اظهارات اخیر مقامات جمهوری اسلامی، که گاه خندهدار به نظر میرسد، نشان از شکست کامل آنها در گفتگو با آمریکا دارد و پیش از آن که بیانگر اقتدار باشد، نشانه سردرگمی و نگرانی عمیق درون حاکمیت است. این شکست آنها را به سوی بزرگ نمایی برنامه هسته ای سوق داده و میکوشند غنیسازی اورانیوم، که هیچ ارتباطی با ملت ایران ندارد را به نام «ایران اسلامی» و با هدف «حفظ نظام» توجیه کنند. این ادعا که از زبان بسیاری از مقامات جمهوری اسلامی شنیده میشود، نشان میدهد که برای مردم و حقوقشان کمترین اهمیتی قائل نیستند.
در حالیکه مذاکرات جمهوری اسلامی با آمریکا، به مرحلهای از سردرگمی و انسداد رسیده، برخی تلاش دارند تا ماجرای برنامه هستهای را به مسئلهای حیثیتی و ملی تبدیل کنند. این در حالیست که بخش قابل توجهی از جامعه ایران، نه تنها خود را درگیر چنین پروژههایی نمیداند، بلکه هزینههای اقتصادی، سیاسی و امنیتی این برنامه را بر زندگی روزمره خود تحمیلشده میبیند
از اظهارات عجیب و خنده دار مقامات جمهوری اسلامی میتوان به ادعای "داشتن انگشت روی ماشه" اشاره کرد؛ تهدیدی برای ایجاد بیثباتی در منطقه، در حالی که مدعیاند جهان اسلام به سلاح هستهای نیاز دارد. در این میان، حسین شریعتمداری نیز بهطور تلویحی از احتمال بروز "آشوب در داخل" سخن گفته که نشانهای از نگرانی عمیق حاکمیت نسبت به شکلگیری یک قیام مردمی، پیش از شکست کامل در مذاکرات و تعلیق برنامه هستهای است.
در حقیقت، حقوق مردم ایران هیچ ارتباطی با این جنجالآفرینیها، تهدیدها و اقدامات نسنجیده مقامات جمهوری اسلامی ندارد. آنچه جمهوری اسلامی در پی آن است، بقای خود به هر قیمتی است؛ ذلت و حقارت جمهوری اسلامی تا جایی است که یکی از فرماندهان سپاه مدعی میشود که قادرند مواد غنیشده را در عمق هزار متری زیر زمین نگه دارند. فرمانده ارتش نیز تهدید به ایجاد آشوب در منطقه و نابودی آن میکند. این تهدیدات و فضاسازیهای سیاسی، بیش از هر چیز نشانه اضطراب و ناامنی درونی نظام است؛ نظامی که از قیام ملی مردم ایران، بیش از هر چیز هراس دارد.
در چنین شرایطی و در کنار این اظهارات خنده دار مقامات جمهوری اسلامی میتوان گفت، بار دیگر جامعه ایران به ویژه نسل جدید، بهویژه زنان، میتوانند پرچمدار نابودی
جمهوری اسلامی باشند. واقعیت این است که خط قرمزهای جمهوری اسلامی از جمله مبانی انقلاب خمینی، مفاهیم جعلی جهان اسلام و غنیسازی هستهای هیچ ارتباطی با ملت ایران و خواستههای واقعی آنها ندارند
تجربه سالهای اخیر نشان داده جامعه ایران، خط قرمزهای تحمیلی جمهوری اسلامی را به رسمیت نمیشناسند
جمهوری اسلامی، هرقدر هم بخواهد با جنجالسازیهای هستهای و تهدیدهای منطقهای افکار عمومی را منحرف کند، نمیتواند از زیر بار خواست واقعی مردم ایران برای تغییر، عدالت، و آزادی شانه خالی کند. آیندهی این کشور نه در چاههای اورانیوم، بلکه در دست مردم آن رقم خواهد خورد
اگر حاکمیت همچنان بخواهد با توسل به سلاح، سانسور و سرکوب، این آینده را انکار کند، ناگزیر با موجی روبهرو خواهد شد که هیچ میز مذاکرهای نمیتواند مانع از شکلگیری آن شود