انفجار عظیم در مجتمع بندری رجایی در جنوب ایران در بامداد شنبه، ششم اردیبهشت ۱۴۰۴، موجب کشته شدن دستکم ۲۵ نفر و زخمی شدن بیش از ۸۰۰ نفر شده است؛ اما اهمیت این بندر چیست و این آسیب بزرگ چه چالشها و پیامدهایی برای تجارت و سیاست ایران دارد؟
یورونیوز - پس انفجار بندر رجایی که به نوشته چندین منبع، بر اثر احتراق مواد شیمیایی و سوختهای موشکی انبار شده در یکی از انبارهای بندر روی داد، ابر عظیمی از دود سیاه بندرعباس را دربرگرفت و لرزش ناشی از انفجار، ساکنان محلهها و شهرهای اطراف، حتی تا جزیره قشم را به وحشت انداخت.
بررسیهای اولیه نشان میدهد که بخشی از زیرساختهای بندر، از جمله اسکلهها، جرثقیلهای بارگیری و خطوط ریلی آسیب جدی دیدهاند. این حادثه که یکی از شدیدترین فجایع صنعتی سالهای اخیر ایران محسوب میشود، نه تنها فاجعهای انسانی رقم زد، بلکه پرسشهای مهمی را درباره آینده تجارت دریایی کشور مطرح ساخت.
طبق برآوردهای اولیه، انفجار اخیر منجر به توقف بخشی از عملیات تخلیه و بارگیری شده و به گفته وزیر کشاورزی، برخی کشتیهای ورودی به طور موقت به بندر امام خمینی در خوزستان هدایت شدهاند. این اختلال ممکن است زنجیره تأمین کالاهای وارداتی و صادراتی را در ماههای آینده دچار مشکل کند.
افزایش هزینههای حملونقل، بروز کمبود برخی اقلام وارداتی، و فشار تورمی بر بازار داخلی از پیامدهای محتمل این حادثه خواهد بود. در سطح منطقهای نیز، آسیب به اعتبار بندر رجایی میتواند مزیت رقابتی آن را نسبت به بنادر منطقهای مانند جبل علی در امارات یا صحار در عمان کاهش دهد.
تاریخچه پیدایش بندر رجایی
تاریخچه تأسیس بندر رجایی به سال ۱۹۷۰ بازمیگردد. بندر رجایی در ابتدا در زمان شاه و به طور دقیقتر در سال ۱۳۴۹ با نام «بندرعباس جدید» با هدف تسهیل و توسعه تجارت بینالمللی و بهعنوان یکی از بنادر استراتژیک کشور تأسیس شد.
در دهه ۱۹۷۰ میلادی، ایران به دنبال توسعه و تقویت زیرساختهای تجاری خود بود و بندرعباس جدید، در فاصله ۲۳ کیلومتری غرب بندرعباس، بهعنوان پروژهای ملی برای اتصال ایران به بازارهای جهانی و تسهیل صادرات و واردات کشور در نظر گرفته شد. در این دوران، با توجه به موقعیت استراتژیک این بندر، نزدیک بودن آن به تنگه هرمز و دسترسی آسان به آبهای بینالمللی، توجه زیادی به آن شد.
با آغاز جنگ ایران و عراق در سال ۱۳۵۹، بندرعباس جدید که دیگر به نام رسمی «بندر شهید رجایی» تغییر نام داده بود، مانند بسیاری دیگر از زیرساختهای کشور با چالشهای زیادی روبهرو شد. این بندر تحت حملات هوایی و زمینی قرار گرفت و آسیبهای زیادی دید. اگرچه بهعنوان یکی از بنادر اصلی ایران همچنان در جریان جنگ فعال بود، اما عملیات تخلیه و بارگیری کالاها بهشدت مختل شد. بسیاری از تجهیزات بندر آسیب دیدند و صادرات و واردات کشور با مشکلات جدی مواجه شد.
پس از پایان جنگ و در دهههای ۷۰ و ۸۰، بندر رجایی شاهد رشد و تحول چشمگیری بود. با بازسازی زیرساختها و بهبود تجهیزات، این بندر به یکی از بنادر حیاتی ایران تبدیل شد. در این دوره، دولت ایران بهویژه از سالهای ۲۰۰۰ به بعد، با سرمایهگذاریهای گسترده، ظرفیت عملیاتی بندر رجایی را افزایش داد. سیستمهای جدید تخلیه و بارگیری، افزوده شدن تجهیزات مدرن و بهبود خدمات لجستیکی موجب شد که بندر رجایی بتواند بهطور مؤثری نقش خود را در تجارت دریایی ایران ایفا کند.
با شروع دهه ۹۰، بندر رجایی یکی از مهمترین گلوگاههای تجاری ایران شد. این بندر نه تنها در تجارت داخلی ایران بلکه در تجارت بینالمللی نیز نقش بسزایی پیدا کرد. رشد حجم مبادلات بهویژه در زمینه کالاهای نفتی و غیرنفتی موجب شد که این بندر همچنان یکی از محورهای اصلی تجارت ایران در خلیج فارس باشد.
ستون فقرات تجارت ایران؛ اهمیت بندر رجایی چیست؟
مجتمع بندری رجایی که در حاشیه خلیج فارس و در مجاورت تنگه هرمز قرار دارد، بیش از ۴۵ درصد از صادرات و واردات دریایی ایران را مدیریت میکند. طبق گزارشهای رسمی منتشر شده از سوی سازمان بنادر و دریانوردی ایران، این بندر به عنوان مهمترین گلوگاه تجاری کشور، بیش از نیمی از تجارت دریایی ایران را مدیریت میکند. این موضوع نشاندهنده اهمیت فوقالعاده آن در جریان تجارت کشور است.
امروزه، بندر رجایی به عنوان بزرگترین بندر تجاری ایران و یکی از بنادر حیاتی در خاورمیانه شناخته میشود. این بندر با ظرفیتهای گسترده خود، از طریق تسهیل در واردات و صادرات کالا، به ارتقاء وضعیت اقتصادی کشور و ارتقای موقعیت تجاری ایران در سطح جهانی کمک کرده است، گرچه در سالهای اخیر به دلیل تحریمهای بینالمللی علیه ایران تا حدود زیادی اهمیت خود در منطقه را از دست داد.
این بندر با ظرفیت سالانه جابهجایی بیش از ۷۰ میلیون تن کالا، در سالهای اخیر بیش از ۷۰ درصد از واردات و صادرات ایران را به خود اختصاص داده است.
بندر رجایی بهویژه در بخشهای نفت، گاز و کالاهای غیرنفتی فعال است و کریدورهای تجاری مهمی را برای ایران فراهم میآورد. این بندر علاوه بر سرویسدهی به ایران، به عنوان یک نقطه اتصال مهم برای کشورهای منطقهای نظیر عمان، پاکستان و کشورهای آسیای میانه عمل میکند. بندر رجایی با وجود رقابت شدید با بنادر دیگر خاورمیانه، همچنان به عنوان یکی از برجستهترین بنادر ایران شناخته میشود.
در سالهای اخیر، بندر رجایی به یکی از پرکارترین بنادر خاورمیانه تبدیل شده است. به عنوان مثال در سال ۲۰۲۳، بندر رجایی بیش از ۷۵ میلیون و ۸۰۰ هزار تن کالا را تخلیه و بارگیری کرده است که سهم عمدهای از واردات و صادرات ایران را به خود اختصاص میدهد. از این میزان، حدود ۴۹ میلیون تن مربوط به کالاهای غیرنفتی بوده که نسبت به مدت مشابه سال قبل ۱۸ درصد افزایش داشته است. همچنین، در این مدت، ۴ هزار و ۵۸۰ فروند کشتی در این بندر پهلو گرفتهاند. کالاهای مبادلاتی غیر نفتی ایران در بندر رجایی به ویژه به کشورهای آسیای میانه، روسیه و اروپا صادر میشوند.
همزمانی با دور سوم مذاکرات ایران و آمریکا
انفجار مهیب در بندر رجایی که دقیقاً همزمان با دور سوم مذاکرات غیرمستقیم ایران و آمریکا در عمان روی داد، پرسشهای زیادی را در خصوص تأثیر این دو رویداد بر یکدیگر مطرح کرده است. این همزمانی بهویژه در شرایط حساس کنونی، میتواند بر روند مذاکرات تأثیرگذار باشد.
در شرایطی که ایران در تلاش است تا فشارهای بینالمللی را کاهش دهد و موقعیت تجاری خود را در منطقه حفظ کند، آسیب به یکی از اصلیترین گلوگاههای تجاری کشور میتواند بر مواضع جمهوری اسلامی در مذاکرات تاثیرگذار باشد. ممکن است ایران مجبور به اتخاذ مواضع تهاجمیتر شود، بهویژه اگر این آسیبها منجر به اختلالات گسترده در تجارت خارجی و آسیب به اقتصاد کشور گردد.
در عین حال، تأثیرات این حادثه میتواند باعث شکلگیری توافقات جدیدی در رابطه با کریدورهای تجاری و امنیتی ایران در مذاکرات با آمریکا شود. از آنجا که بندر رجایی نقش حیاتی در صادرات و واردات ایران ایفا میکند، ممکن است مذاکرات در راستای تأمین امنیت بنادر و خطوط تجاری به عنوان یکی از مسائل محوری در دستور کار قرار گیرد. در این راستا، احتمال دارد ایران و آمریکا به دنبال راهکارهایی برای جلوگیری از آسیب به این زیرساختها و ایجاد همکاریهای مشترک در حوزه تجارت و حملونقل دریایی باشند.
چالشهای بازسازی و چشمانداز آینده
مقامات جمهوری اسلامی اعلام کردهاند که فعالیتهای بندر به تدریج در حال بازگشت به حالت عادی است. با این حال، بازسازی زیرساختهای آسیبدیده، احیای اعتماد بیمهگران و شرکتهای کشتیرانی بینالمللی و رعایت الزامات ایمنی جدید، نیازمند برنامهریزی دقیق، سرمایهگذاری هنگفت و همکاری فرامنطقهای خواهد بود.
ضعف شدید اقتصادی ناشی از فشار تحریمها، فساد گسترده مالی در نهادهای حکومتی به ویژه سپاه پاسداران و مشکلات ساختاری در بخشهای مختلف، احتمالا موجب کندی فرآیند بازسازی میشود. تحریمها محدودیتهایی در جذب سرمایهگذاری خارجی و تأمین منابع مالی برای پروژههای بزرگ ایجاد کرده است و فسادهای مالی و سوءمدیریتهای داخلی، بر روند بازسازی آسیبهای بیشتری وارد ساخته و توان کشور را برای بازسازی زیرساختهای آسیبدیده کاهش داده است.
مشکل بیمهها
در این میان، پرسش اصلی این است که آیا شرکتهای بیمه که در ایران فعالیت میکنند، میتوانند خسارتهای ناشی از این انفجار را جبران کنند؟ با توجه به شرایط اقتصادی بحرانی کشور، ضعف شدید اقتصادی و فساد فراگیر در صنعت بیمه ایران، بسیاری از کارشناسان بر این باورند که احتمال پرداخت خسارتها بسیار پایین است.
همچنین به دلیل محدودیتهای مالی و احتمال عدم توانایی شرکتهای بیمه داخلی در تأمین خسارات گسترده، این امکان وجود دارد که بخش عمدهای از هزینههای بازسازی بر دوش دولت ایران قرار گیرد.

اول فاجعه بعد توجه