سعید رضوی فقیه (سخنگوی ستاد و مشاور مهدی کروبی در انتخابات ریاست جمهوری دهم) روزنامهنگار اصلاح طلب ایرانی است. او با مدرک دکتری فلسفه از دانشگاه تربیت مدرس تهران برای ادامه تحصیل در مقطع دکتری در رشتهای دیگر به فرانسه عازم شد و در آنجا نیز در مهر ۱۳۸۵ بعنوان دبیر اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان در اروپا انتخاب شد
سعید رضوی فقیه، روزنامهنگار اصلاح طلب نزدیک به کروبی نوشت:
از سالها پیش عدهای آگاهانه یا ناآگاهانه یک نظریۀ سادهانگارانه را ترویج میکنند مبنی بر اینکه موشک امنیت نمیآورد اما در جریان جنگ تحمیلی دوازده روزه دیدیم که دست کم در آن شرایط مشخص و در برابر ارتش صهیونیستی، موشک برای ایران امنیت به ارمغان آورد.
اگر موشکهای ایران پیاپی در قلب تل آویو، حیفا و بئرالسبع فرود نمیآمد با پیگیری اسرائیل و مداخلۀ آمریکا آتش بس در روز دوازدهم جنگ تحمیلی برقرار نمیشد. اگر ایران انواع موشک با سرعت، دقت، قدرت تخریب و کارکرد متفاوت نمیداشت، شاید قرار بود مثل سوریۀ دست و پا بستۀ جولانی و لبنان بیپناه هر روز در معرض حملات وحشیانۀ هوایی و عملیات تروریستی در شهرهای ایران باشیم و در نهایت هم پس از کشتار مردم و نابودی زیرساختهای نظامی و غیر نظامی، اعتراض و شکایت خود را به شورای امنیت ببریم یا برای فشار بر اسرائیل به آمریکا و اروپا التماس کنیم (همین و بس و نه بیشتر). بی آنکه بتوانیم هیچ عمل متقابل متوازن با حملات دشمن جهت بازداشتنش از تداوم تهاجمات تجاوزکارانه انجام دهیم.
اما دیدیم که موشک (در موارد و در شرایط مشخص) امنیت میآورد و شلیک مداوم، منظم و حسابشدهاش میتواند ارتش هار اسرائیل را حداقل تا مدتی سر جایش بنشاند. این ادعا یک واقعیت است نه شعار. چیزی است که ما اینجا در ایران مستقیما تجربه کردیم. واقعیت آن است که دست پر ایران از موشکهای متنوع و پیشرفته حملات را متوقف کرد. اتفاقی که نه در لبنان میافتد و نه در سوریه. اگر راکتها و موشکهای حزب الله همچنان در کریات شمونه، حیفا، عسقلان و تل آویو فرود میآمد به احتمال زیاد لبنانیها هم امروز از حملات هوایی اسرائیل در امان میبودند که متاسفانه نیستند.
رمز حملات اسرائیل به زیرساختهای نظامی سوریه پس از روی کار آمدن هیئت تحریر الشام در دمشق همین بود. با آنکه تیم جولانی برای قطع خطوط مواصلاتی ایران و حزب الله و تامین امنیت اسرائیل روی کار آمد اما اسرائیل پیش از هر کار دیگر بساط بنیۀ دفاعی سوریه را نابود کرد تا این کشور در آیندۀ طولانی مدت توانی برای مقابلۀ احتمالی نداشته باشد. حالا اسرائیل با دست باز میتواند نقشههای خود را در سوریه پیاده کند بی آنکه جولانی و حتی اردوغان توان چانهزنی داشته باشند.
این درست است که سلاح به تنهایی امنیت نمیآورد اما خلع سلاح خودخواسته قطعا به ضعف و سپس ناامنی منتهی میشود (مورد اوکراین). در واقع تسلیحات نظامی و قوۀ دفاعی همهجانبه و قوی اگر چه برای بازدارندگی و تضمین امنیت شرط کافی نیست اما به یقین شرط لازم است. وقتی یک کشور جزیرهای تنها در اقیانوسی از دشمنان باشد چه چاره دارد جز مستحکم کردن دیوارهای دفاعی؟ دست کم تاریخ دویست سال گذشتۀ ایران نشان میدهد بیطرفی، صلحطلبی و مصالحهجویی بدون بازدارندگی دفاعی ضامن صلح و امنیت برای کشور نیست.
در زمان جنگ هشت ساله با صدام نیز تجربه کردیم سلاح متناسب از جمله موشک کلید امنیت است، چون موازنه در تسلیحات یکی از مولفههای بازدارندگی و تامین امنیت است. اگر در آن زمان موشک داشتیم دستهای ما در دفاع و بازدارندگی بسته و دستهای صدام در کشتار مردم و تخریب زیرساختها و منازل مسکونی در شهرهای متعدد ایران باز نمیماند.
البته موشک و حتی بمب اتم در برابر تعارضات اجتماعی و سیاسی داخلی امنیت نمیآورد، چنانکه کلاهکهای هستهای برای اتحاد جماهیر شوروی در برابر تحولات منتهی به فروپاشی امنیت نیاورد و از اضمحلالش جلوگیری نکرد. تسلیحات در برابر قدرتهای متخاصم بیرونی موازنه ایجاد میکند و امنیت می آورد ولی البته موجب توسعه، رشد اقتصادی، برقراری عدالت اجتماعی، ترویج رضایت عمومی، تحکیم ساختارهای سیاسی و نوسازی بنیادهای اجتماعی نمیشود. همه اینها (از جمله قوۀ بازدارندگی نظامی) با هم لازم است اما هیچ یک از آن ها به تنهایی کافی نیست. اینها همه با هم مولفههای تاثیرگذار در تامین امنیت در برابر تعرضات بیرونی (و نیز تعارضات درونی)اند. چنانکه گفته شد همه شرط لازمند نه شرط کافی.
در طول دوران جنگ سرد و در برابر آمریکا و ناتو، کلاهکهای هستهای تضمینی بود برای امنیت اتحاد شوروی؛ اما اشتباه شورویها آن بود که در تلۀ رقابت پر هزینۀ تسلیحاتی افتادند و اقتصاد و اجتماع و دیگر مسائل را فراموش کردند. وگرنه در این فقره که موازنۀ تسلیحاتی یکی از مولفههای قدرت و امنیت است بر خطا نبودند. اما در اینکه سلاح به طور عام و سلاح هستهای به طور خاص تنها مولفۀ تولید امنیت و بنابرین ضامن بقاست البته دچار خطا شدند.
اگر اوکراین هم خود را سادهلوحانه خلع سلاح هستهای نمیکرد، به سهولت و بی هزینه مورد هجوم روسیه واقع نمیشد یا حد اقل در صورت وقوع جنگ در موضع برابر با روسیه قرار میگرفت. کرۀ شمالی هزار و یک مشکل دارد اما آمریکا جرات حمله به آن را ندارد در حالی که گروئنلند و کانادا در برابر زیادهخواهی ترامپ چنین مصونیتی ندارند و همچنانکه آرژانتین در جنگ با بریتانیا بر سر جزایر مالویناس نداشت. پایان سریع جنگ اخیر سه روزه (۱۷ تا ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴) میان هند و پاکستان نیز به عنوان دو قدرت هستهای شاهد خوبی برای این مدعاست. پس هم موشک و هم کلاهک هستهای در برابر تهدیدات نظامی خارجی امنیت میآورد هر چند به طور قطع برای توسعه، حل مشکلات اقتصادی، مبارزه با فساد، مقابله با نارضایتی عمومی و شکافهای اجتماعی و سیاسی و مواردی از این دست ناکارآمد است. انکار این واقعیت کلاه بزرگیست که میخواهند سر ما بگذارند.
عدهای بنا به ماموریت برای وطنشان (آمریکا، انگلیس، اسرائیل یا هرجای دیگر و البته به وضوح و به طور قطع نه ایران)، عدهای هم از سر عناد با جمهوری اسلامی میگویند نباید این حکومت مسلح به سلاحهای پیشرفته باشد زیرا این امر سبب تضمین و تحکیم امنیتش در منطقه و جهان شده و بنابراین احتمال سقوط آن را در اثر فشار، تحریم یا حملات نظامی خارجی کم میکند. از این منظر ایران نباید موشک و بمب اتم داشته باشد چون اینها برای ایران (و به تبع برای نظام حاکم بر آن) قدرت بازدارندگی و امنیت به ارمغان میآورد. برای بعضی یک ایران ضعیف و خوار و حتی اشغال شده بدون حکومت فعلی مطلوبتر است از یک ایران قوی با همین حکومت. انگیزۀ چنین اظهاراتی هر چه که باشد، اما نتیجۀ تحقق این آمال آشفته به هر حال یکی است و آن هم چیزی نیست جز اضمحلال قوای بازدارندۀ ایران در برابر قدرتهای جهانی و منطقهای. یعنی ایران به یک پلنگ بی چنگ و دندان و یا بدتر از آن به یک خارپشت بدون خار بدل شود تا بحرین هم بتواند به آن آسیب بزند. متاسفانه در کشور ما و شاید فقط در کشور ما این ضرب المثل رایج است: "دیگی که برای ما نجوشد هر سری در آن بجوشد باکی نیست".
در واقع این موضع را علاوه بر وطنفروشان رسمی و حرفهای، اپوزیسیون تنبل بیعرضه و در عین حال زیادهخواه اتخاذ میکند چون میخواهد با زور اجانب به ایران بازگردد حتی اگر کشور ویران و قلمروش محدود به بخشی از استان تهران باشد. چنین اپوزیسیونی نیز البته بسیار مطلوب و باب دندان دشمنان یک ایران مستقل و قدرتمند و توسعهیافته است؛ چرا که چرخ دندههای ماشین مداخلات زورگویانه و تجاوز وحشیانهشان را در نهایت اطاعت و بندگی روغنکاری میکند.
کار جماعتهای یادشده در بالا با کرام الکاتبین است؛ اما عدهای نیز از سر سادگی ضمیر، صرافت طبع و خوش گمانی به نظام بین الملل میپندارند صرف هزینه برای تقویت بنیۀ دفاعی کشور از یک سو منابع لازم برای رشد و توسعه را هدر میدهد و از سوی دیگر ایران را در چرخۀ پرتنش و بیهودۀ رقابت نظامی با قدرتهای منطقه و جهان آسیبپذیر میسازد. روی سخن در این نوشتار در واقع با همین گروه است. به این گروه علاوه بر مطالب گفته شده باید مجددا خاطرنشان کرد که برتری تسلیحاتی دموکراسی، آزادی و عدالت نمیآورد اما ضعف تسلیحاتی هم اینها را نمیآورد، بلکه بر عکس ممکن است ضعف تسلیحاتی سبب فروپاشی امنیت و قوۀ بازدارندگی شود و همۀ دستاوردهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی را به یکباره بر باد دهد.
اگر در کشوری همۀ شرایط رشد، توسعه، دموکراسی، آزادی، عدالت اجتماعی، همزیستی سیاسی، قانونمندی و حتی دیگر مولفههای قدرتآفرین نظیر جمعیت، وسعت جغرافیایی، منابع متنوع ثروت و از جمله انرژی، موقعیت سوق الجیشی و مواردی از این دست همگی فراهم باشد اما بازدارندگی بر مبنای تقویت متناسب بنیۀ دفاعی از جمله عِدّه و عُدّۀ نظامی مفقود باشد، ممکن است همۀ داشتهها در هجوم متجاوزانۀ نیروهای متخاصم از دست برود.
سخن آخر اینکه در شرایط خاص و با توجه به تهدیدهای خاص، در صورتی که دیگر مولفههای قدرت ملی فراهم باشند، موشک امنیت می آورد (مورد جنگ دوازده روزه). و اگر موشک امنیت میآورد کلاهکهای هستهای امنیت بیشتری میآورد.

سه شرط جمهوری اسلامی برای مذاکره با آمریکا