یدالله کریمی پور
چرا مردمان کشورهای پیشرفته ای چونان بریتانیا، اسپانیا، ژاپن، کانادا، استرالیا، نیوزلند، سوئد، هلند، دانمارک، بلژیک، نروژ و... تن به حکومت شاهی داده اند؟! مگر این گونه رژیم واپسگرا نیست؟! چرا حتی نسل های کنونی نیز پای بند به این گونه رژیم بوده و حاضر به دست کشیدن از آن نیستند؟!
جدا از مباحث اندیشه و فلسفه سیاسی و صرفا بر پایه تجلیات عینی و ملموس، نظام های پادشاهی مشروطه برای این ملت ها در بر دارنده ۶ دستاورد بوده است:
۱- پایداری و دوام
درازمدت بودن و بلکه مادام العمر بودن شاه، از دیدگاه سیاست بین الملل، تکیه گاهی در جهت ثبات سیاسی محسوب و منظور شده و معمولا بهترین زمینه را برای سرمایهگذاری و ایضا توسعه ملی مهیا می سازد؛
۲- نماد یکپارچگی
در کشورهای نامبرده، شاه ( یا ملکه) نماد وحدت و یکپارچگی سرزمینی-مردمی بوده و احساس هویت و تعلق ملی را تقویت کرده است. چنین کارکردی به ویژه در میان ملل متکثر فرهنگی کارسازتر بوده است؛
۳- بیطرفی سیاسی
در نظام های نامبرده، شاه یا ملکه نقش کاملا بیطرفانه ای در سیاست ایفا می کند. در واقع گونه ای رهبری میانجیگرایانه. چنین نقشی در عمل موجبات کاهش تنش های سیاسی شده و به پاسداری ثبات منجر شده است؛
۴- سنت ملی
افزون بر این ها، شاهی در این کشورها نشانگر باورمندی و پاسداری از سنت ها و پشتیبانی از هویت ملی تلقی می شود. در عین حال موجبات پاسداری از هویت ملی و تقویت غرور و اعتبار تاریخی بوده است؛
۵- نمایندگی بین المللی
گرچه در کشورهای نامبرده، شاه جایگاه تشریفاتی دارد، ولی در عمل در نقش نمایندگی کشور در مذاکرات و رویدادهای بین المللی، موجبات افزایش اعتبار و آبروی ملی شده است؛
۶- پاسدار سکولاریسم
در همه کشورهای نامبرده، شاه، رئیس آحاد مردم، با هر دین و مذهب و مسلک و فرهنگ و...است. بنابراین ماهیت چنین نظام هایی سکولار است.
ادامه دارد

چرا روشنفکران در دهه پنجاه گند زدند؟