علی خامنهای، رهبر حکومت اسلامی، در پیامی که روز 28 خرداد 2584 (1404 هجری) از پناهگاهش فرستاد، 18 بار نام « ایران » و 19 بار نام « ملت » را تکرار کرد ولی حتی یک بار هم واژه « اسلام » را بر زبان نیاورد. محمد جواد ظریف، وزیر پیشین امورخارجه حکومت اسلامی، نیز در دو پیامی که در روزهای گذشته فرستاد، از « ایران » گفت و از « هممیهنان ». او سخنانش را با « پاینده ایران » پایان داد، بی آنکه نامی از اسلام برده باشد. آنها هم فهمیدهاند که، پس از چهل و پنج سال حکومت اسلامی، ایرانیان تا چه اندازه از « اسلام » بیزار شدهاند.
اینها کسانی بودند که از نخستین روزهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی، « ملت » و « ملت گرایی » را ساخته و پرداخته "استکبار" برای تفرقه افکنی میان امت اسلام معرفی میکردند. اینها به روشنی میگفتند که سیاست حکومت انقلابی اسلامی، بر پایه « اینترناسیونالیسم اسلامی » استوار است.
حال که زور اسرائیل پر زور است و ترس به جان خامنهای و پیروانش افتاده، یاد ایران، میهن و هممیهنان افتادهاند. وقتی ظریف میگوید اختلافات را کنار بگذاریم و به ایران بیندیشیم، منظورش این است که همه یکپارچه از ما پشتیبانی کنید تا حکومت اسلامی سرنگون نشود.
این همان ظریفیست که میگفت ما در ایران زندانی سیاسی نداریم. این همان ظریفیست که کشتار فرزندان ایران در جریان جنبش « زن، زندگی، آزادی » و شکنجه دستگیرشدگان را انکار میکرد. پس از چهل و پنج سال کشتار، شکنجه، ستم و تاراج، اکثریت بزرگی از ایرانیان حکومت اسلامی را به عنوان حکومتی بیگانه و اشغالگر میشناسند. بسیاری از ایرانیان شکنجه تشنگی خدانور لجهای، پیش از قتل او، شکنجه و قتل فجیع نیکا شاکرمی، زاری باوان احمدی بر گور مادر جوانش که شما کشتید، کندن پوست دست مجیدرضا رهنورد پیش از اعدام (به سبب خالکوبی شیر و خورشید)، قتل ندا آقاسلطان، محمد حسینی، مهرشاد شهیدی، مهسا (ژینا) امینی، محمد مهدی کرمی، کیان پیرفلک، آیلار حقی، مجاهد کورکور، اسرا پناهی، غزاله، سارینا، حنانه، حدیث و سدها و هزارها قربانی دیگر جنایتهای حکومت اسلامی را از یاد نبردهاند و خود را « هممیهن » آنها و زندانیانی میدانند که هنوز در زندانهای حکومت اسلامی اسیرند. وقتی ایرانیان بر این قربانیان اشک میریختند، ظریف و امثال ظریف کجا بودند؟
دو سال و نیم پیش، ماموران حکومت اسلامی با تفنگهای ساچمهای سدها دختر و پسر ایرانی را کور کردند. دبیرستانهای دخترانه، در تقریباً سراسر کشور، به مدت پنج ماه مورد حمله شیمیایی بسیجیان قرار داشتند. نه فقط ظریف، همه آنهایی که نقاب از چهره برگرفته و به بهانه مخالفت با جنگ و حمله خارجی، به دفاع از حکومت اسلامی برخاستهاند دو سال و نیم پیش « میهن » و « هممیهن » نداشتند؟ در زمان اسیدپاشی بسیجیان بر چهره دختران اصفهان چطور؟
اگر خامنهای، ظریف و امثال و پیروان آنها کوشش میکنند در فرصت طلبی، عوام فریبی و بیشرمی رکوردهای تازه بر جا بگذارند، ایرانیان از یاد نبردهاند که میهن خامنهای و ظریف و همدستان آنها، « بلاد اسلام » است و هممیهنان آنان حسن نصرالله، یحیی سنوار، محمد ضیف، عماد مغنیه، نبیل قاووق، هاشم صفی الدین، اسماعیل هنیه. چهل و پنج سال است که همه امکانات ایران، غیر از آنچه را که فاسدان اسلامی به تاراج بردند و برای برنامه توهمآمیز اتمی به هدر دادند، خرج این گروههای نیابتی کردند. اکنون که به تنگنا افتادهاند، از رادیو و تلویزیون شعرها و سرودهای میهنی پخش میکنند، از « هممیهنان » یاری میطلبند و « پاینده ایران » میگویند.
ترس چیز خوبیست. ولی به نظر میرسد برای گردانندگان حکومت اسلامی دیگر دیر شده باشد.

تهدید تو خالی موش سرگردان تهران، عرفان قانعی فرد