دیروز با یکی از استادان مطبوعات با تلفن صحبت می کردم حرف به گنجی و یاوه گویی های او در باره ی خاندان پهلوی کشید که خدمت استاد ارجمندم عرض کردم خیلی دل ام می خواهد جواب این آدم مریض را به زبان خودش بدهم ولی تقریبا مطمئن هستم که چنین حرف هایی بر او کمترین اثری نخواهد داشت و فقط خفت و خواری در نزد خوانندگان نصیب من خواهد شد که به شیوه ی او با او سخن گفته ام.
هر چه انتظار می کشیم بلکه گنجی تمام کند و برود سراغ نوع دیگری از سخن گفتن متاسفانه سوزن او روی مسائل جنسی و به قول لوطی ها «ناموسی» گیر کرده و تمام سعی او بر این است که رضا پهلوی را فردی با عرض معذرت از صریح گفتن و داشی حرف زدن ام «بی ناموس» نشان دهد. این کار روی افرادی که فرهنگ پایینی دارند و چه بسا مذهبی هم نباشند شاید کارساز باشد ولی پَستیِ کسی که از این روش ها استفاده می کند نیز برای این افراد مسلما مشخص است یعنی هم زننده هم خورنده این وسط آسیب اخلاقی می بینند.
همان طور که در نوشته ها و کتاب هایم بیان کرده ام من دوستان زیادی از طبقات مختلف اجتماعی داشته ام از خانواده های درباری و سطح بالای جامعه گرفته تا لات و لمپن ها و پایین شهری هایی که اغلب با مرام و انسان بوده اند. از همه شان هم بسیار چیزهای خوب و بد آموخته ام که امروز هم، در نوشته ها و برخوردهای اجتماعی ام از همه ی این آموخته ها استفاده کرده و می کنم.
در میان کسانی که اکثرا آن ها را «اراذل» می خوانند من جز عده ی کمی لش و لوش و به قول بچه های زندان سیاسی «لجن»، که «اراذل اسم و رسم دار و جوانمرد» اگر با آن ها رو به رو شوند تکه بزرگ شان گوش شان است ندیده ام که کسی از این مردان،،، با ناموس حتی دشمنان خونی اش کار داشته باشد چرا که چنین کاری را نه رسم جوانمردی می دانند نه در سطح خودشان که روی مثلا چنین نقطه ی ضعفی انگشت بگذارند. چنین آدم هایی معتقد به درگیر شدن رو در رو و مردانه هستند نه این که به زن و بچه و ناموس طرف گیر بدهند.
گنجی با وجود این که بچه ی نازی آباد است و بچه های نازی آبادی که من می شناسم اکثرشان آدم های با مرام و لوطی یی هستند، یک انسان بی وجود و نامرد است که در امر سیاسی که به خاطر حاکم شدن لمپن ها و حلقه ی نازی آبادی ها در دوران انقلاب، به میدان سیاست پرت شده، با خودش این بی وجودی و نامردی را آورده که اخیرا به خاطر ته کشیدن عالیجناب بازی هایش این وجه زشت اخلاقی،،، در مقابله با خاندان پهلوی بیرون زده و با داخل کردن اسامی کسانی مانند تیلور و مک کینون و نیگل و اسم های دهان پر کن دیگر سعی در مقبول نشان دادن نوع برخوردهای قلمی اش دارد غافل از این که این ها که هیچ، خود امام جعفر صادقِ اهل قلم و معلومات را هم که به عنوان پشتوانه ی فحاشی هایش بیاورد کار او جز بی وجودی و نامردی نیست و این نوع برخورد با هیچ آب کوثری پاک نمی شود.
حیف که برخورد با گنجی به سبک گنجی، باعث خوار و خفیف شدن برخوردکننده می شود و گنجی باید خدا را شکر کند که بی خداهایی مثل من، تابع اخلاقیات انسانی و حفظ مرام جوانمردانه هستند والّا گنجی باید تمام کار و زندگی و لیچارنویسی های سیاسی اش را رها می کرد و خودش و خانواده اش در لاک سکوت فرو می رفتند تا خود را از ضربات کاری و ناجوانمردانه ی مخالفان شان نجات دهند.

عطاخان لندنی

ما کرکس نبودیم!