ایران امروز در لبه پرتگاهی ایستاده که میتواند به سقوط یک رژیم سرکوبگر یا تولد دوباره یک ملت آزاد منجر شود. خیزشهای مردمی که هر چند سال یکبار خیابانها را به لرزه درمیآورند، دیگر فریادهای پراکنده نیستند؛ آنها نشانههایی از یک طوفان بزرگاند که با رهبری شاهزاده رضا پهلوی و همراهی هوشمندانه اپوزیسیون خارج از کشور، شاید این بار به آزادی واقعی برسند. بهترین سناریو برای نابودی جمهوری اسلامی و ساختن ایرانی آزاد، ترکیبی از شجاعت مردم، هدایت درست رهبر، و نقش کلیدی لابیگری در جلب حمایت جهانی است.
تصور کنید تابستان ۱۴۰۴ فرا رسیده است. یک رویداد ناگهانی، شاید مرگ رهبر کنونی یا فروپاشی کامل اقتصاد زیر فشار تحریمها و سوءمدیریت، جرقه اعتراضات را میزند. خیابانهای تهران، اصفهان، شیراز و تبریز پر از مردمی میشود که دیگر چیزی برای از دست دادن ندارند. این بار، شعارها متحدتر از همیشهاند: «ایران آزاد»، «رضا شاه، روحت شاد»، و «مرگ بر دیکتاتور». در همین لحظه، شاهزاده رضا پهلوی از تبعید پیامی ویدیویی منتشر میکند: «این انقلاب ملی شماست، من آمادهام با شما برای آزادی ایران گام بردارم.» صدایش نهتنها در شبکههای اجتماعی، بلکه در خانههای میلیونها ایرانی که سالهاست منتظر تغییرند، طنین میاندازد.
اما این خیزش تنها با نیروی مردم پیش نمیرود. در خارج از ایران، اپوزیسیون دست به کار میشود. گروههایی که پیشتر، در سوم اسفند ۱۴۰۳، در بیانیهای با حضور ۳۰ حزب از رهبری شاهزاده رضا پهلوی حمایت کرده بودند، حالا لابیگری را به سطحی تازه میرسانند. در واشنگتن، فعالان ایرانی-آمریکایی با نفوذ، از جمله سازمانهایی مثل «شورای ملی ایران برای انتخابات آزاد»، جلساتی فشرده با اعضای کنگره، سناتورهایی چون تام کاتن و لیندزی گراهام، و مقامات وزارت خارجه برگزار میکنند. آنها با اسناد و شواهد نشان میدهند که رژیم ایران در آستانه فروپاشی است و خواستار تحریمهای هدفمند علیه سران سپاه و مقامات فاسد میشوند. همزمان، قول میدهند که ایران تحت رهبری شاهزاده رضا پهلوی به متحد وفاداری برای غرب تبدیل خواهد شد. در لسآنجلس، جامعه بزرگ ایرانی کمپینهایی راه میاندازند و با نمایندگان کالیفرنیا دیدار میکنند تا بودجهای برای کمک به جنبش داخل تصویب شود.
در اروپا هم اوضاع آرام نیست. اپوزیسیون در پاریس با دولت مکرون مذاکره میکند و از فرانسه میخواهد که نقش تاریخیاش بهعنوان حامی حقوق بشر را ایفا کند. در بروکسل، گروههای لابی با پارلمان اروپا دیدار میکنند و خواستار قطع روابط دیپلماتیک با رژیم و آمادهسازی یک صندوق کمک برای بازسازی ایران آزاد میشوند. در لندن، فعالان با وزارت خارجه بریتانیا لابی میکنند تا داراییهای بلوکهشده مقامات رژیم را برای دولت موقت آینده آزاد کند. این تلاشها بیثمر نمیماند: آمریکا تحریمهای جدیدی علیه ۵۰ نفر از سران رژیم وضع میکند و اروپا بیانیهای در حمایت از «حق مردم ایران برای تعیین سرنوشت» صادر میکند.
داخل ایران، موج اعتراضات به اعتصابات سراسری تبدیل میشود. کارگران پالایشگاهها دست از کار میکشند، معلمان کلاسها را تعطیل میکنند، و رانندگان کامیون جادهها را میبندند. پیامهای شاهزاده رضا پهلوی، که حالا با هماهنگی اپوزیسیون خارج بهصورت زنده از شبکههای ماهوارهای پخش میشود، مردم را به ادامه مبارزه و حفظ اتحاد تشویق میکند. در پاییز ۱۴۰۴، نقطه عطف فرا میرسد. فشار اقتصادی، که با تحریمهای جدید تشدید شده، و خستگی نیروهای سرکوب، شکافی در رژیم ایجاد میکند. یک فرمانده ارشد سپاه، شاید از روی وجدان یا ترس از آینده، در بیانیهای اعلام میکند: «من برای ایران میجنگم، نه برای یک گروه.» این حرف، موجی از در میان نیروهای امنیتی به راه میاندازد. شاهزاده رضا پهلوی در پیامی خطاب به ارتش و سپاه میگوید: «در ایران جدید، هیچکس بهخاطر گذشته مجازات نمیشود، بیایید با هم کشور را بسازیم.» این وعده، تردید را در دل سرکوبگران بیشتر میکند.
زمستان ۱۴۰۴، دنیا به ایران چشم میدوزد. لابیگری اپوزیسیون نتیجه میدهد. دونالد ترامپ، که دنبال یک دستاورد بزرگ برای کارنامهاش است، انقلاب را فرصتی طلایی میبیند. او اعلام میکند: «ما ایران را به خانواده غرب برمیگردانیم» و قول کمک ۱۰ میلیارد دلاری برای دوران پس از رژیم میدهد. ناوگان آمریکا در خلیج فارس بهصورت نمادین قدرتنمایی میکند تا رژیم را تحت فشار روانی بگذارد. در اروپا، کنفرانسی در ژنو برگزار میشود که آلمان و فرانسه در آن قول سرمایهگذاری در زیرساختهای ایران آزاد را میدهند. لابیگری اپوزیسیون اینجا هم نقش بازی میکند: آنها با ارائه برنامهای دقیق از سوی شاهزاده رضا پهلوی، که شامل رفراندوم و بازسازی اقتصاد است، اعتماد غرب را جلب میکنند. در این میان، روسیه، که فرض میکنیم اوکراین را گرفته، و چین، که منافعش را در جاهای دیگر دنبال میکند، ترجیح میدهند مداخله نکنند و فقط نظارهگر باشند.
بهار ۱۴۰۵، لحظه تاریخی فرا میرسد. تهران پس از روزها نبرد خیابانی آزاد میشود. نیروهای وفادار به رژیم یا فرار میکنند یا تسلیم میشوند. صداوسیما به دست مردم میافتد و صدای شادی و سرودهای ملی از آن پخش میشود. شاهزاده رضا پهلوی، در حرکتی که یادآور بازگشتهای بزرگ تاریخ است، وارد فرودگاه میشود و میلیونها نفر به استقبالش میروند. در اولین سخنرانیاش در میدان آزادی میگوید: «ایران مال همه ماست، نه یک گروه یا حزب. از اپوزیسیون خارجنشین تشکر میکنم که صدای ما را به دنیا رساندند و حمایتشان را برایمان آوردند.» این لحظه، نهتنها پایان یک رژیم، بلکه آغاز یک امید تازه است.
دوران گذار از تابستان ۱۴۰۵ شروع میشود. شاهزاده رضا پهلوی دولتی موقت تشکیل میدهد که نمایندگان اقوام، کارگران، زنان در آن حضور دارند. اپوزیسیون خارج، که حالا اعتبار زیادی کسب کرده، مشاوران ارشد این دولت میشود و به نوشتن قانون اساسی جدید کمک میکند. در پاییز ۱۴۰۵، رفراندومی برگزار میشود تا مردم نوع حکومت را انتخاب کنند.شاید جمهوری دموکراتیک یا پادشاهی مشروطه. شاهزاده رضا پهلوی قولش را نگه میدارد و هرچه مردم بخواهند، میپذیرد. لابیگری اپوزیسیون در این مرحله هم کارساز است: آمریکا و اروپا، با فشار لابیها، یک بسته کمک از آمریکا، و اروپا برای بازسازی ایران میفرستند. شرکتهای غربی، از انرژی گرفته تا فناوری، با حمایت لابیها وارد ایران میشوند و اقتصاد جان تازهای میگیرد.
تا سال ۱۴۰۷، ایران به کشوری آزاد تبدیل میشود. انتخابات منظم برگزار میشود، آزادی بیان و مطبوعات برقرار است، و اقتصاد با سرعت رشد میکند. شاهزاده رضا پهلوی مثل نلسون ماندلا، وحدت ملی را تضمین میکند. در نظم جهانی، ایران به شریکی کلیدی برای غرب تبدیل میشود، اما با حفظ هویت و استقلال نسبیاش، نقشی مثل یک پل بین شرق و غرب بازی میکند.
این سناریو بهترین آینده ممکن است، چون ریشه در خواست مردم دارد، با هدایت شاهزاده رضا پهلوی پیش میرود، و با لابیگری اپوزیسیون خارج به موفقیت میرسد. لابیگری نهتنها فشار را روی رژیم زیاد میکند، بلکه دنیا را آماده میسازد تا ایران جدید را در آغوش بگیرد. این رویا دور نیست، اگر مردم، رهبر، و حامیانشان امروز قدمهای درست را بردارند. آیا ما آمادهایم این آینده را بسازیم؟

توصیههای عظما به امت، مهران رفیعی

جناب آقای ارشمیدس! گیله مرد