Monday, Mar 10, 2025

صفحه نخست » خامنه‌ای، سناریوی شهادت‌ طلبی او و مسیرهای فروپاشی یا بقای جمهوری اسلامی، کوروش کلهُر

Kourosh_Kalhor.jpgسیاست‌های اخیر علی خامنه‌‌ای نشان می‌دهد که او در تلاش است تا جایگاه ایدئولوژیک خود را از طریق تنش‌آفرینی و ایجاد بحران، حفظ و شعار (نه جنگ، نه مذاکره) که در پاسخ به نامه ترامپ مطرح کرده است، کشور را روبرو به یک بن‌ بست استراتژیک قرار داده که نه راهی برای تعامل با جهان و نه امکانی برای خروج از بحران‌های داخلی باقی گذاشته است.

یکی از فرضیه‌های مهم، احتمال برنامه‌ریزی خامنه‌ای برای ورود به یک درگیری نظامی بعنوان آخرین ابزار بقای حاکمیت او است. خامنه‌ای در ۸۵ سالگی و با مشکلات جسمی، بیش از هر زمان دیگری به میراث سیاسی و ایدئولوژیک خود می‌اندیشد.

از نگاه او، بقای اسلام شیعی نه از طریق تعامل با جهان، بلکه از مسیر شهادت‌ طلبی و درگیری نظامی می‌گذرد. تاریخ جمهوری اسلامی نمایانگر این حقیقت است که رهبران آن، به‌ ویژه در زمان بحران‌های داخلی، معمولاً، سیاست تنش‌آفرینی را در پیش گرفته‌اند تا با ایجاد دشمن خارجی، شکاف‌‌های داخلی را پر و هم چنین با استفاده از روایات شیعی، شهادت طلبی که برایشان مفهومی مقدس است (!) با آن طرفند، حکومت ایران را بارها از مهلکه نجات و از آن برای توجیه سیاست‌های خود استفاده کنند.

اگر خامنه‌ای بدون تردید در این تصور استکه اگر بتواند خود را در جایگاه یک رهبر شهید یا نماد مقاومت تاریخی قرار دهد، احتمالا، نه ‌تنها مشروعیت مذهبی و سیاسی خود را تثبیت، بلکه حتی در صورت فروپاشی نظام، در این امید است که میراثی ایدئولوژیک برای نسل‌های بعدی به‌ جای گذارد خیال بافی میکند.

در سال‌های اخیر، افزایش تنش میان ایران و اسرائیل، تهدیدهای مداوم سپاه علیه ناوهای آمریکایی و تحرکات اخیر در دریای سرخ، همگی نشان‌دهنده شرایطی ایستکه می‌توانند جرقه یک درگیری نظامی را باعث شوند. احتمال اینکه خامنه‌ای حتی به دنبال یک درگیری کنترل‌شده باشد؛ یعنی جنگی که به فروپاشی سریع جمهوری اسلامی منجر نشود، اما بتواند موقعیت او را به‌عنوان یک رهبر مقاوم و شهید احتمالی، در تاریخ شیعی ماندگار کند وجود دارد.

با این حال، در کنار سناریوی جنگ و کربلا سازی خامنه‌ای، احتمال وقوع یک کودتا از درون ساختار قدرت نیز مطرح وبخش‌هایی از سپاه یا نهادهای امنیتی به این نتیجه برسند که ادامه حکومت خامنه‌‌ای تهدیدی برای بقای کل نظام و در چنین شرایطی، سناریوی یک کودتای نرم علیه خامنه‌ای و حلقه نزدیکانش را محتمل کنند.

هدف از این کودتا، نه سرنگونی جمهوری اسلامی، بلکه کنترل اوضاع و ادامه بقای رژیم بدون خامنه‌ای خواهد بود. چنین رخدادی را می‌توان در تاریخ دیگر جمهوری‌های خودکامه نمونه داشت، جایی که رهبران تندرو توسط نیروهای میانه ‌روتر کنار گذاشته شده‌اند تا از فروپاشی کامل رژیم جلوگیری شود.

برای خنثی کردن چنین سناریوی یعنی جنگ و یا حذف خامنه ‌ای بدون تغییر کلیت نظام، باید از هم اکنون استراتژی‌هایی اتخاذ شود که رژیم را از درون تضعیف و امکان تغییرات کنترل‌شده توسط بدنه حکومتی را از بین ببرد.

در این راستا، چند مسیر می‌توانند به فروپاشی جمهوری اسلامی سرعت ببخشند. نخستین گام، جلوگیری از ورود به جنگ و خنثی‌سازی سناریوی شهادت‌طلبی است. اگر خامنه ‌ای به‌دنبال ایجاد درگیری نظامی برای بسیج داخلی و سرکوب مخالفان باشد، هرگونه اقدامی که مانع تحقق این جنگ شود، می‌تواند روند فروپاشی را تسریع کند.

فشار بین‌المللی برای جلوگیری از جنگ، افزایش آگاهی عمومی نسبت به هزینه‌های درگیری نظامی و تضعیف توان لجستیکی جمهوری اسلامی در منطقه می‌تواند مانع از اجرای این سناریو شود. در صورت نبود جنگ، رژیم راه کمتری برای توجیه سرکوب داخلی خواهد داشت. از سوی دیگر، تشدید شکاف‌های درونی نظام یکی از مهم‌ترین راهکارهای فروپاشی است. حکومت ایران ازدرون دچار تضادهای عمیقی است، از اختلاف میان سپاه و دولت تا نارضایتی در بدنه نیروهای امنیتی و حتی روحانیون سنتی. تقویت این شکاف‌ها و سوق دادن آن‌ها به درگیری‌های داخلی، می‌تواند روند فروپاشی را سرعت ببخشد. نمونه‌هایی از این اختلافات را می‌توان در مواضع متفاوت مقامات نسبت به مذاکرات هسته‌ای، نارضایتی برخی فرماندهان سپاه از هزینه‌های نیابتی در منطقه و بحران‌های اقتصادی مشاهده کرد.

افزایش اعتراضات داخلی و سازماندهی نافرمانی مدنی، یکی دیگر از مؤثرترین ابزارها برای تضعیف این حکومت است. اعتصابات گسترده ولی هدایت شده، تحریم‌های داخلی علیه نهادهای حکومتی، کاهش همکاری مردم با سیستم اداری رژیم و افزایش اعتراضات برنامه ریزی شدهِ خیابانی، می‌تواند هزینه‌های حکمرانی خامنه‌ای را برای رژیم افزایش داده و توان سرکوب آن را کاهش دهد.

تجربه در مورد رژیم‌های این چنانی نشان داده است، که رژیم هرچه بیشتر درگیر بحران داخلی شود، کمتر قادر به انجام سیاست‌های خارجی ماجراجویانه خواهد بود. در کنار این اقدامات، انزوای بین‌المللی و فشار اقتصادی هدفمند نیز ضربه‌ای جدی به رژیم است.

تحریم‌های عمومی ممکن است جمهوری اسلامی را سرسخت‌تر کند، اما تحریم‌های هدفمند علیه مقامات، فرماندهان سپاه و نهادهای کلیدی اقتصادی وابسته به خامنه‌‌ای، می‌تواند حلقه فشار را تنگتر و این فشارها باید با افشاگری‌های گسترده درباره فساد حکومتی همراه، تا نارضایتی عمومی را افزایش داده و نیروهای حکومتی را دچار تردید کند.

یکی دیگراز ابزارهای کلیدی جمهوری اسلامی، استفاده از رسانه‌های حکومتی برای ترویج روایت‌های ایدئولوژیک است. مقابله با این پروپاگاندا از طریق رسانه‌‌های مستقل، شبکه‌های اجتماعی و آگاهی‌ بخشی گسترده در داخل کشور می‌تواند مانع از جذب نیرو برای سیاست‌های شهادت ‌طلبانه و کربلا سازی رژیم شود.

هرچه مردم بیشتر به ماهیت واقعی این سیاست‌ها پی ببرند، کمتر تحت تأثیر تبلیغات حکومتی قرار خواهند گرفت. روند تحولات نشان می‌دهد که جمهوری اسلامی در یکی از حساس‌ترین مقاطع تاریخ خود قرار دارد. خامنه‌ای ممکن است خود را برای تبدیل شدن به سیدالشهدای جدیدی آماده کرده باشد، اما این مسیر می‌تواند همان عاملی باشد که به سقوط جمهوری اسلامی سرعت بیشتری ببخشد.

اگر رژیم بتواند از طریق حذف خامنه‌ای، کنترل را در دست نیروهای میانه‌روتر نگاه دارد، این احتمال که نظام برای مدتی دیگر دوام بیاورد، قابل پیش بینی است. اما اگر فشارهای داخلی و بین‌المللی بگونه‌‌ای افزایش یابند که امکان وجود چنین اصلاحاتی از درون را از بین ببرند، احتمال فروپاشی کامل رژیم جمهوری اسلامی بمراتب بیشتر خواهد شد.

در حال حاضر مسیر آینده جمهوری اسلامی را میتوان میان سناریوی‌های، جنگ، کودتا برای بقای نظام و یا فروپاشی کامل، خلاصه شده دید.

کوروش کلهُر
*



Copyright© 1998 - 2025 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy