Monday, Mar 10, 2025

صفحه نخست » استعمارگران و دموکراسی در کشور‌های اسلامی، مسعود امیرخلیلی

Masoud_amirkhalili.jpgگفتمان‌ها در باره اسلام و اسلامگرایی (تروریسم) در جوامع غربی ادامه دارد. این گونه گفتمان‌ها بیشتر از یک دیدگاه مذهبی موضوع را تحلیل و موشکافی می‌کند، به این معنی که آیا اسلام طبیعتا خشن و سرکوبگر است و یا برعکس، اسلام واقعی صلح جو و مدارا است. پیروان اسلام مدارا برای اثبات نظریه خود به بعضی از سوره‌های قران و حدیث‌های اشاره می‌کنند که متن آنها صلح آمیز است. اسلامگرایان هم از همین روش استفاده می‌کند، اما آنها از سوره‌های نام می‌برند که محتوی آنها زور و حشونت است. بدین ترتیب نظریه هر دو گروه، اسلام مدارا و اسلام خشونت، درست است. اسلام هم زور است و هم تسامح و به همین علت این گونه گفتمان‌ها که کدام اسلام واقعی است به نتیجه‌ای نمی‌رسند. با همین دوگانگی نیز کمونیست‌ها مواجعه بودند و هستند که ایا جنایت‌های استالین و مائو ربطی به تئوری مارکسیم نداشت، یا اینکه رهبران احزاب کمونیست روسیه و چین مارکسیسم واقعی را تحقق بخشیدند، با توجه به اینکه مارکس ترور انقلابی را برای پیشبرد اهداف انقلاب ضروری می‌دانست: " فقط با ترور انقلابی می‌توان هم روند درد مرگ جامعه قدیم را کوتاه کرد و هم درد تولد جامعه جدید را " (۱)

چگونگی به کارگرفتن قوانین شریعت برای برقراری نظم، تنظیم روابط بین شهروندان واداره امور جامعه به مدت زمان دوران مستعمره بودن کشور‌های اسلامی هم بستگی دارد
نقش استعمارگران در پیشرفت شرایط اجتماعی در کشور‌های اسلامی
تونس از سال ۱۸۸۱ تا ۱۹۵۶ (۷۵ سال) مستعمره فرانسه بود و سنگال از قرن ۱۵ مستعمره بود: اول پرتقالی‌ها، بعد هلندی‌ها و در سه قرن آخر فرانسوی‌ها بر این کشور مسلمان در غرب آفریقا حکمفرمایی کردند. لیبی از سال ۱۹۱۱ تا سال ۱۹۵۱ (۴۰ سال) مستعمره ایتالیا بود، عراق از سال ۱۹۱۷ تا ۱۹۳۲ (۱۵ سال) مستعمره انگلیس و سوریه از سال ۱۹۲۳ تا ۱۹۴۶ (۲۳ سال) مستعمره فرانسه بود، ایران و عربستان سعودی در هیچ زمانی مستعمره نبودند. شرایط دموکراسی در کشور‌های که مدت زمان بیشتری مستعمره غرب بودند (تونس و سنگال) به مراتب بهتر است از کشور‌های که مدت کمتری مستعمره بودند (لیبی، عراق و سوریه) و همچنین از کشور‌های که مستعمره نبودند (ایران و عربستان سعودی). حکومت‌های خشن مذهبی در دو کشوری مشاهده می‌شوند که هیچ وقت مستعمره نبودند (ایران و عربستان سعودی). کشور‌های استعمارگر، چه خود می‌خواستند، یا نمی‌خواستند، ارزش‌های دموکراسی غربی را با خود به این کشور‌های اسلامی آوردند (نگاه کنید به مبحث " نیرنگ خرد " در فلسفه هگل) و هر چه مدت زمان استعمار بیشتر ارزش‌های دموکراسی غربی (آزادی زنان، آزادی فردی و ...) بیشتر در این کشور‌ها اسلامی تثبیت شدند.
حالا نگاه کنیم به دو جزیره در اقیانوس هند که مستعمره بودند: "ماریتیوس" بودیست و "مالدیو" سنی مذهب.
هر دو جزیره مستعمره بودند، ماریتیوس مستعمره فرانسه و انگلیس و مالدیو از سال ۱۸۸۷ تا ۱۹۶۸ تحت حفاظت انگلیس (protektorat). در ماریتیوس بودیست‌ها در اکثریت هستند و اقلیت‌های مسلمان و مسیحی از آزادی کامل برخوردارند. سه بار در ماریتیوس نخست وزیر یک مسلمان بود و نحست وزیر آخری، از سال ۲۰۱۵ تا ۲۰۱۸، یک زن شیمی دان مسلمان. در مالدیو سنی‌ها در اکثریت هستند و قانون شریعت اجراء می‌شود. اقلیت‌های مذهبی هیج حقی در این جزیره ندارند. جزیره ماریتیوس با اکثریت بودیست سیستم دموکراسی دارد و مالدیو با اکثریت سنی قانون شریعت را اجرا می‌کند. این دو جزیره به خوبی ظرفیت قبول کردن ارزش‌های دمکراسی را در ادیان اسلام و بودیست به نمایش می‌گذارند (۲)

مسعود امیرخلیلی
-------------------------------------
۱ ـ مارکس جلد ۵، صفحه ۴۵۷، بزبان آلمانی
۲ ـ Ruud Koopmans,Das verfallene Haus des Islam, München, 2020



Copyright© 1998 - 2025 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy