من در ایران نیستم و به خودم اجازه نمی دهم توصیه به کاری بکنم که خدای نکرده جان عزیزانی که در ایران هستند به خطر بیفتد. مطلقا هم نمی گویم که اگر در ایران بودم با شجاعت و جسارت فلان کار و بهمان کار را می کردم که این خود عین دعوت به شورش است.
می دانم جان عزیز است و کسی باید از دیگران انجام کاری را بخواهد که خود نیز آن را انجام دهد. بماند که رهبران سیاسی نه تنها باید آن کار را انجام دهند بلکه باید پرچمدار و نفر اول عمل کنندگان باشند.
چقدر زشت است که رهبر ی در خارج و دور از خطر و در رفاه زندگی کند آن گاه از مردم بخواهد که مثلا به خیابان ها بریزند و فلان و بهمان کنند.
درست است که خمینی هم در عین خارج نشینی انقلاب اش را رهبری کرد و درست است که لنین هم انقلابی خارج نشین بود اما اگر در آن دوران ها رسانه های اینترنتی وجود داشت حتما عده ای به این جور دعوت به انقلابی گری اعتراض می کردند.
من یک نویسنده عادی و کم خواننده هستم و به فرض هم که کسی را دعوت به کاری کنم در واقع خود را مسخره کرده ام. اما فرض های دیگر را کنار هم می گذارم و با نهایت دقت و احتیاط می نویسم اگر ساکن ایران هستید و خواهان تغییر حکومت نکبت هستید و معتقدید که تغییر اساسی در حکومت نه به دست خارجی بلکه باید به دست خود ما صورت پذیرد، اگر به خطرهای انقلابی گری آگاه هستید و با آگاهی کامل قدم در راه پر خطر و پر فراز و نشیب تغییر سیاسی می گذارید و باز می دانید که نتیجه کار شما را عده ای فرصت طلب به احتمال خیلی کم ممکن است مال خود کنند، اگر به تمام این نکات آگاهید، باید بگویم که امروز و همین لحظه بهترین زمان برای اقدام به تغییر حکومت است.
این فرصت هم از دست برود باز تا روز مرگ خامنه ای باید منتظر فرصت مناسب دیگری باشیم. قطعا موقعیت مناسب باز هم پیش خواهد آمد و این حکومت ننگین قطعا سر نگون خواهد شد اما زمان در حال گذر است و عمرها در حال تلف شدن. روی این موضوع فکر کنید و تصمیم بگیرید که چه باید انجام دهید. به هر حال برای من شما جوانان مثل فرزند خودم هستید و ابدا نمی خواهم کوچکترین درد و رنجی نصیب شما و مادر و پدر گرامی تان شود. امیدوارم هر چه می کنید به نفع خودتان و مردم ایران و کشور عزیزمان باشد.

اهداف اصلی حمله اسرائیل