سرمقاله روزنامه سازندگی، ش ۱۸۹۶ چهارشنبه ۱۰ بهمن ۱۴۰۳ ص ۱ و ۶
شایعه به عنوان موضوعی مهم در مباحث تاریخی و سیاسی و در مباحث حوزه ارتباطات و رسانه و روانشناسی و حتی کلامی، هرچه بیشتر مورد توجه قرار گیرد به تدقیق و تصحیح بیشتر بحث میانجامد زیرا از لحاظ منطقی درست و صحیح بودن یا نبودن ماده استدلال و ساختمان استدلال، موجب نتیجه درست یا نادرست میشود.
چندی پیش دوست فرهیخته اقای بهروز گراوند دانشجوی تاریخ از پژوهشکده امام خمینی و انقلاب اسلامی برای رساله دکترای خود پرسش هایی را درباره نقش و کارکرد شایعه در تحولات اجتماعی و سیاسی ایران، به ویژه در پیروزی انقلاب و سالهای نخستین بعد از انقلاب اسلامی، داشتند. بخشی از پاسخ را به مناسبت این ایام در قالب مقاله زیر تقدیم میکنم.
شایعه یک رسانه شفاهی بدون دروازه بانی و درست سنجی و ارضا کننده حس ماجراجویی و سوار بر هیجان عمومی است و گاه مایهای از واقعیت دارد و بسیار شاخ و برگ داده شده است و گاه هیچ بهرهای از واقعیت و حقیقت ندارد. شایعات نوع اول اثرگذاری و پایداریشان بیشر است و با ضرب المثلهای عامیانهای مانند «تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها» پشتیبانی میشود.
شایعه گاهی سازمان یافته و برنامه ریزی شده است و گاهی بر اثر «دهن بینی» ویا «حرفی برای گفتن داشتن»، نقل شده و اشاعه مییابد. نوع سازمان یافته آن کارکرد بیشتر و موثرتری دارد. هدف از شایعه سازمان یافته، مشوب کردن ذهن مخاطب و فلج کردن ذهنی و پنهان شدن یا پنهان کردن واقعیتها در پشت شایعه است.
تولید و گسترش و تاثیر شایعه زمینه اجتماعی دارد. در جامعهای که مردم از وضع موجود بیزار باشند انچه در تخریب این وضعیت باشد را بیشتر دوست دارند بشنوند و انتشار بدهند.
پیشتر در کتاب تولد یک انقلاب آمده است: «البته شگردهاى روانى تاریخ مصرف محدود دارند و با گذشت زمان کارآمدى خود را علیه رقیبى که هوشیار شده و عملیات روانى بودن آن را شناخته از دست مىدهد اما در مورد انقلاب ایران تجربه نوینى بود. آنچه در کتاب بررسى انقلاب ایران پیرامون الله اکبرهاى شبانه گفته شد خود مثال بارزى از این تاکتیک موثر است.
عملیات روانى حتى در سطوح پایین نیز به عنوان یک روش پرفایده و کم هزینه در برابر یک رژیم پلیسى دنبال مى شد. هر چند نمى توان گفت که به نحو سیستماتیک در تمام سطوح عملى مى شد اما استفاده از این روش چنان عادى و به هنجار تلقى مى شد که در نشریاتى که از سوى نهادهاى رسمى جمهورى اسلامى عرضه شده است نیز بدان تصریح داشتهاند. «ما از سال ۳۲ با یک سازمان منظم در بیشتر تظاهرات شرکت مى کردیم و در یک برنامه منظم افراد را در نقاط مختلف تعلیم مى دادیم که [در تظاهرات سال ۵۷] چگونه دست به خرابکارى و حمله به ساختمان هاى دولتى و سینماها و باجه هاى تلفن که در معرض دید مردم بودند و آتش سوزى مى زدیم و کنارى مى نشستیم و این شعارها را هم مى دادیم تا همه تقصیرها را به گردن دولت بیندازیم: ما بت شکنیم، شیشه شکن نیستیم». در سال هاى اولیه انتشار مجله پیام انقلاب ارگان سپاه پاسداران نیز محسن رضایى فرمانده کل سپاه در آن زمان طى مصاحبه اى درباره «تاکتیک هاى انقلاب» استفاده از حربه پخش شایعه علیه رژیم را به عنوان یکى از این تاکتیکها نام برد» (۱۳۸۱ صفحه۱۳۶).
در ادامه و تکمیل ان میافزایم که: چند موج کوچک و بزرگ شایعه توانست سبب فروپاشی مقبولیت و باعث بی اعتباری کامل سیستم پهلوی بشود و در حد خبر و واقعیت جا باز کند. سینما رکس آبادان و دیدن امام در ماه دو مورد معروف است که بیشتر از جنبه سیاسی و عقیدتی مورد توجه قرار گرفتهاند تا «نقش شایعه» ولی جا زدن کشتههای تصادفات به جای شهدای انقلاب در بهشت زهرا و انتشار تصاویر آن که سبب تهییج میشد، تشییع جنازه سوخته در آتش سوزی سینما شکوفه نو در میدان گمرگ به عنوان کشته ساواک، کشف شکنجه گاه مخفی خیابان بهار، امار چند ده برابری زندانیان سیاسی، کشته شدن آیت الله غفاری و آیت الله سعیدی زیر شکنجه و حتی شایع شدن اینکه سر آیت الله غفاری را با مته سوراخ کردهاند، تجاوز به خانم اعظم طالقانی در حضور پدرش برای مجبور کردن او به اقرار و همکاری، ریختن زندانیان سیاسی در دریاچه نمک قم، چهارهزار کشته در میدان ژاله، حضور نیروهای اسراییلی در میدان ژاله برای تیراندازی به مردم، آمار ۶۵ هزار شهید در انقلاب اسلامی سال ۱۳۵۷ و مواردی دیگر، فرصت تردید کردن در آنها را سلب میکرد. نادرستی بسیاری از آنها با گذشت زمان آشکار شد که فعلا مجال بررسی توضیح تک تک آنها نیست.
نکته مهم اما این است که عین همین روشها و شایعات در حال حاضر از سوی مخالفان جمهوری اسلامی علیه آن نیز جریان دارد و گاه آنقدر شباهت دارد که برای مثال حضور چریکهای فلسطینی یا حزب لله لبنان در تیراندازی به معترضین جای حضور نظامیان اسراییلی در ۱۳۵۷ را میگیرد. درباره زندانیان و کشتهها نیز مشابهت زیادی وجود دارد. بعضا برخی دروغها و شایعات توسط تلویزیونهای فارسی زبان به عنوان «خبر» به خورد مردم داده میشود. تاکنون چند بار بی بی سی خبری را تصحیح یا عذرخواهی کرده ولی تلویزیونهای دیگر چندین برابر خبرسازی کردهاند و چون هدفمند بوده، تصحیح یا عذرخواهی در کار نبوده است. جالب اینکه این شیوه فقط علیه حکومت نبوده حتی علیه مخالفان حکومت که با این رسانهها همسو نبودهاند نیز رخ داده است.
شایعه گاهی تواند در شکلدهی افکار عمومی موثر باشد. نمونه ان انتساب آتش زدن سینما رکس آبادان به رژیم شاه است. در واقع از میل به اینکه مردم دوست داشتند چنین خبری بشنوند و ان را برای پیشبرد اراده خود به کار گیرند، بهره برداری شد.
شایعه را به عنوان بخشی از جنگ روانی مطرح کردهاند. شایعه به مفهوم سنتی، نوعی خبرسازی و جعل خبر بود که اکنون در شبکههای اجتماعی تحت عنوان خبرهای فیک معروف است. نمونههای آن در اخبار سوریه مشاهده شد. چند نمونه را که به عنوان مستند یک مقاله ذکر کرده بودم عینا در زیر نقل میکنم:
در مقالهای با عنوان: «کارکرد اخبار فیک در مورد سوریه» اوردهام: پس از سقوط رژیم مستبد بشار اسد در سوریه، تصاویر فراوانی در شبکههای اجتماعی درباره زندانها و زندانیان آزاد شده در سوریه دست به دست میشد که بعضاً بسیار تکان دهنده بود. بعضی برای نشان دادن بطلان حمایت ایران از یک رژیم مستبد و جنایت پیشه، سعی میکردند هرچه بیشتر این عکسها و گزارشها را منتشر کنند، بعضی هم با ادعای این که اینها افراد، داعشی و تروریست بودند چنین جنایاتی را توجیه میکردند. طبعاً بررسی و تحقیق درباره درست سنجی اخبار برای این افراد در اولویت نیست.
حتی خود نگارنده در مواردی با وجود بررسی و تحقیق در مورد یک خبر، باز هم لغزیده است. هرچند بررسیها، لغزشها را کاهش میدهند اما تجربه شخصی نشان میدهد باید بسیار محتاط بود و وسواس داشت.
صنعت تنبل پرور فوروارد نیز سبب شده است که عدهای از افراد به طور کاملاً غیرمسولانه و بدون هیچ بررسی و تحقیقی، صرفاً به دلیل آنکه از مطلبی خوششان آمده یا همسو با نظراتشان یافتهاند، یا تحت تاثیر آن قرار گرفتهاند، دست به انتشار بزنند و توجه ندارند که این شیوه، سبب بی اعتمادی به اخبار شده و موجب میشود که ظلمهای واقعی در حق زندانیان و مردم هم مشتبه شود. به این ترتیب برخی با خبرهای ساختگی و نادرست، ناخواسته به تبرئه و تطهیر ظالمی میپردازند که با آن ضدیت کورکورانه میورزند. سپس ده مورد از اخبار و تصاویر درست سنجی شده را ذکر کردم. (برای دیدن متن کامل بنگرید به https://emadbaghi.com)
با توجه به مصادیق ذکر شده سه نکته در مورد شایعه سازی مدرن در خور توجه است:
۱-جنگ سوریه نشان داد که شایعه و اخبار فیک مقدمهای بر حمله نظامی است. موشکهای پی در پی اخبار فیک دقیقاً همان کارکرد آتش تهیه را در جنگ دارد.
۲- امکات دیجیتال و صنعت فتوشاپ و هوش مصنوعی
عامل موثری در باورپذیر کردن شایعات و اخبار فیک بودهاند.
۳- تکنولوژری جدید، کار تشخیص اخبار واقعی و دروغ را دشوارتر و تخصصی تر و نیازمند دقت و وسواس بیشتر کرده است.
شایعهها چگونه میتوانند تاریخنگاری را تحت تأثیر قرار دهند؟
شایعه اصطلاحا به خبری گفته میشود که با وجود نادرستی یا احتمال نادرستیاش، آگاهانه و با هدف خاصی دامن زده میشود و بعضی در تاریخ میماند و به عنوان روایت یا خبر مورد استناد قرار میگیرد اما اگر شایعه را به معنای عام بگیریم و اعم از خبرهای نادرستی بدانیم که آگاهانه و قصدمندانه یا بدون قصد، پخش شدهاند، میتوان گفت تاریخ، سرشار است از شایعه. "می گویند"ها از مصادیق بارز آن هستند. بخشی از تاریخ را «خاطرات» تشکیل میدهند و خاطرات با حب و بغض آمیختهاند و کوچک نمایی و بزرگ نمایی در آن وجود دارد. همچنین خطای حافظه بسیار زیاد است و چه بسا قصدی در بیان روایت خطا وجود نداشته باشد. فراوان دیدهایم که افرادی حکایتی را میگویند که طرف دیگر روایت آن را بخاطر نمیآورد و حتی ممکن است تصور کند دروغ است یا اگر به ضررش باشد آن را تکذیب کند.
چند سال پیش در یک جمع چند نفره خصوصی آقای عطریانفر خاطرهای را از جلسهای با حضور آقای عبدالله نوری با ذکر تمام جزئیات و افرادی که در جلسه بودند و صحبتها و تصمیمات بیان کرد. آقای نوری به کلی اصل وجود چنین جلسهای را انکار میکرد. این موارد لزوماً دلیل بر دروغ یا جعل نیست چه بسا یک طرف فراموش کرده یا دچار اشتباهی در روایت باشد. گاهی به دلیل مرور زمان خاطرههای در هم آمیخته میشوند. برای مثال چند هفته در سفر ساوه یک دوست قدیمی در حضور من خاطرهای از ۴۲ سال پیش را برای شخص دیگری نقل میکرد و میگفت عاقد آقای باقی و همسرش شهید بهشتی بود و من هم ترتیب این جلسه را داده بودم. ایشان جملاتی را هم از قول ما نقل میکرد در حالی که این روایت از بنیاد نادرست بود زیرا عاقد ما امام خمینی بود و وقتی این موضوع را بیان کردم ایشان اصرار داشت که شما دارید اشتباه میکنید! تا اینکه برایش توضیح دادم من و یکی از دوستانم به نام شهید کریمی، با دو نفر که همکلاسی و هم مدرسهای بودند ازدواج کردیم و شما عقد شهید کریمی و همسرشان توسط شهید بهشتی را با ما اشتباه گرفتهاید.
در نتیجه بجز آنکه شایعه به معنای مصطلح در تاریخ فراوان است اگر شایعه را به معنای عام بگیریم، میتوان گفت شایعه، تاریخ را در چنبره خود گرفته است. به همین دلیل اصول تحقیق تاریخی و درست سنجی روایات در علم تاریخ اهمیت پیدا میکنند.
از همین رو است که در علم درایه که علم تحقیق در اخبار است، خبر متواتر را حجت میدانند در حالی که استاد آیت الله صالحی نجف آبادی در گفتگویی که با ایشان داشتم و بر اتقان روایتی به سبب متواتر بودن اصرار میکردم گفتند خبر متواتر از اخبار دیگر به ویژه اخبار آحاد معتبرتر است اما حجت نیست زیرا اخبار متواتر بسیاری وجود دارند که ثابت شده نادرست هستند.
کانال گفتارهای باقی
https://t.me/emadbaghi
غلط اندر غلط، مهران رفیعی