به گفتۀ پناهی مسئلۀ کلیدی ایران زمان سقوط رژیم اسلامی نیست. مسئله این است که "وقتی ملاها به دست مان افتادند با آنان چه خواهیم کرد؟ آیا همانند آنان بی رحم و دهشتناک خواهیم بود یا بالعکس باید پس از آنان چرخۀ خشونت را در هم شکست؟" پناهی از این مسئلۀ کلیدی جامعه و البته فیلم خود به عنوان دشواری وضعیت حاضر در ایران یاد کرده است. او گفته است که مردم کوچه و خیابان در ایران در مواجهه با این مسئله هنوز بمراتب بیش از شخصیتهای فیلم او سرسخت هستند
ناصر اعتمادی - رادیو بین المللی فرانسه
اندکی پیش از دریافت جایزۀ "نخل طلای" جشنوارۀ سینمایی کن، جعفر پناهی، سینماگر ایرانی، در گفتگویی اختصاصی با هفتهنامۀ فرانسوی "نوول ابسرواتور" گفته است که اگر آخرین اثر او، "یک تصادف ساده"، در نگاه تماشاچیان فیلمی شورشی به نظر می رسد، علت آن محتوای واقعی خود فیلم است، نه قصد و تصمیم پیشینی وی به عنوان کارگردان.
جعفر پناهی در جای دیگری از سخنانش محتوای اجتماعی عصیان در فیلم خود را زائیدۀ خیزش "زن، زندگی، آزادی" دانسته و گفته است که با این خیزش "تاریخ جمهوری اسلامی به دو نیمه تقسیم شد." پناهی گفته است : این خیزش در پی آمد خود "یک گذشته و یک آینده آفریده که به هیچ وجه نمیتوان پنهانش کرد به ویژه از جانب سینماگر اجتماعی همچون او."
پناهی سپس افزوده است که سینمای او از واقعیت جامعه تغذیه میکند و تغییر پارادیمی را که قتل ژینا مهسا امینی باعث شد در خود جذب کرده است.
پناهی سپس افزوده است : "امروز اگر شما فقط زنان با حجاب را در خیابانهای ایران نشان بدهید دروغ گفتهاید. همۀ زنان در ایران حجاب بر سر ندارند و این واقعیت ملموس جامعۀ امروز ایران است که او در فیلم "یک تصادف ساده" بازتابنده است."
جعفر پناهی در جای دیگری از سخنانش تصریح کرده است که این واقعیت جدید به معنای "تعدیل نظام سرکوب در ایران نیست. بالعکس نشانۀ ضعف آن است و اینها دو چیز متفاوت هستند." پناهی گفته است : "مردم نظام سرکوب را در ایران تضعیف کردهاند...ملاها خواستند از نو قوانین سرکوبگرانهای در خصوص حجاب تحمیل کنند... اما، سرسختی آنان نتیجۀ مورد انتظارشان را نداد و در مقابل هر اقدام جدید سرکوبگرانهای، زنان دست از مقاومت نکشیدند و هر بار بدون حجاب اجباری به خیابانها بازگشتند."
هفتهنامۀ "نوولابسرواتور" سپس نوشته است که شورشیترین نکتۀ فیلم جعفر پناهی مسئلۀ همزیستی جلاد و قربانی در پایان گریزناپذیر رژیم اسلامی ایران است. خود جعفر پناهی با تأئید این نکته به مجلۀ فرانسوی گفته است : موضوع فیلم او "دقیقاً همین است." پناهی تصریح کرده است : "کم نیستند فیلمهایی که دربارۀ سقوط یک رژیم پس از تحقق آن ساخته شدهاند. اما در خصوص ایران مسئلۀ پایان رژیم اسلامی هماکنون چشم توفان یا قلب حادثه است." به گفتۀ پناهی "رژیم اسلامی همچنان پابرجاست و دوام آن اوضاع را پیچیده و دشوار می سازد و کسی نمیداند این رژیم چه زمانی سقوط خواهد کرد. دو روز دیگر؟ یک سال دیگر؟"
پناهی سپس افزوده است که مسئلۀ کلیدی زمان سقوط رژیم اسلامی نیست. مسئله این است که "وقتی ملاها به دست مان افتادند با آنان چه خواهیم کرد؟ آیا همانند آنان بی رحم و دهشتناک خواهیم بود یا بالعکس باید پس از آنان چرخۀ خشونت را در هم شکست؟" پناهی از این مسئلۀ کلیدی جامعه و البته فیلم خود به عنوان دشواری وضعیت حاضر در ایران یاد کرده است.
او گفته است که مردم کوچه و خیابان در ایران در مواجهه با این مسئله بمراتب بیش از شخصیتهای فیلم او سرسخت هستند و وی در فیلمش تنها جزء بسیار ناچیزی از این سرسختی اجتماع را در قبال رژیم اسلامی و رهبران آن بازتابنده است.
👈مطالب بیشتر در سایت رادیو بین المللی فرانسه
پناهی در پایان گفتگوی خود با نوول ابسرواتور راهحل سرکوب از سوی حکومت را بی نتیجه دانسته است. او گفته است : "برغم تلاشهای حکومت برای ایجاد اختلاف میان مردم، سرکوب همیاری و همبستگی میان مردم را تقویت میکند و بعضاً وضعیتهایی کاملاً سوررئالیستی می آفریند." او گفته است هنگامی که فیلم "یک تصادف ساده" را می ساخت هرگز نخواست به مخاطرات کارش فکر کند، زیرا در این صورت دچار خودسانسوری می شد. پناهی گفته است : همۀ شخصیتهای فیلم او با آگاهی کامل از مخاطرات فیلم، بازی در آن را پذیرفتند و هم اینک هم همگی آنان در ایران زندگی میکنند چنانکه خود او بلافاصله پس از شرکت در جشنواره کن به ایران بازمیگردد.