فرهنگ سیاسی ایران، که ریشه در تاریخ پُربار و پیچیده این سرزمین دارد، امروز بیش از هر زمان دیگری نیازمند بازنگری و تحول است. این فرهنگ، که تحت تأثیر سُنتهای دیرینه، ارزشهای دینی و چالشهای مدرنیته قرار گرفته، در بسیاری از موارد با موانعی جدی در مسیر پیشرفت و اجماع سیاسی مواجه شده است. یکی از مهم ترینِ این موانع، روحیه «تمامیت خواهی» و «تقابل جویی» در ادبیات و کردار سیاسی است که امکان گفتوگوی سازنده و ایجاد تفاهم بین نیروهای مختلف را از بین برده است.
تا زمانی که سیاستمداران، فعالان سیاسی و جامعه مدنی به بازنگری جدی در رفتار، گفتار و کردار خود نپردازند، دستیابی به اجماع و همکاری برای مقابله با چالشهای بزرگ، مانند استبداد و ناکارآمدی سیاسی، نا ممکن خواهد بود. روحیه تمامیت خواهی و تقابل جویی، که در گفتمان سیاسی ما به وضوح دیده میشود، نه تنها مانع گفتوگوی ساده و صریح بین گروههای مختلف میشود، بلکه به انشقاق و تعمیق شکافها در جامعه دامن میزند.
ادبیات سیاسی در ایران، به عنوان یکی از اجزای اصلی فرهنگ سیاسی کشور، تحت تأثیر تاریخ طولانی، تحولات اجتماعی و نظامهای سیاسی مختلف شکل گرفته است. این ادبیات، که ریشه در سُنتهای باستانی، ارزشهای دینی و چالشهای مدرنیته دارد، اغلب با ویژگیهایی مانند لحن تُند، تحکمآمیز و گاه تقابلی شناخته میشود. در بسیاری از موارد، زبان سیاست در ایران به جای ایجاد نزدیکی و تفاهم بین گروههای مختلف، به افزایش فاصلهها و تعمیق شکافها منجر شده است. استفاده از ادبیاتی که بر تحمیل دیدگاهها، تحقیر مخالفان و تأکید بر تقابل بنا شده، مانع گفتوگوی سازنده و همکاری سیاسی شده است. این نوع ادبیات، که گاهی با روحیه تمامیتخواهی همراه است، به واضح امکان ایجاد اجماع و پیشرفت در فضای سیاسی را دشوار کرده است.
یکی از دلایل اصلی این وضعیت، فِقدان آموزش و فرهنگسازی در زمینه گفتوگوی سیاسی است. سیاستمداران و فعالان سیاسی اغلب فاقد مهارتهای لازم برای استفاده از زبانی فرا گرایانه (انکلوسیو) و مبتنی بر احترام متقابل هستند. این امر باعث شده که ادبیات سیاسی در ایران به جای آنکه ابزاری برای حل مسائل باشد، به عاملی برای تشدید تنشها تبدیل شود، که امروز، بخصوص در فضای مجازی آشفته ترین جو امکان را بوجود آورده.
برای برون رفت از این وضعیت، تغییر در ادبیات و کردار سیاسی امری ضروری است. این تغییر، اما، تنها از طریق آموزش و فرهنگسازی امکانپذیر خواهد بود. آموزش، به عنوان ابزاری قدرتمند، میتواند به بازسازی فرهنگ سیاسی کمک کند و زمینه ساز گفتمانی مبتنی بر احترام متقابل، پذیرش تنوع و همکاری شود.
نخستین گام در این مسیر، بازنگری در ادبیات سیاسی است: آموزش گفتوگوی سازنده، استفاده از زبان فرا گرایانه و پرهیز از ادبیات تقابلی میتواند به بهبود فضای سیاسی کمک کند. سیاستمداران ما و بخصوص کادر انان و فعالان سیاسی باید بیاموزند که چگونه دیدگاههای خود را بدون تحمیل و قُلدری و با احترام به نظرات دیگران مطرح کنند.
در کنار ادبیات، کردار سیاسی نیز نیازمند تحول است. رفتارهای سیاسی که بر اساس منافع شخصی یا گروهی شکل میگیرند، باید جای خود را به اقداماتی مبتنی بر منافع جمعی و مصلحت عمومی بدهند. این تغییر نیازمند آموزش مهارتهای سیاسی، مانند مذاکره، اجماع سازی و مدیریت تعارض است. بخصوص نهادهای رسانهای و سازمانهای مدنی میتوانند نقش مهمی در این زمینه ایفا کنند و با برگزاری کارگاهها، دورههای آموزشی و برنامههای فرهنگی و با بهربرداری از امکانات فضای مجازی، به ترویج این مهارتها کمک کنند.
یکی از مفاهیم کلیدی که باید در این تحول مورد توجه قرار گیرد، مفهوم «مخالفت وفادارانه» (Loyal Opposition) است. این یکی از بنیادهایی است که در فرهنگهای سیاسی دموکراتیک ریشه دارد ولی هنوز راه خود را در فرهنگ سیاسی ایران پیدا نکرده است. آن به معنای مخالفتی است که با حفظ وفا داری به اصول و منافع ملی و فرهنگی یک ملّت صورت میگیرد. در این رویکرد، مخالفان نه بهعنوان دشمن، بلکه بهعنوان بخشی از یک ملیت و یک خواسته کلی و اجتمایی تلقی میشوند که با ارائه نقدهای سازنده و پیشنهادات جایگزین، به بهبود وضع و شرایط جامعه سیاسی و اجتمایی خود کمک میکنند. یادگیری و نهادینه سازی این مفهوم در فرهنگ سیاسی ایران میتواند به کاهش تقابلها و تقویت گفتوگوی سازنده منجر شود.
در این راستا، سیاستمداران ما و بخصوص کادر اجرایی آنان و فعالان سیاسی باید بیاموزند که مخالفت با یک سیاست یا دیدگاه، به معنای دشمنی با شخصی نیست، بلکه میتواند بخشی از فرایند بهبود و پیشبرد خواسته های جمعی و کلی باشد.
نمونههای موفق جهانی نشان میدهند که آموزش و فرهنگسازی میتواند تأثیرات عمیقی بر فرهنگ سیاسی داشته باشد. به عنوان مثال، در کشورهای اسکاندیناوی مانند نروژ و سوئد، آموزش مهارتهای دموکراتیک و گفتوگو از سنین پایین در مدارس آغاز میشود. این کشورها با تمرکز بر فرهنگ سیاسی مبتنی بر همکاری و اجماع، توانستهاند به سطح بالایی از ثبات سیاسی و اجتماعی دست یابند. در آفریقای جنوبی نیز، پس از پایان آپارتاید، برنامههای آموزشی گستردهای برای ترویج گفتوگو و آشتی ملی اجرا شد که نقش مهمی در کاهش تنشهای سیاسی و قومی بخصوص در دوران گذار و ترانزیشن آن جامعه داشت. این نمونهها نشان میدهند که آموزش به عنوان ابزاری مؤثر برای تغییر ادبیات و کردار سیاسی جواب داده و خواهد داد.
تا زمانی که این تغییرات بطور کامل اجرا و محقق شوند، مهمترین اقدامی که رهبران سیاسی ما میتوانند برای پیشبرد این نیاز انجام دهند، این است که اطمینان حاصل کنند افرادی که در خدمت، پشتیبانی و اجرای تلاشها و ابتکارات آنها هستند، از رفتارهای مخرب تمامیتخواهی و تقابلجویی به دور باشند.
با ارائه الگوی فوری و عدم تحمل چنین رفتارهایی، گام مهمی به سوی فرهنگ سیاسیای برداشته خواهد شد که به شدت نیازمند ارتقا است. این اقدام نه تنها به بهبود فضای سیاسی کمک میکند، بلکه بهعنوان الگویی برای جامعه عمل خواهد کرد و زمینه ساز تغییرات گستردهتر خواهد شد.
علاوه بر این، تقویت فرهنگ دموکراتیک از طریق آموزش نیز باید در دستور کار قرار گیرد. جامعهای که با مفاهیمی مانند پذیرش تنوع، احترام به حقوق دیگران و مسئولیت پذیری آشنا باشد، میتواند زمینهساز سیاستمدارانی باشد که به جای تمامیتخواهی و تقابل جویی، به همکاری و گفتوگو متعهد باشند.
در نهایت، تغییر در فرهنگ سیاسی ایران نیازمند تلاشی جمعی و بلند مدت است. این تحول نمیتواند تنها از سوی سیاستمداران یا نخبگان سیاسی صورت گیرد، بلکه باید به یک مطالبه عمومی در جامعه تبدیل شود. آموزش، بهعنوان پایهای ترین ابزار برای این تغییر، باید در تمام سطوح جامعه، از مدارس و دانشگاهها گرفته تا رسانهها و نهادهای مدنی، مورد توجه قرار گیرد.
اگر امروز این بازنگری و تحول را آغاز نکنیم، همچنان در چرخهای از انشقاق، تقابل و ناکارآمدی گرفتار خواهیم ماند. زمان آن رسیده است که با آموزش و فرهنگسازی، ادبیات و کردار سیاسی خود را بازسازی کنیم و به سوی آیندهای حرکت کنیم که در آن گفتوگو، همکاری و اجماع، جایگزین تمامیتخواهی و تقابل شود. تنها در این صورت است که میتوانیم به پیشرفت واقعی در مسیر مقابله با چالشهای بزرگ دست یابیم
* مهرداد یوسفیانی یکی از بنیانگذاران «شورای مدنی جهانی»
(worldwide civility council) و هموند هیأت مدیره آن است. او یک کُهنهکار آمریکایی ایرانی تبار با بیش از سه دهه تجربه در مبارزات کارزاریِ سیاسی بینالمللی است. او پیشتر مشاور ارشد راهبردی ولیعهد پیشین ایران بوده و برای سال ها به دولتهای مختلف غربی و منطقهای و همچنین شرکتهای چند ملیتی، مشاوره استراتژیک و راهبردی ارائه داده است.

نقش اسطورهای سیاست، احمد فعال