Wednesday, May 28, 2025

صفحه نخست » تل‌آویو؛ تصمیم‌گیر نهایی مذاکرات تهران و واشنگتن، دیوید اعتباری

etebari.jpgدیوید اعتباری - ویژه خبرنامه گویا

در حالی که گفت‌وگوهای رسمی میان ایران و آمریکا، چه مستقیم و چه با واسطه، بار دیگر در فضای ابهام و توقف قرار گرفته‌اند، برخی معتقدند که تصمیم‌گیر نهایی در این معادله نه تهران و نه واشنگتن خواهد بود، بلکه مسیر آینده در تل‌آویو تعیین می‌شود.

با وجود آن‌که دولت ترامپ در دور دوم خود همچنان بر سیاست «فشار حداکثری» علیه جمهوری اسلامی تأکید دارد، اما از ورود مستقیم به درگیری‌های نظامی پرهیز می‌کند و ترجیح می‌دهد نقش هماهنگ‌کننده و تهدید پنهان را ایفا کند. در نتیجه‌ی این خلأ استراتژیک، اسرائیل نه‌تنها استقلال عمل بیشتری یافته، بلکه ابتکار راهبردی را نیز در دست گرفته است.

از نگاه تل‌آویو، حمله‌ی ۷ اکتبر توسط حماس، صرفاً یک شکست امنیتی نبود، بلکه نشانه‌ای بود از شکست مدل‌های پیشین مهار و مماشات. اسرائیل این حمله را نتیجه‌ی مستقیم سیاست‌های مماشات‌آمیز آمریکا و اروپا با جمهوری اسلامی و بی‌عملی در برابر حمایت مستمر مالی و تسلیحاتی از گروه‌های نیابتی می‌داند.

پس از جنگ غزه، دکترین امنیت ملی اسرائیل وارد مرحله‌ای تازه شده است--مرحله‌ای که در آن دیگر مهار و هشدار کافی نیست، بلکه بازدارندگی باید به خنثی‌سازی ظرفیت تهدید تبدیل شود. در این چارچوب، تل‌آویو مجموعه‌ای از خطوط قرمز غیرقابل مذاکره را تعریف کرده که هرگونه راه‌حل سیاسی یا توافق بین‌المللی، برای اینکه از مقبولیت و دوام برخوردار باشد، باید در انطباق کامل با آن‌ها طراحی شود:

۱) غنی‌سازی صفر درصد در ایران و نابودی کامل ظرفیت‌های قابل‌تبدیل به فناوری نظامی؛

۲) توقف کامل حمایت مالی و تسلیحاتی جمهوری اسلامی از گروه‌های نیابتی در لبنان، غزه، عراق، سوریه و یمن؛

۳) عدم‌پذیرش حضور میدانی یا نفوذ عملیاتی نیروهای وابسته به ایران در مرزهای شمالی اسرائیل؛

۴) ممانعت از انتقال فناوری‌های موشکی و پهپادی به گروه‌های شبه‌نظامی وابسته به ایران در سراسر منطقه؛

۵) لزوم برخورد پیشگیرانه با هرگونه تهدید، حتی پیش از آن‌که به تهدید بالفعل تبدیل شود؛

۶) عدم اتکا به تفسیرهای مبهم دیپلماتیک قدرت‌های جهانی و تأکید بر ارزیابی‌های امنیتی مستقل اسرائیل.

از دید تل‌آویو، این‌ها نه پیشنهاد، بلکه مبانی قطعی امنیت ملی‌اند که هر توافقی باید هم‌راستا با آن‌ها طراحی شود--در غیر این صورت، نه مقبولیت دارد و نه دوام.

در این میان، دولت‌های عربی منطقه--به‌ویژه عربستان، امارات و بحرین--با آن‌که به ظاهر از راه‌حل دیپلماتیک حمایت می‌کنند، اما عملاً به‌دلیل تجربه‌ی تهدیدهای مستقیم از سوی نیابتی‌های ایران، نسبت به نقش بازدارنده‌ی اسرائیل نه‌تنها معترض نیستند، بلکه تا حدی هماهنگ نیز شده‌اند. سکوت معنادار ریاض، ابوظبی و حتی قاهره در برابر اقدامات اخیر اسرائیل علیه مواضع جمهوری اسلامی در سوریه و عراق نشان می‌دهد که آن‌ها نیز خواهان تضعیف بازوهای برون‌مرزی تهران هستند--ولو با رویکردی کم‌صدا و دیپلماتیک.

در این فضا، گاه از ایده‌هایی مانند ایجاد کنسرسیومی منطقه‌ای برای نظارت بر برنامه‌ی هسته‌ای ایران سخن گفته می‌شود؛ طرح‌هایی که در ظاهر تلاش دارند راهی میانه برای خروج از بن‌بست بیابند. اما از نگاه اسرائیل، این‌گونه سازوکارها تنها زمانی قابل قبول خواهند بود که ایران از کنترل فنی کامل کنار گذاشته شود و فرآیند غنی‌سازی اساساً از خاک ایران خارج شود--امری که جمهوری اسلامی تاکنون هرگز به آن تن نداده است.

با گذشت نزدیک به دو دهه از مذاکرات بی‌پایان، توافق‌های شکننده و امیدهای مکرر به تغییر رفتار جمهوری اسلامی، به‌نظر می‌رسد اسرائیل دیگر به راه‌حل‌های کلاسیک باور ندارد. نه برجام، نه مکانیسم ماشه، نه بازگشت به میز مذاکره، و نه میانجی‌گری قدرت‌های جهانی، هیچ‌کدام به خنثی‌سازی واقعی تهدید منجر نشده‌اند.

حتی راه‌حل‌هایی که در ظاهر منعطف و چندجانبه‌اند، در نهایت یا از سوی تهران رد می‌شوند، یا از نظر اسرائیل فاقد ضمانت کافی برای حذف ظرفیت تهدید هستند.

اما آنچه موضوع را پیچیده‌تر می‌کند، دلیل واقعی رواداری ترامپ نسبت به جمهوری اسلامی است--آن‌ هم در حالی که رهبر جمهوری اسلامی همچنان مواضع آشکار ضدآمریکایی و ضداسرائیلی را ادامه می‌دهد و از هرگونه مذاکره مستقیم یا مصالحه‌ی بنیادین طفره می‌رود. آیا چراغ سبزی پشت‌پرده از سوی رژیم به واشنگتن داده شده که در افکار عمومی فاش نشده است؟ آیا ترامپ مسیر مذاکره را تنها برای رسیدن به توافق دنبال نمی‌کند، بلکه برای ایجاد پرونده‌ای سیاسی و روانی نزد افکار عمومی آمریکا و متحدانش--تا در مرحله‌ی بعد، حمله به مواضع اتمی، نظامی یا اقتصادی جمهوری اسلامی را توجیه‌پذیر جلوه دهد؟ یا شاید هم، با وجود چند دهه تجربه‌ی ناکام در واشنگتن، ترامپ هنوز به این جمع‌بندی نرسیده که حتی در صورت توافق احتمالی، نمی‌توان به جمهوری اسلامی اعتماد کرد؟ پاسخ این پرسش‌ها هنوز روشن نیست.

اما در چنین شرایطی، از نگاه تل‌آویو، فقط دو گزینه باقی مانده است: تغییر اساسی رفتار جمهوری اسلامی--که تجربه نشان داده امری بعید است؛ یا حذف کامل ظرفیت تهدید، پیش از آن‌که فعال شود. شاید هم اسرائیل تا کنون، تصمیم خود را گرفته باشد.



Copyright© 1998 - 2025 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy