Monday, Feb 24, 2025

صفحه نخست » میثاق مشترک و چهره‌های نمادین: نیاز امروز جمهوری‌خواهان، بابک خطی

Babak_Khati.jpgجمهوری‌خواهان برای تحقق گذار، در حال حاضر بیش از هر چیز به میثاقی مشترک برای ارائه به مردم و سایر گروه‌ها نیاز دارند.

امری که اکثر گروه‌های جمهورخواه به نوعی بدان پرداخته‌اند، اما حاصل کارشان اغلب از هم جدا افتاده، بدون ارتباط ارگانیک با هم و گاه ناقص بوده است و اکنون زمان ایجاد مرکز یا اتاق مشترکی برای "تجمیع" این فعالیت‌ها و رسیدن به منشوری نهایی و مورد توافق همه‌ی گروه‌ها است که با حضور نمایندگان تمامی گروه‌ها و جریان‌های جمهوریخواه تهیه شود و در آن درمورد تمام مسایل مربوط به گذار، گروه مدیریت آن، اختیارات اعضاء، محرومیت‌های موقت و دائم اعضا در نظام آینده، مسائل تثبیت گذار، رفراندوم تعیین حکومت آینده و.... از طرف جمهوری‌خواهان تصمیم‌گیری نماید.
از آنجا که کار چنین هیاتی "تجمیع" نظرات مشترک گروه‌ها و نه "ادغام" آنها است، نگرانی‌ای هم از بابت دست کشیدن از اصول و مواضع مهم، برای آنان وجود نخواهد داشت.
هرچند پیش‌نیاز چنین اقدامی اعتقاد به پذیرش و کنار آمدن مدبرانه در بستر داد و ستد منافع و در یک کلام تعهد به (Compromise) است.

اگر هم در گروهی چنین حداقلی از انعطاف برای تعامل با سایرین نباشد، همان بهتر که زودتر مشخص و راهش جدا شود، چرا که چنین گروهی به طریق اولی، تاثیری در تحقق گذار هم نخواهد داشت.
از این رو تشکیل چنین اتاقی، می‌تواند آزمونی برای محک میزان تعامل و سازش گروه‌های جمهوری‌خواه با یکدیگر هم باشد.
کلیت جمهوریخواهی، منشور مدون تهیه شده و تصمیمات این اتاق مشترک در وهله بعدی نیاز به چهره‌هایی دارد که نماد تفکر جمهوریخواهی در جامعه و صاحب فرهمندی در میان مردم باشند و این توان را داشته باشند که نام آنان معرفی‌ و متبادر کننده مفهوم جمهوریخواهی و ترجمان میثاق‌های مشترک آن در میان مردم باشد. ضمن اینکه حتما لازم است این نمادها پتانسیل و توان ارتباط با دولت‌های خارجی و سازمان‌های بین‌المللی را نیز برای چانه‌زنی و گفتگو داشته باشند.
خوشبختان جریان جمهوریخواهی در بستر سالها فعالیت، نمادهایی ارزشمند و "تمیز" برای ارائه دارد و در این میان ضمن ادای احترام به تمام فعالان متعدد و محترم می‌توان از نسرین ستوده، شیرین عبادی و نرگس محمدی به عنوان آشناترینِ این نمادها -مثلث "نشین"- نام برد که هم توسط مردم ایران هم جوامع بین‌المللی شناخته شده‌اند.
دو برنده جایزه صلح نوبل و نسرین ستوده که اگر‌شان او به خاطر زحمات و خدمات خالصانه‌اش در فعالیتهای سیاسی و مدنی اجل جایزه صلح نوبل نباشد کمتر از آن نیست.
در سطح دوم می‌توان در کنار این نمادها سخنگویان و سفیرانی نیز از میان فعالان سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، هنری و ...شناخته شده میان مردم (سلبریتی‌ها) برگزید که در کنار این نمادها با مردم سخن گفته به تبیین و توضیح مبانی جمهوریخواهی و توسعه آن در رسانه‌ها و جامعه در سطحی دیگر اهتمام ورزند.
درکنار این نهادها و سخنگویان، اتاق تجمیع تصمیم‌گیرنده به کمیته‌های مشورتی متعدد که متشکل از کارشناسان و فعالان سیاسی و اجتماعی صاحب اندیشه، قلم و تئوری هستند نیز نیاز دارد تا از قدرت تصمیم‌ سازی آنان برای گرفتن بهترین تصمیمات بهره‌مند گردد.
بدیهی است که امکان همپوشانی و حضور افراد در بیش از یک جایگاه ممکن است و مهمتر اینکه برای پیشبرد اهداف جمهوری‌خواهی به هیچوجه به موافقت صد درصدی افراد و گروه‌های جمهوریخواه با تمامی نظرات نمادها یا سخنگویان نیازی نیست.
چرا که اساسا نمادها و سلبریتی‌ها در مبارزه مدنی مدرن نه الزاما بازیگران مسلط صحنه که در واقع در کسوت سخنگویان شناسای یک جریان مترقی در میان مردم هستند.
ذکر این اسامی نیز فقط برداشت نویسنده از فضای عمومی بوده قطعا خرد جمعی جمهوری‌خواهان می‌تواند کسانی را به آن اضافه یا کم کند و مساله اصلی همانا تمرکز بر مشابهات و تنظیم مواضع مشترک است تا مردم صدایی هماهنگ را ارکستر همنوای جمهوری‌خواهان بشنوند و با آن آشنا شوند.
این مدل که یکی از چهار مدل معرفی شده "گِلمن"، "رایزنکوف" و "بِری" در تئوری‌های گذار است و struggle according to the rules" solution نام گرفته، به طور قیاسی و استقرایی قابل توسعه است و چنانکه بین گروه‌های جمهوریخواه می‌تواند میان هیات مشترک جمهوری‌خواهان و پادشاهی‌خواهان، هیات برگزیده اپوزیسیون و قسمت‌های میانه‌روی صاحب قدرت داخل حکومت که به ناگزیر بودن گذار از حکومت رسیده‌اند و... تعمیم یابد و پایه اصلی تحقق آن نیز همانا تعهد طرفین به (Compromise) است.
خصوصا چون -به نظر من خوشبختانه- در میان جمهوری‌خواهان گروه غالبی که بازیگر مسلط صحنه بوده، بتواند بقیه را وادار به قبول روش و نظر خود کند
winner takes all وجود ندارد، این روش می‌تواند بهترین انتخاب ممکن برای آنان باشد.

اگر هم، به هر دلیل روش مبتنی بر سازش و کنار آمدن برای "تجمیع" به کناری نهاده شود، انتخاب جایگزین اختلاف نظر و کشمکش بی‌امان و بی‌پایان "همه با همه" بین گروه‌های جمهوری‌خواه war all against all و نتیجه طبیعی آن خارج شدن جمهوریخواهی از دامنه تاثیرگذاری بر فرایند گذار یا حضوری ضعیف و صرفا نمایشی در آن خواهد بود.
آن هم گروه‌هایی که بی تردید اشتراکات آنها بر اختلافات‌شان می‌چربد و در صورت وجود عزم واقعی توافق بر میثاق‌های مشترک و اشتراکات تواسط آنان، امکان‌پذیر است.

از سویی مردم جریان جمهوریخواهی را گویا متاسفانه بیشتر در وجه انکار پادشاهی و نه برنامه‌های مشخص خود آن بارز می‌بینند و این امری است که در تضاد با توان تئوریک و کادرسازی جمهوری‌خواهی‌هان و نمادهای ارزشمندی که دارند، است و به همین جهت پرداختن به آن ضرورت و فوریت توامان دارد.

بعد از ساختن این وجه اثباتی که در کسوت منشور مشترک جمهوری‌خواهی تبلور یافته، توسط سخنگویان آشنای آن نزد مردم توضیح و به سوالات آنان پاسخ داده می‌شود، می‌توان چنانکه گفته شد با تعمیم این روش، در مورد ائتلاف و اتحاد با سایر گروه‌ها و خصوصا پادشاهی‌خواهان هم تصمیم گیری نمود که البته باز هم به همان متد "تجمیع" و نه "ادغام" و با حفظ ارزش‌ها و اصول طرفین و در عین احترام متقابل خواهد بود.

بابک خطی
*



Copyright© 1998 - 2025 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy