Thursday, May 29, 2025

صفحه نخست » از مستر المپیا تا منبر حکومتی، پارسا زندی

choopan.jpgقهرمان مردم یا مبلغ قدرت؟ روایت چرخش سیاسی هادی چوپان

سخنان اخیر هادی چوپان، قهرمان مستر المپیا، نه تنها مایه‌ تعجب بلکه باعث تأسف بسیاری از ایرانیان شد؛ مردی که تا همین یکی دو سال پیش، در اوج قهرمانی‌اش از طرف نهادهای رسمی کشور نادیده گرفته می‌شد و حتی یک تبریک خشک و خالی هم نصیبش نشد، حالا در قامت مبلغ نظام، منتقد هنرمندان و دلسوزان واقعی این کشور شده است.

جای تعجب دارد که فردی که روزگاری به‌ حق خود معترض بود و به بی‌مهری‌های مسئولان اعتراض داشت، حالا با چرخشی صد وهشتاد درجه‌ای، در قامت یک واعظ حکومتی ظاهر می‌شود و مردمی را که از درد و رنج این سال‌ها می‌گویند به «خفه شدن» دعوت می‌کند. آن هم مردمی که همانند خودش از دل همین خاک و با همان زخم‌ها برخاسته‌اند.

هادی چوپان فراموش کرده است که پیش از او هم ورزشکارانی بودند که در سایه حمایت‌های قدرت رشد کردند، اما هیچ‌گاه در قلب مردم جایی نداشتند، رضا زاده، علیرضا دبیر و امثال آن‌ها، که راه از ورزش به سیاست پیمودند اما سرمایه اجتماعی‌ شان هر روز تحلیل رفت. آنها شاید عنوان داشتند، اما اعتبار نه. چرا؟ چون تریبونشان را خرج قدرت کردند، نه مردم.

هادی چوپان اگر کمی با تاریخ معاصر آشنا بود، می‌دانست که «شعبان جعفری» (شعبان بی‌مخ)‌ها هیچ‌گاه در حافظه تاریخی مردم جایگاه نداشته‌اند، حتی اگر روزی قدرت در مشتشان بود. این مدل خوش‌ رقصی‌ها برای حکومت، نه افتخار می‌آورد و نه ماندگاری. شعبان جعفری جمهوری اسلامی شدن، نه هنر است و نه افتخار.

شگفتا که او حالا به جایی رسیده که جملاتی شبیه به سانسورچیان رسانه‌ای دهه ۶۰ بر زبان می‌آورد: «اگر حرف مثبت ندارید، خفه شوید». او حتی فرصت نقد را هم از مردم دریغ می‌کند، مردمی که همین امروز برای ورزشکارانی چون او هورا می‌کشیدند و افتخاراتش را به نام ایران می‌نوشتند.

سکوت سنگین در برابر درد مردم

در حالی که رانندگان زحمتکش ایران در اعتراض به شرایط نابسامان معیشتی، گرانی بی‌سابقه قطعات، دستمزد پایین و بی‌توجهی مسئولان، دست به اعتصاب سراسری زده‌اند، چهره‌هایی چون هادی چوپان که خود را نماینده‌ مردم و صدای "مثبت" می‌دانند، سکوت کرده‌اند. حتی یک کلمه همدردی خشک و خالی هم از سوی او و امثال او شنیده نشد.

این سکوت، تنها بی‌طرفی نیست؛ بلکه موضع‌گیری است. موضع‌گیری در برابر صدای به‌حقِ همان مردمی که روزی برای افتخاراتش کف زدند. سکوت در برابر درد مردم، آن هم در زمانی که تریبون در اختیار داری، نه تنها بی‌انصافی بلکه خیانت به شعور عمومی است.

قهرمانی فقط بالا رفتن از سکو نیست بلکه توان پایین آمدن و ایستادن کنار مردم است، در روزهای سخت، در میدان‌های بی‌دوربین، بی‌مدال، و بی‌تشویق. آنجا که صدای مردم خفه می‌شود، قهرمان کسی‌است که فریاد بزند، نه آنکه دعوت به سکوت کند.

نتیجه‌گیری: قهرمانان واقعی را مردم می‌سازند، نه قدرت

آقای چوپان! این مردم بودند که به شما اعتبار بخشیدند، نه حکومت. آنچه شما را از یک بدنساز عادی به نماد ملی تبدیل کرد، زحمات شخصی‌تان بود، اما با همراهی و حمایت همین مردم؛ مردمی که حالا با کمال بی‌انصافی خطاب به آن‌ها می‌گویید: «خفه شوند».

هیچ‌ کس از شما نخواسته سیاست ‌مدار باشید. اما اگر تصمیم گرفته‌اید وارد زمین سیاست و قدرت شوید، لااقل با حافظه و شرافت تاریخی این مردم روبه‌رو شوید. کسانی که روزگاری قربانی سانسور و سرکوب بودند، امروز هم فراموش نمی‌کنند چه کسانی در روزهای دشوار، کنارشان ایستادند، و چه کسانی در اولین فرصت، پناه قدرت شدند.

مردم ایران، قهرمانان خود را با عضله و مدال نمی‌سنجند؛ معیار آن‌ها وجدان است، صداقت است، و شجاعت در ایستادن کنار حقیقت. شما اگر می‌خواهید در حافظه‌ این ملت بمانید، نه فقط در صفحات مجلات بدنسازی، بلکه در قلب تاریخ، راهش مشخص است: با مردم بمانید، نه مقابلشان.

قهرمان بودن فقط به ایستادن روی سکو نیست، گاهی قهرمانی یعنی سکوت نکردن وقتی فریاد مردم خفه می‌شود.

پارسا زندی مشاور حقوقی



Copyright© 1998 - 2025 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy