احمد زیدآبادی
برخی افراد و دستهها عشقشان آتشافروزی است. همیشهی خدا در جنگل و دشت و دمن دنبال بوته یا شاخهی خشکی میگردند تا با کبریت کشیدن زیر آن، آتش به پا کنند و صحرا یا جنگلی را بسوزانند!
کارشان فقط همین است. از آن لذت میبرند. انگار فقط برای همین یک کار ساخته شدهاند! آتشی که به پا نباشد، احساس بیهودگی و عاطل و باطل بودن میکنند!
روزنامهی کیهان بدون کمترین اغراقی، آتشافروز است! از بیثباتی و کشت و کشتار در جامعهی ایرانی لذت میبرد. سه دهه کارش همین بوده است. به قصد آتشافروزی ابتدا سناریوی مورد علاقهی خود را عمومی میکند. بعد از طریق تهمتپراکنیهای شنیع، با تمام قوا به تحریک و تحقیر اهداف مورد نظر خود میپردازد تا آنان را به واکنش اندازد. به محض مشاهدهی کوچکترین واکنشی از طرف مقابل، سناریوی ذهنی خود را به عنوان پیشبینی به خورد عدهای میدهد و بعد از آن هم بلافاصله خواستار برپایی چوبههای دار میشود!
از ۳۰ سال پیش تاکنون این روزنامه در هر حادثهی ریز و درشتی خواستار برپایی چوبههای دار در این کشور شده است. گویی از دست و پا زدن انسانها بر بالای چوبهی دار حظی وافر میبرد! در مواجهه با هر مشکلی مهمترین توصیهاش برپایی چوبهی دار است حتی مشکلات اقتصادی!
آیا کسی به یاد دارد که در سه دههی گذشته این روزنامه یک بار به حلم یا صبر یا تدبیر، یا تعقل، یا عفو یا بخشش یا هر چه که بوی کمی مهربانی و گذشت داشته باشد، کوچکترین توصیهای کرده باشد؟
جز توصیه به بازداشت و زندان و اعدام و برپایی چوبههای دار، کسی از آن چیز دیگری به یاد دارد؟
حالا هم در این شرایط نیمهجنگی که تقریباً عموم مردم و مسئولان به اتحاد و همبستگی برای عبور از تهدیدها اصرار دارند، کیهان بار دیگر مشغول سناریونویسی و تحریک به قصد ایجاب آشوب و ناامنی به بهانهی بیانیهی میرحسین است تا آتش تازهای در مملکت برافروزد!
تا این قبیل آتشافروزان و سناریونویسانِ مروج خشونت و کشت و کشتار، پایی در قدرت رسمی داشته باشند، نه این کشور روی ثبات و سعادت میبیند و نه خداوند به ما رحم میکند!