، درآمدهای نفتی ایران را به ۷ تا ۸ میلیارد دلار رساند.
اما این به ظاهر مرور خاطرات گذشته، دستی هم در آینده دارد، اینکه هر دو سوی مناقشه به این میاندیشند که آن روزگار میتواند بار دیگر، تکرار شود.
۳۰ میلیارد دلار علی الحساب
خبرگزاری بلومبرگ در گزارشی اثر پذیری اولیه و مستقیم اقتصاد ایران از بابت کاهش صادرات نفت ایران و از سرگیری فشارهای ایالات متحده بر اقتصاد ایران را تا ۳۰ میلیارد دلار ارزیابی میکند.
زیاد داود، یکی از دبیران خبرگزاری بلومبرگ، با فرض کاهش روزانه یک میلیون بشکه از صادرات نفت ایران و با در نظر گرفتن قیمت ۸۰ دلاری هر بشکه نفت و احتساب تخفیف ۳ دلاری در هر بشکه نفت ایران، خسارت روزانه اقتصاد ایران در این سناریو را ۷۷ میلیون دلار محاسبه کرده که در پایان سال، مجموع این زیان به ۲۸ میلیارد دلار بالغ میشود.
این رقم در حدود ۷ درصد تولید ناخالص داخلی ایران است.
با این حال در گزارش بلومبرگ به پیچیدگی و دشواریهای پایان دادن به روند صادرات پنهانی نفت ایران به چین هم اذعان شده است.
بخش دیگری که تحریمها بر آن متمرکز خواهند شد، صنعت پتروشیمی است که در تمام این سالها به گاو شیرده اقتصاد ایران بدل شده است.
بنا بر اعلام احمد مهدوی ابهری، دبیرکل انجمن صنایع پتروشیمی، صنعت پتروشیمی بزرگترین عرضه کننده ارز در کشور است و۳۰ درصد عرضه ارز در ایران را تامین میکند.
فریبرز کریمایی، قائممقام انجمن صنفی کارفرمایی صنعت پتروشیمی در جایی گفته بود: «صنعت پتروشیمی در اوج تحریم یعنی سالهای ۹۷ تا ۱۴۰۱، بیش از ۵۴ میلیارد دلار برای ایران ارزآوری داشت.»
برای طراحان فشارهای تحریمی، این اعداد و ارقام به اندازه کافی جذاب هستند تا با فشار بر بازارهای صادراتی و روند تجارت این فرآوردهها، اعمال محدودیت در مسیر جابهجایی پولی و بانکی تجارت آنها، مانعتراشی در مسیر حملونقل و صادرات این تولیدات و بالاخره با عقبنگاهداشتن تکنولوژیک و دشوار سازی امر تامین قطعات و تجهیزات صنعت پتروشیمی در ایران، بخش ارزآور اقتصاد ایران را تحت فشار بگذارند.
جدال پشت تریبون، رکوردشکنی در استانبول
یک هفته از آغاز به کار ترامپ در کاخ سفید نگذشته، جدال کلامی در دو سوی اقیانوس بالا گرفته است، واکنش رهبر جمهوری اسلامی در پاسخ به سخنان دونالد ترامپ که ایران را ضعیفتر از قبل توصیف کرده بود و توصیههای او به اجتناب از دلار یا حرکت حداکثری به سمت ائتلافهای اقتصادی همچون بریکس، نشانههایی از بالا گرفتن سطح تنشهاست.
تنشهایی که مهمترین قربانیان آن شهروندان و فعالان اقتصادی حیران از رکوردشکنیهای دلار و افت بیش از پیش ارزش پول ملی هستند.
روند کاهش ارزش پول ملی در برابر دلار طی همین روزها با شدتی بیشتر از قبل همچنان ادامه دارد.
قیمت دلار در بازار آزاد ایران فقط در سه ماه اخیر و از زمانی که احتمال پیروزی دونالد ترامپ جدی شد، حدود ۲۳ درصد رشد کرده و ارز مرز ۸۴ هزار تومان نیز فراتر رفته است.
تبعات ناشی از شوکهای قیمتی در بازار ارز با دامن زدن به انتظارات تورمی اثری دومینو وار میسازد، تقاضاهای احتیاطی و سفتهبازی را به این بازار روانه میکند که خود به سقوط بیشتر پول ملی دامن میزند.
اما اثر افزایش نرخ ارز از زاویه گران شدن قیمت مواد اولیه، ماشینآلات و کالاهای واسطهای وارداتی نیز قابل توجه است.
تلاش دولت برای یکسانسازی نرخ ارز، حذف سامانه نیما و جایگزینی آن با بازار ارز توافقی نیز بخشی از همین نگرانی است.
بر اساس اعلام سازمان توسعه تجارت در نیمه نخست امسال، ۸۴.۲ درصد از کل واردات انجام شده کالاهای واسطهای و سرمایهای بودند که برای تولید کالا و خدمات در داخل ایران استفاده میشوند.
به طور میانگین در پنج سال گذشته، ۸۵ درصد از کل ارزش واردات، مربوط به وارداتی اقلامی بوده که در فرآیند تولید کالا و خدمات نقش داشتهاند.
این حجم بالای وابستگی تولید داخل به اقلام وارداتی، افزایش شدید نرخ ارز را ترسناکتر هم میکند و در عین حال به حساسیتها برای هر تغییر سیاستگذاری ارزی میافزاید.
قیمت حواله دلار در زمان اعلام نتایج انتخابات ریاستچمهوری آمریکا در آبانماه در کانال ۴۹ هزار تومان در نوسان بود و این روزها با حذف سامانه نیما قیمت حواله دلار در بازار ارز توافقی از ۶۶ هزار و ۷۰۰ تومان گذر کرده است، بیشتر از ۳۵ درصد افزایش که مستقیم بر قیمت تمام شده کالا و خدمات وابسته به اقلام وارداتی تاثیرگذار خواهد بود.
درد، یکی دوتا نیست
به این مجموعه، تلاقی ناترازیهای مختلف اقتصاد ایران را نیز باید افزود، اگر تا پیش از این کورسوی امیدی برای جذب سرمایه خارجی با هدف رفع برخی از این ناترازیها قابل تصور بود، با تشدید تحریمها و اعمال فشارهای سیاسی میبایست این پرونده را مختومه تلقیکرد.
اما همه اینها یک سوی ماجراست، سوی دیگر نشانههایی از هر دو سوی این مناقشه برای رقم زدن سرنوشتی متفاوت است، دونالد ترامپ سرشناسترین چهرههای دولت پیشین خود در مقابله با ایران را در این دوره به کار نگرفته است و در تهران، مقامهای دولتی به یکباره یادآوری میکنند که رهبر جمهوری اسلامی اجازه داده با هر کشوری به جز اسرائیل مذاکره شود.
ارسال پیامهای متناقض بخشی از این سریال بیپایان است که اگر در عرضه سیاستورزی و دیپلماسی قابل تحمل باشد برای اقتصاد، طاقتفرساست.