Saturday, Mar 22, 2025

صفحه نخست » چند کلمه با دوستان چپ و کمونیست در آغاز سال نو؛ ف. م. سخن

IMG_9464.jpegابتدا فرارسیدن سال نو و نوروز را به خوانندگان گرامی ام، با هر فکر و اندیشه و ایدئولوژی که دارند تبریک می گویم و امیدوارم سال نو، سالی خوب و پر از تندرستی و موفقیت برای هموطنان ام باشد.

در ابتدای سال نو معمولا با تمام ایرانیان سخن می گویم اما این بار فکر کردم بد نیست به طور مشخص با هموطنان چپ و کمونیست ام چند کلمه ای حرف بزنم.

من در ایام جوانی با ایده های چپ آشنا شدم و با عقل و دانش سیاسی آن روزگارم که بسیار اندک و خام بود این ایده ها را برای بهروزی مردم کشورم مناسب دیدم، اما به تدریج، با افزایش دانسته ها و مشاهده ی نتایج عملکرد گروه های وابسته به چپ متوجه شدم که اولا این ایده ها، کاملا ذهنی و در عمل غیر قابل پیاده کردن است و ثانیا الگوهای موجودی که بر اساس این ایده ها شکل گرفته اند الگوهایی متکی بر اختناق و سرکوب حتی زحمتکشان جامعه هستند.

از طرف دیگر با به یادآوردن دوران گذشته و پادشاهی پهلوی، دیدم که ما چقدر نسبت به این پادشاهان بی انصاف بودیم و چطور سازندگی های مادی و معنوی در زمان آن ها را نمی دیدیم و چون مقیاسی برای حکومت بد و سرکوبگر نداشتیم اَعمال طبیعی این حکومت را «در آن دوران» وحشتناک می دیدیم، حال آن که بعد از حاکم شدن اسلامی ها، دوره ی وحشت و اختناق و نابود کردن واقعیِ سرزمین مان را به چشم دیدیم و ۴۶ سال مصیبت آن را تحمل کردیم.

با مشاهده ی این واقعیت ها به تدریج از ایده آل های غیر قابل تحقق و کودکانه ای که در ذهن داشتم فاصله گرفتم و اول از همه آموختم که در باقی مانده ی عمرم ایده ها و نظرهایی را دنبال کنم که در جهان واقع قابل پیاده کردن باشند و دوم اثرات جانبی و ساید افکت های مخربی که شاید فاجعه بار تر از مواردی که قصد از میان بردن آن ها را داریم مثل فقر و بی عدالتی و غیره نداشته باشند.

و سومین چیزی که در گذر زمان فرا گرفتم این بود که ما در هر دوره ی تاریخی، دشمن اصلی و شماره ی یکی داریم که جامعه ی ایران و کشورمان را به سمت نابودی سوق می دهد و برای بر انداختن این دشمن، باید حداکثر قدرت ملی را با گرد هم آوردنِ کسانی که با این دشمن درگیر هستند به دست بیاوریم و این تنها با برخی نرمش های سیاسی امکان پذیر است که این نرمش ها خط قرمزهایش برای من:
۱- تمامیت ارضی کشور
۲- دمکرات بودن واقعی و خواهان دمکراسی و آزادی برای مردم ایران بودن
و ۳- سکولار بودن و معتقد بودن به عدم دخالت دین و هر نوع ایدئولوژی در کشور داری و عملکرد حکومت است.


این حکومت از نظر شکل می تواند ایده آل رویایی من نباشد یا در محتوا ضعف هایی داشته باشد، که «باید» در دوران حاکمیت دمکراسی «پذیرفته شود» و در جهت رفع آن ها اقدام شود و جامعه را به ایده آل عملی و ممکن برساند.

سراسر تاریخ سوسیالیسم و کمونیسم پر از سیاست ورزی ها و سازش ها برای رسیدن به هدف های گوناگون است.

از سوسیال دمکراسی غربی که امروز هم قدرتمند و جزو احزاب حاکم کشورهای پیشرفته است ولی رنگ و بویی از سوسیالیسم و کمونیسم سنتی و متعصب ندارد تا کمونیسم چینی که کاملا با کاپیتالیسم و بهره کشی از کارگران همخوان شده است تا -اگر به گذشته های دور بازگردیم- سازش شوروی با دشمنان قسم خورده اش مانند امریکا و بریتانیا برای سرنگون کردن دشمن شماره ی یک شان -آلمان نازی-، تا دوران قبل و بعد از استیلای کمونیسم لنینی بر روسیه که در آن کمیسر خارجه یا همان وزیر امور خارجه اش تروتسکی که رهبر او یعنی لنین به او گفت اگر لازم باشد او باید نه تنها فراک بلکه لباس زنانه هم برای ملاقات و بستن قرارداد صلح با آلمان هایی که در حال جنگ با آن ها بود بپوشد یا حتی بر خلاف اصول لنینیسم با خواهر و برادر سرمایه داری که قبل از انقلاب ۱۹۱۷ به کمونیست ها کمک می کردند با احترام بسیار برخورد کردند و حتی در کاخ کرملین مکانی برای زندگی در اختیارشان گذاشتند و سازش ایدئولوژیک با دهقانان که آن ها را نسبت به پرولتاریای صنعتی هیچ می انگاشتند و ده ها سازش و سازشکاری سیاسی و عقیدتی دیگر که عده ای از تندرو ها آن را اپورتونیسم و ریویزیونیسم نام می نهادند.

امروز ما در ایران با یک حکومت به شدت سرکوبگر نه تنها از نظر طبقاتی بلکه از نظر عقیدتی و مذهبی رو به رو هستیم که تقریبا همه ی اقشار و طبقات اجتماعی را از هر نظر که فکر کنیم به سمت اضمحلال و فلاکت سوق داده است و جز هواداران صاحب منفعت حکومت نکبت همگان به نحوی با آن مخالف و خواستار بر اندازی اش هستند.

امروز گروه ها و شخصیت های چپ در ایران نه قدرت چندانی دارند نه تعداد هواداران شان قابل توجه است. ایده های چپ که زمانی برای جوانان جذاب بود امروز حتی برای سالخوردگان طرفدار این ایده ها جذابیت اش را از دست داده و جز متعصب ها کسی تصور نمی کند روزی این ایده ها بتواند در ایران حاکم شود.

نهایتِ سوسیالیسمی که به صورت حزب خواهان عدالت اجتماعی،،، می تواند در ایران کاری بکند سوسیالیسمی از نوع سوسیال دمکراسی غربی ست.

اما ایرانیانی که پیشرفت ها و سازندگی های دوران رضاشاه پهلوی و پادشاه فقید ایران محمدرضا شاه پهلوی را دیده اند، به طور عملی و واقع گرایانه، خواهان بازگشت به روزهای خوش گذشته هستند.

شاهزاده رضا پهلوی به عنوان بازمانده ی این خاندان، و ملکه ی فرهنگ پرور ایران، شهبانو فرح پهلوی یادگارهایی هستند از دوران پیشرفت و ترقی در ۴۶ سال پیش.

امروز شاهزاده گفت و گویی داشتند با یکی از خبرنگاران خارجی که طی آن به طور کاملا «دقیق» ایده هایی را که برای آينده در نظر دارند بیان کردند. این که با چه کسانی می توانند همراه شوند یا نشوند، و خواسته های سیاسی شان چیست. خواسته ی ایشان نه دستیابی به سلطنت و پادشاهی ست، نه برای رسیدن به قدرت، خواهانِ سازش با دشمنان ایران و ایرانی و صاحبان اندیشه های پس مانده ی دینی هستند.

اگر چپ ها و کمونیست های ما بخواهند واقع گرا باشند و در اولین گام، خواهان سرنگونی تمام و کمالِ نظام اسلامی حاکم بر ایران باشند و بعد خواسته های قابل دستیابی مردم را به خاطر ایران و به خاطر مردم ایران، از جمله اقشار و طبقات زحمتکش و متوسط در نظر داشته باشند، می توانند و می بایست، حداکثر با شاهزاده در یک مسیر برای حرکت دادن مردم در جهت براندازی حکومت نکبت عمل کنند، یا حداقل در راه حرکت ایشان و هواداران شان که بخش بزرگی از مردم ایران هستند سنگ اندازی و مانع تراشی نکنند.

قطعا دوستان چپ و کمونیست قبول دارند که دوران سلطنت پهلوی ها با تمام ضعف ها و ایرادهایش به مراتب و هزاران بار بهتر از دوران فعلی ست و چه بهتر که در چنین حکومتی فعالیت بکنند تا در متن حکومت اسلامی.

در پایان به یک نکته ی مهم دیگر اشاره بکنم:
دوستان چپ و کمونیست حتما قبول دارند که دستگاه امنیت و تبلیغات مخوف حکومت اسلامی، کسانی را به عنوان هوادار شاهزاده و نیز هوادار گروه های چپ وارد بدنه ی مخالفان کرده که این ها تلاش شان در جهت زشت و کریه نشان دادن چهره ی شاهزاده و نیز احزاب چپ و کمونیست هستند.
اشاره ی دائم به این تیپ اشخاص، برای تصویرسازی از مثلا آينده ی تلخِ بعد از حاکم شدن شاهزاده و غیره، تنها در جهت بی اثر کردن تلاش مردم اعم از چپ و راست برای سرنگون کردن حکومت نکبت است.

این حکومت به دلایل مشخص و معلوم، دیر یا زود، بخصوص بعد از به دَرَک واصل شدن خامنه ای، با حرکت مردم یا فشار خارجی و تهاجم و جنگ، سرنگون خواهد شد.
چه بهتر که این سرنگونی به دست مردم ایران با چهارچوب هایی که در بالا به آن ها اشاره شد انجام شود تا کمترین آسیب به کشور و دارایی های انسانی و مادی آن بخورد و راه سوءاستفاده ی کشورهای طماع را ببندد.
گمان می کنم این خواست مشترک مردم ایران، پادشاهی خواهان و چپ های ایران دوست باشد.

:::


Copyright© 1998 - 2025 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy