Sunday, Jun 22, 2025

صفحه نخست » ایرانی ستایش ات می کنم! زهرا شمس یدالهی

Zari_Shams.jpgاین روزها ایران مان مورد حمله ی بی رحمانه ای از درون و بیرون و از زمین و آسمان قرار گرفته است. مردمان سرزمین مان آواره شده اند. این روزها زندگی بر همه تنگ شده است.

اعدام، بی عدالتی، ظلم، ستم و فقر کم بود حالا ایران مان بمباران می شود.

دو دشمن سرزمین ایران و مردم ایران یکی دشمن داخلی و دیگری دشمن خارجی. این هر دو قصد جان ایرانیان و سرزمین ایران را کرده اند. حکومت آخوندها در درازی این چندین دهه تلاشی بی امان برای نابودی نخبگان و نیز نابودی زیر ساخت های اخلاقی و انسانی در بین مردم این سرزمین کرده است. امروز هم آشکار شده که اسرائیل در طی سال ها نقشه ی نابودی ایران و تجزیه ایران را در سر می پرورانده است. این روزها اسرائیل با حمله های بی امان نه تنها زیرساخت های نظامی بلکه مناطق مسکونی را مورد حمله ی ناجوانمردانه قرار می دهد تا شاید زیرساخت های این سرزمین را نابود کند و کشوری ضعیف با خرابی های بسیار برجای بگذارد.

نه خامنه ای و نه دولت اسرائیل هیچیک بویی از انسانیت نبرده اند و تنها برای بقای خود با مردم ایران می جنگند.

اما در این روزهای سخت در میان اخبار نا امید کننده و ناراحت کننده اتفاقاتی می افتد که دل انسان را شاد می کند. خبرهایی که نشان از آموخته های درونی ما می دهد.

کلیپی در فضای مجازی دیدم، نور موشک ها در آسمان دیده می شد و همزمان مردی در خیابان ویلون می نواخت تا نوای خوش ساز او امید را در دل ها زنده کند.

سخنان چشم پزشک جوانی را شنیدم که در این شرایط خدمات جراحی خود را به آسیب دیدگان حملات هوایی عرضه می داشت و آنهم بدون دریافت دستمزدی.

در کلیپی دیگر روانشناسی که از صدمه های روانی دوران جنگ با خبر است دانش خود را در اختیار دیگران می گذاشت تا شاید مردم دچار ناراحتی روانی نشوند و مراقب سلامت روان خود باشند.

در جایی دیگر مردی با چهره ای مهربان مکان زندگی مجانی به آنانی که پناهنده و سرگردان هستند و مکانی برای زندگی ندارند بطور رایگان عرضه می کرد.

صاحب رستورانی به کسانی که به دلیلی دسترسی به غذا ندارند غذای مجانی پیشکش می کرد.

نمونه هایی از این دست به فراوانی وجود دارد، اما چرا؟

ایرانی به این گفته ی سعدی باور دارد که :

بنی آدم اعضای یکدیگرند

که در آفرینش ز یک گوهرند

چو عضوی به درد آورد روزگار

دگر عضو ها را نماند قرار

و براحتی می توانیم به خامنه ای و حکومت اسرائیل بگوییم:

تو کز محنت دیگران بی غمی

نشاید که نامت نهند آدمی

ایرانی در سختی ها مبارزه می کند و کوشش می کند خود را سرپا نگهدارد. نمونه ی بسیار ساده ی که می توانم بدهم این است که خانواده ها در دوران خفقان و ظلم و ستم حکومت ننگین آخوندها فرزندانشان را در رشته های هنر: موسیقی، آواز، خطاطی، ورزش و... پرورش می دادند. هنرمندان ما بسیار هستند و اینان احساس زندگی و شادی را با این هنرها در خود حفظ می کنند و دیگران را نیز شاد می کنند.

در این شرایط جنگی و فشارهای گوناگون از هر نوع، ایرانیان با مهر و صفای خود به هم دلگرمی و امید می دهند و خود را سرپا نگه می دارند.

همبستگی، همدردی، همراهی و دادن کمک های گوناگون از خصوصیات بارز و برجسته ی ایرانیان است. حتا در خارج از ایران هم همه به چشم خود دیده اند که ایرانی با فرهنگ و ادب است، مهربان، همراه، فعال، شجاع و از نظر شغلی و دانش نخبه و توانمند است و اخلاق انسانی دارد. آنان دیده اند که ایرانی به معنای واقعی انسان است.

من به سهم خودم انسان ایرانی را تحسین می کنم. اما چرا ایرانی (نه طرفداران جمهوری اسلامی و حاکمان) این چنین موجود قابل تحسینی است ؟

فردوسی و حافظ و خیام و ... جزئی از زندگی ما هستند، تا آنجا که یک دهقان و یا یک چوپان سروده هایی از آنان را از حفظ می داند و می خواند. ما فرزندانمان را با ادبیات و فرهنگ غنی ایرانی آشنا می کنیم و همه ی این ها از آنجا شروع می شود که موجودی فرهیخته بنام زن (مادر) او را پرورش می دهد و یک حرف و دو حرف بر زبانش نهاده و آنچه از مهر و صفا می داند به او می آموزد. زنی که زاده ی عشق است و در سرزمین عشق زیسته عشق را به فرزندانش می آموزد.

ایرانی عاشق است، عاشق ایران. او عاشق صلح و دوستی و مهربانی است. او به دنبال نور و روشنائی است، مهربان است زیرا مکتبی بنام مهر(آئین میترا) را در کوله بار گذشته ی خود دارد.

با وجود چنین ایرانیانی ایران می ماند، ایران دوباره سر پا می شود.

زهرا شمس یدالهی



Copyright© 1998 - 2025 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy