Monday, Apr 14, 2025

صفحه نخست » ششلول بندها، گیله مرد

Gileh_Mard.jpgپس از بمباران مجلس شورای ملی توسط محمد علیشاه قاجارو تبعید و کشتار بسیاری از آزادیخواهان ؛ میرزا عبدالرحیم طالبوف تبریزی نامه ای به مرحوم علامه دهخدا فرستاد که بگمانم امروز همگان باید آنرا بخوانند و از آن درس بیاموزند:
نامه طالبوف چنین است:
" امیدوارم بزودی تمام پراکندگان وطن به ایران بر گردند و بجای مجادله و قتال ؛ در خط اعتدال کار بکنند ؛ یعنی خار بخورند و بار ببرند و کشتی مشرف به غرق وطن را به ساحل نجات بکشند . بدیهی است تا پریشان نشود کار به سامان نرسد .
عجیب این است که در ایران بر سر آزادی عقاید جنگ میکنند ولی هیچکس به عقیده دیگری وقعی نمیگذارد سهل است اگر کسی اظهار رای و عقیده نماید متهم و واجب القتل ؛ مستبد ؛ اعیان پرست ؛ خود پسند ؛ نمیدانم چه و چه نامیده میشود و این نام را کسی میدهد که در هفت آسیا یک مثقال آرد ندارد . یعنی نه روح دارد ؛ نه علم ؛ نه تجربه ؛ فقط ششلول دارد .»
التفات میفرمایید که اوضاع احوال ما از صد سال پیش و صد و پنجاه سال پیش الحمدالله هیچ تفاوتی نکرده و همان هستیم که بودیم .
شما برای اینکه ایرانی ها را بجان هم بیندازید تا همدیگر را جر و واجر بدهند هیچ زحمتی نباید بخودتان بدهید ، فقط کافی است به اسب آن اعلیحضرت رحمتی بگویید یابو ! یکوقت می بینید دو سه هزار نفر بجان هم افتاده اند و اگر زور شان برسد دست خلخالی و خمینی و لاجوردی را از پشت می بندند و با توپ و توپخانه شان قیامتی راه می اندازند که بیا و تماشا کن .

شما فقط کافی است نا پرهیزی بفرمایید و یواشکی - طوری که همسایه تان نشنود - بگویید کودتای بیست و هشت مرداد نه یک رستاخیز ملی بلکه یک کودتای امریکایی بوده است . یکوقت می بینید نه تنها دو سه تا از آن دوختور های آسیب شناس ! سه هزار و سیصد و سی و سه مقاله و خطابه و سرمقاله و ته مقاله و همچنین چهار صد و چهل و چهار جلد کتاب در باره خیانت های دکتر مصدق - یا بقول خودشان مصدق السلطنه - می نویسند و به چاپ های هیجدهم و هشتادم هم میرسانند بلکه شعبان بی مخ ها و رمضان یخی ها و پری بلنده ها و غاز چران ها و فاطی غرغرو ها و خاله خوشباور ها و خرچسونه های بیکار الدوله ؛ مثل سگ یوسف ترکمن از پستو هایشان سر بر میآورند و هفت هزار و هفتصد و هفتاد و هفت جور سند و مدرک رو میکنند که ثابت میکند شما نوکر اجنبی هستی و از سیا و موساد و نمیدانم واواک جمهوری اسلامی مواجب میگیری .
شما کافی است یواشکی بپرسی که این آقای امام معصوم مان حضرت مستطاب اجل عالی مرحوم مغفور جناب آقای مسعود رجوی کی و کجا از آن غیبت کبرای شان بیرون میآیند و کره زمین را به نور قدوم وجود ذیجود مبارک شان روشن خواهند فرمود ؛ آنوقت می بینید که دو هزار نفر از جان نثاران و جان بر کفان مریم تابان ریاست جمهور مادام العمرایران ! اگر با قمه و قداره تکه پاره تان نکنند آنچنان جد و آباء و هفت پشت تان را توی گور میلرزانند که نه تنها از شکر خوردن خودتان پشیمان میشوید بلکه پشت دست تان را داغ میکنید دیگر در معقولات دخالت نکنید و بجای فضولی در امور از ما بهتران ؛ راست راست راه تان را بروید و ماست تان را بخورید و سرنای تان را بزنید .
حالا اگر جرات دارید بیایید دو کلام در باره اعلیحضرت رضا شاه کبیر و والاحضرت رضا شاه دوم اظهار لحیه بفرمایید . خدا خودش به دادتان برسد ، اگر تا پتل پورت دنبال تان ندوند و شلوار تان را از کون مبارک تان در نیاورند آنچنان روز گار تان را تیره و تار خواهند ساخت که چاره ای ندارید سوره جیم را بخوانید بزنید به چاک جاده بروید جایی خودتان را گم و گور بکنید و نه تنها پای تان را از گلیم تان دراز تر نکنید بلکه آن زبان صاحب مرده تان را چنان گاز بگیرید که تا صد سال دیگر هم نتوانید از این فضولی ها و زبان درازی ها بفرمایید .
شما بیایید دل به دریا بزنید و دو کلام در باره آن آقای رهبر سبز و این آقای بنفش و آن آخوندک تی تیش مامانی محصور ! ابراز عقیده بفرمایید ؛ یکوقت می بینید یک عالمه فیلسوف و جامعه شناس و انسان شناس و حشره شناس؛ سر و کله شان عینهو موکل آب فرات پیدا شده و چنان شما را فتیله پیچ کرده اند که دیگر نای نفس کشیدن برای تان نمانده است .
شما بیایید جرات و جسارت بخرج بدهید دو کلام در باره حزب توده و نمیدانم چریک فدایی و پیکاری و اقلیتی و اکثریتی و شانزده آذری و مصدقی و بختیاری وبنی صدری و خلق مسلمان و نهضت آزادی و آن آقا معلم حقه باز پرگوی نادان شهید !قلمی بفرمایید ؛ چنان توفانی از دشنام و تهدید و بهتان و چماق بر سرتان باریدن میگیرد که ناچار میشوید برای یافتن سر پناهی به چین و ماچین و روس و پروس التجاء کنید و پناهنده شان بشوید .
اصلا آقا ! اگر از ما دلخور نمیشوید فحش مان نمیدهید باید خدمت تان عرض کنیم که ما جماعت ایرانی - از روشنفکرش بگیر تا سیاستمدار و نویسنده و شاعر و پرولتاریا و برزگر و چلنگر و کودک دبستانی مان - همه مان از قبیله خشم هستیم ، از قبیله جهل هستیم ، انگار از تبار چیگین های زنده خوار دربار ظل الله کلب آستان علی هستیم .
و بگمانم حضرت مولانا ما را خوب می شناخت که فرموده است :
ما همه شیران ؛ ولی شیر علم
حمله مان از باد باشد دم به دم
آقا ! ما دل به دریا زدیم و بمصداق " بگویی بد باشی به که نگویی و خر باشی " حرف دل مان را گفتیم ، طاقت فحش و فضیحت را هم نداریم چرا که ما هم از همان قوم و قبیله شما هستیم . یعنی از قبیله خشم ، از قبیله جهل .
حالا که ما حرف های مان را زدیم یکوقت نکند بیایید بگویید : آقای گیله مرد ؛ سخن تو ده گز به نیم گوز !
« گیله مرد »



Copyright© 1998 - 2025 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy