Friday, Apr 18, 2025

صفحه نخست » از رایش سوم تا جمهوری اسلامی: سیاست‌های فرهنگی اقتدارگرا و نقش هنرمندان در خارج از مرز

seesaad.jpgموضوع تئاتر کنسرت «سی صد » که تاکنون در چند شهر ایالات متحده اجرا شده، برای خود پرونده ای شده است که ایرانشهر نظریات مخالف و موافق را در این شماره بازتاب نموده است

بیژن خلیلی - خبرگزاری ایرانشهر

از همان روزها و سال‌های اول پس از انقلاب، اکثریت هنرمندان به خارج از ایران مهاجرت اجباری کردند و بویژه در لس آنجلس ساکن شدند و در اواخر سال‌های ۸۰ میلادی هنرمندان داخل ایران به صورت خود جوش و بدون کمک دولت جمهوری اسلامی به آمریکا آمدند از جمله حسین علیزاده، محمدرضا لطفی ، محمدرضا شجریان و استادن مسلم موسیقی و ... بودند و ایرانیان مقیم لس آنجلس از آنها و کنسرت هایشان استقبال کردند. اما جمهوری اسلامی در یکی دو دهه گذشته با گسیل هنرمندان داخلی به خارج از ایران برای هنر نمایی در برابر ایرانیان خارج از کشور به نوعی تلاش می کند که چهره زشت استبدادی خود را بپوشاند. نگارنده «تئاتر کنسرت» را ندیده است، ولیکن با توجه به این فکت که سازمان هنری رسانه ای اوج، پروژه سیصد را کلید زده است و این سازمان از نهادهای فرهنگی وابسته به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی می باشد که بودجه‌اش به صورت مستقیم یا غیرمستقیم از منابع حکومتی و نظامی جمهوری اسلامی تأمین می‌شود، خود بخود بدین معناست که این نمایش- کنسرت یک پروژه حکومتی است.
برای این که بتوان ماهیت این هنرنمایی ها را بهتر و بیشتر بسنجیم، هم چنان که نگارنده بارها به شباهت های رفتارهای سیاسی، نظامی، امنیتی حکومت اسلامی با آلمان نازی پرداخته این بار، وظیفه هنر و هنرمندان را در هر دو رژیم واکاوی می نماید.
در طول تاریخ، حکومت‌های اقتدارگرا کوشیده‌اند با استفاده از هنر و هنرمندان، تصویر ایدئولوژیک خود را در داخل و خارج از مرزها تثبیت کنند. آلمان نازی، با حضور نظامی و غارت فرهنگی در کشورهای اشغالی و جمهوری اسلامی ایران، با اعزام هنرمندان و ایجاد نهادهای فرهنگی در خارج از کشور، هردو از ابزار هنر برای بسط قدرت نرم خود بهره گرفته‌اند.
شباهت‌ها:
1. استفاده ابزاری از هنر و هنرمند:
- در هر دو حکومت، هنرمندانی که با ایدئولوژی حاکم همسو هستند، حمایت می‌شوند و مأموریت دارند تصویر مطلوبی از نظام ارائه دهند.
- هنرمندان در نقش «سفیران فرهنگی» حکومت عمل می‌کنند.
2. ایجاد ساختارهای فرهنگی برای صدور ایدئولوژی:
- آلمان نازی از دفاتر فرهنگی، نمایشگاه‌ها و مجلات هنری در کشورهای اشغالی بهره می‌برد.
- جمهوری اسلامی نیز با حمایت از جشنواره‌ها، انجمن‌های فرهنگی، مراکز اسلامی و تولیدات رسانه‌ای در کشورهای غربی تلاش می‌کند تصویر خود را بازسازی کند.
3. سرکوب هنر مخالف و مصادره نمادها:
- آلمان نازی هنر مدرن را «منحط» می‌نامید.
- جمهوری اسلامی نیز هنر مستقل، فمنیستی، یا منتقد را «ضد ارزش» می‌خواند و محدود می‌کند.
تفاوت‌ها:
1. زمینه‌ی تاریخی و جغرافیایی:
- آلمان نازی با اشغال نظامی، مستقیماً فرهنگ دیگر ملت‌ها را سرکوب می‌کرد.
- جمهوری اسلامی عمدتاً از طریق دیپلماسی فرهنگی و نفوذ نرم در جوامع مهاجر عمل می‌کند، نه با اشغال فیزیکی.
2. نوع هنرمندان:
- هنرمندان نازی اغلب مأموران رسمی یا وابسته به حزب بودند.
- در مورد ایران، برخی از هنرمندان به دلایل مالی، حرفه‌ای یا اعتقادی با حکومت همکاری می‌کنند؛ برخی دیگر شاید حتی بدون وابستگی رسمی، در تداوم ایدئولوژی جمهوری اسلامی نقش دارند.
3. رسانه‌های امروزی:
- جمهوری اسلامی ایران از ابزارهای مدرن‌تری مانند ماهواره، رسانه‌های اجتماعی، فیلم و شبکه‌های بین‌المللی مانند پرس‌تی‌وی برای نفوذ فرهنگی استفاده می‌کند.
نتیجه‌گیری:
آنچه آلمان نازی با قدرت نظامی و نمایش‌های بزرگ انجام داد، جمهوری اسلامی تلاش می‌کند با ابزارهای نرم‌تر اما با اهداف مشابه انجام دهد: کنترل روایت، تحریف واقعیت و تحمیل تصویری خاص از هویت ملی و دینی و آخرین آنها تا این جا همین نمایش کنسرت سیصد است. هم چنان که با واژگونی آلمان نازی توسط متفقین، ملت آلمان از شرّ آن رژیم ضد انسانی نجاتش یافت، امید است با دخالت و پشتیبانی جهان آزاد به رهبری آمریکا، ملت ایران نیز به این حکومت «شرّ» پایان دهد.


Copyright© 1998 - 2025 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy